دیوارهایی که فرو ریخت و دیوارهایی که فرونریخت

۱۳۹۸/۰۸/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۶۹۶۱
دیوارهایی که فرو ریخت و دیوارهایی که فرونریخت

فروریختن دیوار برلین برای بسیاری از مردم جهان به معنای پایان یک دوره سخت و گذار به سمت آینده‌ای روشن‌تر بود. با گذشت سی سال از این رخداد، بسیاری از پابرجایی دیوارهایی سخن می‌گویند که همچنان پیش روی اهداف و آمال بین‌المللی خودنمایی می‌کند. به گزارش ایرنا، در روزهایی که گذشت برگزاری مراسم‌های مربوط به سالگرد فروپاشی دیوار برلین سبب توجه بسیاری از تحلیلگران به این رخداد مهم بین‌المللی، ریشه‌ها و تبعات آن شد.

مقامات کشورهای گوناگون غربی از روز شنبه و همزمان با سی‌امین سالگرد فروپاشی دیوار برلین (مصادف با ۹ نوامبر سال ۱۹۸۹) در این شهر گرد هم جمع شدند. این حرکت درواقع پاسداشتی بر محو نماد فیزیکی دوران جنگ سرد بود؛ دیواری که برچیده شدن آن گامی مهم در جهت نزدیکی دو شاخه از یک ملت، دیدگاه و دکترین جدا افتاده از هم به شمار می‌رفت.

طول این دیوار که در دهه ۱۹۶۰ میلادی و در اوج جنگ سرد با هدف ممانعت از فرار شهروندان بخش شرقی به برلین غربی ساخته شد به حدود ۱۷۰ کیلومتر می‌رسید و حدود یک‌سوم آن شهر برلین را به دو بخش تقسیم می‌کرد. این دیوار به مدت نزدیک به سه دهه مردم برلین را از یکدیگر جدا ساخته بود و تخریب آن پس از چند دهه زمینه تشکیل کشور آلمان متحد را فراهم ساخت.

اگرچه دیوار برلین کمتر از ۴۰ سانتی‌متر ضخامت داشت از همان زمان باعث شکاف جغرافیایی و تفکری عمیق در نسلی شد که از بسیاری جنبه‌ها شبیه یکدیگر بودند اما دیدگاه‌های متعارض سیاسی آنها را از هم دور کرده بود.

پس از فروریختن دیوار برلین بود که فرایند عملی پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در نگاهی وسیع‌تر اضمحلال بلوک شرق سرعت گرفت. «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در نخستین روز از این مراسم چهار روزه اظهار داشت برچیده شدن این دیوار همزمان یادآور وحشتناک‌ترین و شادمانه‌ترین لحظات تاریخ است زیرا در این روز دیدگاه نژادپرستی، نفرت پراکنی و تضاد در یک روند کاملا مسالمت‌آمیز به نزدیکی و همگرایی تغییر کرد.

اما در عمل این خوش‌بینی به حقیقت نپیوست. قسمتی از اثربخشی این اتفاق در زمینه همگرایی اروپا بود که در این مراسم هم «فرانک والتر اشتاین مایر» رییس‌جمهوری آلمان بدان اشاره داشت و از کشورهای اروپایی خواست با جدیت بیشتری برای وحدت قاره اروپا تلاش کنند. به اعتقاد تحلیلگران اگرچه این رخداد به فرایند همگرایی در اروپا و تشکیل اتحادیه اروپا که از سال‌های قبل از آن شروع شده بود روح تازه‌ای بخشید اما برچیده شدن دیوار برلین آنگونه که انتظار می‌رفت برای جهان دگرگونی‌های مثبتی را به همراه نداشت.

حال ۳۰ سال پس از فروپاشی دیواری که ۳۰ سال موجب جدایی یک جامعه و تقابل ظاهری دو دیدگاه شده بود ارزیابی‌های گوناگونی از این تحول بزرگ در رسانه‌ها ارایه شده است. تارنمای «یورو‌نیوز» با اشاره به سخنرانی آنگلا مرکل بر تاکید وی بر اهمیت دفاع اتحادیه اروپا از دموکراسی و آزادی تمرکز کرد. برخی رسانه‌ها همچون خبرگزاری آلمان نیز هشدار وی به کشورهای جهان در مورد پیامدهای نژادپرستی را برجسته ساختند. در سال ۱۹۸۹ دیواری فروریخت که یک کشور، یک ملت و بخش مهمی از جهان را به دو اردوگاه متضاد تبدیل کرده بود.

با این حال برخی رسانه‌ها نیز به کم‌کاری‌ها و انتظارات برآورده نشده پس از برداشته شدن دیوار برلین پرداختند. روزنامه «گاردین» در مورد این اتفاق تاثیرگذار نوشت در ابتدای سال ۱۹۸۹ هیچ فردی محو دیوار را باور نداشت و به این موضوع تنها در فیلم‌های جاسوسی پرداخته می‌شد. در واقع دیواری در این سال فروریخت که یک کشور، یک ملت و کل جهان را به دو اردوگاه متضاد و دشمن تبدیل کرده بود. این حادثه تنها در خلال چند ماه رقم خورد و به همین دلیل به نقطه عطف و اتفاقی تاریخی تبدیل شد. این حرکت البته نمادی شد برای ساخت چشم‌انداز اروپا و باعث گردید تا جنگ‌های نیابتی در اقصی نقاط جهان از کابل تا ماناگوا پایان بپذیرد. همین اتفاق بود که زمینه فروپاشی اتحاد جماهیر شروی را هم تا کمتر از دو سال بعد آماده کرد.

این گزارش البته با بیان برخی مزایا و ضعف‌های اقتصادی ناشی از برچیده شدن این دیوار برای دو طرف به روند و پیامدهای سیاست‌های ایالات متحده هم گریزی زد و عنوان داشت پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی بود که نظام تک‌قطبی با رهبری ایالات متحده را به بار آورد و به واشنگتن دست بازی را برای اقدام در جهان اعطا کرد. محتوا و ماهیت این سیاست آزادانه کاخ سفید در دو پدیده جنگ جهانی علیه تروریسم و عراق نمایان شد. اما واشنگتن سیاست‌هایی را در پیش گرفته است که نشان می‌دهد در حال عقب‌نشینی از رویکرد بین‌المللی گرایی است. واشنگتن ناتو را تضعیف می‌کند و موجب می‌شود تا تهدید روسیه در شرق جدی‌تر گردد. از طرف دیگر به درگیری با چین هم دامن می‌زند. طبق این تحلیل، اینگونه به نظر می‌رسد که دولت ترامپ پس از ده‌ها سال اکنون به سمت راه‌اندازی یک جنگ سرد دیگر منحرف شده است. تارنمای شبکه خبری «سی‌ان‌بی‌سی» امریکا هم دیدگاه مشابهی را به موضوع دارد و چنین آورد که ۳۰ سال محو دیوار برلین قبل نظم نوین جهانی را پدید آورد که اکنون به مخاطره افتاده است.

مراسمی که برای سالگرد نابودی دیوار برلین برگزار می‌شود موقعیت مناسبی را برای بررسی دلایل شکست بزرگ‌ترین فرصت تاریخی جهت نهادینه‌سازی آزادی ایجاد کرد.

طبق این تحلیل، دلایل گوناگونی وجود دارد که به بی‌ثمر شدن تلاش‌ها در استفاده از همه ظرفیت‌های تک قطبی شدن نظام بین‌الملل منجر شد. مراسمی که برای سالگرد این واقعه برگزار می‌شود اما موقعیت مناسبی را پدید آورد تا دلایل شکست بزرگ‌ترین فرصت تاریخی برای نهادینه‌سازی آزادی را شرح دهد.

این تحلیل اقدامات چین و واقعه میدان تیان آنمن در سال ۱۹۸۹ را به عنوان مانعی برای کسب موفقیت ارزیابی کرد زیرا اعتقاد دارد چین دیدگاهی را در آن زمان نهادینه کرد که اکنون تغییر آن نگرش حتی در میان متحدان استراتژیک غرب هم سخت است.

البته این تحلیل بخشی از تقصیر را هم بر دوش روسیه انداخت زیرا بر این باور است که پس از جنگ سرد، مسیر کنترل روسیه به دست غرب هم سخت شد. اروپا و امریکا اما در این فرایند مقصر اصلی هستند زیرا حتی نتوانستند با گسترش ناتو به سمت شرق به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند و درعوض یک منطقه خاکستری را میان روسیه و غرب ایجاد کردند.

طبق این تحلیل بی‌تفاوتی اروپا به تحولات اجتماعی گسترده بین المللی هم مزید بر علت شد اما عامل مهم و اصلی نبود یک دیدگاه راهبردی در ایالات متحده بود. امریکا و اروپا با به فراموشی سپردن تجربیات تاریخی پیشین خود، در حقیقت در شناخت جهان تازه دچار اشتباه شدند. این تحلیل تاکید دارد سی سال پس از فروریختن دیوار برلین هنوز فهم دقیقی از آنچه که باید پس از پایان جنگ سرد انجام می‌شد وجود ندارد و روسای جمهوری امریکا (از بیل کلینتون تا دونالد ترامپ) نه‌تنها منافع را درک نکرده‌اند بلکه نمی‌دانند چه استراتژی را باید در مقابل خطرات در پیش بگیرند.

به نوشته گاردین، شاید نتوان ادعا کرد که رویاهای سال ۱۹۸۹ مرده‌اند اما بسیاری از آن وعده‌ها کمرنگ و محو شده‌اند. بیشتر رهبران کنونی اروپا ضعیف شدند و چشم خود را به روی میراث تاریخی اروپا بسته‌اند. با وجود شکاف‌ها اما در دوره جنگ سرد نوعی انسجام اهداف و عقاید وجود داشت که دیدگاه‌های مثبت و امید به تحقق برخی احتمالات در آینده را تقویت می‌کرد. این همان چیزی است که اکنون فراموش شده است و باید آن را دوباره زنده کرد.