فسادی فراتر از کاخسفید
گروه جهان| سمانه قربانی|
از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات 2016 تحلیلهای بسیاری درباره فضای دو قطبی امریکا نوشته شده است. حال سیانان با اشاره به پستهای توییتری نژادپرستانه اخیر رییسجمهوری امریکا به موضوعی را مطرح کرده که بسیاری از امریکاییها حاضر نیستند به آن اقرار کنند: اینکه امروز با دو امریکا روبهرو هستیم؛ امریکایی که عموما تمایلات نژادپرستانه دارد و آشکار و پنهان موافق فعالیتهای ترامپ است و امریکایی که در برابر اقدام او و مواضعش قرار گرفته است.
در گزارش سیانان آمده: منتقدان ترامپ نمیخواهند به این موضوع اعتراف کنند اما واقعیتی در توییتهای نژادپرستانه این هفته او وجود دارد. ترامپ به چهار نماینده زن کنگره گفته «باید به جایی که آمدهاند، همان مکانهای فاسد و مخرب بازگردند» حتی اگر سه نفر از این چهار نماینده در ایالات متحده متولد شده و شهروند امریکا باشند.
اظهارات ترامپ موج گستردهای از انتقادها را بهدنبال داشت. اما این چهار نماینده دموکرات یعنی «الکساندرآ اوکازیو کورتز»، «ایلهان عمر»، «رشیده طلب» و «آیانا پریسلی» بهگونهای رفتار کردند که گویی بهواقع از کشور دیگری هستند.
امریکا دو پاره شده است. در یک امریکا مردم وقتی ترامپ این توییتهای نژادپرستانه را منتشر کرد، شوکه شدند. در امریکای دیگر، اغلب افراد در این باره سکوت کردهاند. در یک امریکا، مردم پس از ادعاهای ترامپ مبنی بر اینکه «مهاجران آفریقایی، هاییتی و سالوادور از کشورهای سوراخ مستراح آمدهاند» اعتراض میکنند. در امریکای دیگر، افراد سر خود را به نشانه تایید تکان میدهند. در یک امریکا مردم وقتی مقامهای رسمی کودکان را از آغوش مادرانشان جدا میکنند و آنها را تا هفتهها در وضعیتهای نامناسب نگه میدارند، خشمگین میشوند. در امریکای دیگر، مردم ساکت میمانند. و در یک امریکا، مردم ترامپ را محکوم میکنند که معترضان نژادپرست را در کنار نئونازیها «افراد بسیار خوب» توصیف میکند، در امریکای دیگر، مردم نسبت به این مساله بیتفاوت هستند. گفته میشود، نظرات ترامپ درباره مهاجران نشان میدهد که او واقعا فهم درستی از امریکا ندارد. برخی میگویند ایالات متحده کشوری است که در آن مردم با فرهنگها و افکار متفاوت در کنار هم زندگی میکنند. امریکا کشوری است که از ابتدا بر همین اصل بنا شده، بنابراین مهاجران امریکا را نیرومندتر میکنند. اما توییتهای اخیر ترامپ نشان میدهد که او امریکا را بهتر از منتقدانش میشناسد. این دو امریکا همواره وجود داشته است. یک امریکا کشوری است که تندیس آزادی را نمایش داده و از مهاجران فقیر و درمانده دعوت میکند که در هوای امریکا مشتاقانه نفس بکشند. امریکای دیگر، همان است که بومیان امریکایی، بردگان آفریقایی به جز مهاجران چینی را در اواخر قرن 19 عملا از کشور پاکسازی کرد و امریکاییهای ژاپنیتبار را به اردوگاههای کار اجباری فرستاد.
آنچه در این باره وحشتناک است این است که «اغراق نیست اگر بگوییم وقتی رهبر کشوری لحنی که ترامپ علیه گروههای اقلیت استفاده میکند را به کار ببرد، احتمال خشونت علیه اقلیتها افزایش میدهد.»
مایک نایسون مورخ دانشگاه فوردهام، پس از خشونتهای شارلوتویل 2017 در رابطه با سخنان نژادپرستانه ترامپ گفت: «بیشتر امریکاییها متوجه نیستند که چقدر برای یک رهبر خطرناک است که درباره شهروندان بیپناه کشورش به عنوان دشمنان آن سرزمین صحبت کند.»
نایسون درباره مکالمهای که با حامیان ترامپ داشته، میگوید: «به آن افراد گفتم که نمیتوانند این موضوع را کنترل کنند. آنها با آتش بازی میکنند. آغاز جنگ قومی و نژادی امری ترسناک است و آنها نمیتوانند این جنگ را کنترل کنند. آنها باید به وقایعی که در بالکان، ایرلند شمالی و اسراییل اتفاق افتاده نگاه کنند.»
سکوت غمانگیز جمهوریخواهان
نشنال ریویو نیز نوشته که دو قطبی شدن امریکا به مرحله خطرناکی رسیده و نه تنها سبب تفرقه میشود بلکه زخمهای سیاسی، فرهنگی و معنوی بر امریکا برجا میگذارد. در این مطلب آمده: همه زنان کنگره و از جمله عمر، براساس قانون اساسی حق دارند به مردم امریکا بگویند دولت باید چگونه اداره شود. لذا این حرف که امریکاییهای غیرسفیدپوست باید این کشور را ترک کرده و به سرزمین آبا و اجدادی خود بروند بسیار زننده است. از سوی دیگر، سکوت تمامی رهبران جمهوریخواه عمیقاً دلسردکننده است. آیا آنها پیامی را که رهبر حزبشان ارسال کرده نشنیدند؛ پیامی که بهویژه برای شهروندان رنگینپوست امریکایی فرستاده شد؟ آیا آنها درک نمیکنند که کینهتوزی نژادپرستانه به عنوان یک راهبرد سیاسی نهتنها به شکست حزبشان منجر میشود بلکه سبب تفرقه شدید میشود و زخمهای عمیق سیاسی، فرهنگی، معنوی برای امریکا برجا میگذارد؟ اما مشکل تنها به واشنگتن ختم نمیشود. بسیاری از رهبران جمهوریخواه وجود دارند که آشکارا میدانند انتقاد آنها به سخنان نژادپرستانه رییسجمهوری، حزبشان را به خطر میاندازد. آنها گمان میکنند وفاداری به رییسجمهوری یا باید مطلق باشد یا در غیر این صورت چالشهای اساسی ایجاد میکند. با این حال، رأیدهندگان فردی نیز در این قبال مسوول هستند و باید بدانند وفاداری بیش از اندازه به مردی با رفتارهای مخرب، اهانت به شهروندان کشورشان محسوب میشود... سالهای پیش از ۲۰۱۵ را به یاد آورید؛ زمانی که جمهوریخواهان از باراک اوباما (رییسجمهوری رنگینپوست امریکا) انزجار داشتند حتی زمانی که حزب او پیشرو بود. به یاد داشته باشید زمانی که مایک هاکبی سیاستمدار امریکایی از مسیحیان امریکایی خواست تا زمانی که اوباما رییسجمهور است، به ارتش نپیوندند. در نهایت باید این موضوع را یادآوری که ترامپ از کینهتوزی به عنوان راهبرد سیاسی استفاده میکند. اما چنین راهبردی نه تنها هوشمندانه نیست بلکه مخرب است. اما حقیقت این است که تنها چند جمهوریخواه جرأت بیان این حقیقت آشکار و غمانگیز را دارند و این نشان میدهد که فساد به فراتر از کاخسفید رخنه کرده است.»