مردم، قدرت و منافع (117)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل هشتم- راه پیش رو
ضرورت یک نهضت جدید
تعمق نسبت به باتلاق سیاسی و اقتصادی که ایالات متحده به درون آن افتاده میتواند حس بیکمکی و رخوت را برانگیزاند. مشکلات ما با یکدیگر پیوند خورده و ناگسستنی شده است. میتواند اینگونه به نظر آید که از کجا باید شروع کنیم تقریبا غیرممکن شده است. اما ما باید شروع کنیم و این شروع نه فقط در گامهای اندازهگیری شده بلکه در تمامی جبههها باید شروع شود. ما برای انجام این کار نیاز به یک سیاست تازه داریم. سوء عملکرد در سیستمهای رایگیری و نمایندگی ما، سوء عملکرد در مسیری که سیستم سیاسی ما باید عمل کند را تقویت کرده است.
فرض بر این است که سیستم سیاسی ما ترجمان دیدگاهها، اعتقادات و نظرات ما به سیاست است. ما به نوبه خود مقاماتی را انتخاب میکنیم که فرض بر آن است مقررات و قوانینی را تصویب کنند که با اعتقادات ما منطبق باشند. و محور تمامی این فرآیندها احزب سیاسی ما هستند. هر چند که ناامیدی گستردهای نسبت به احزاب سیاسی ما وجود دارد. اگر فساد بیرونی آنها را نادیده انگاریم در بهترین حالت آنها را فرصتطلب میبینند. علاوه بر این در سالهای اخیر، عناصر افراطی حزب جمهوریخواه از قبیل تیپارتی، در انتخابات اولیه حزب فعال بودند و مثل نیروهای سانتریفیوژ عمل کردند و کشور را از هم جدا کردند.
ناامیدی نسبت به احزاب، منجر به پیشنهاداتی شده که ما بدون این احزاب داریم عمل میکنیم؛ آنها در امریکای قرن بیست و یکم لازم نیستند. این نگاه غلط است اما ما باید احزاب خودمان را دوباره از نو بسازیم تا مطمئن شویم که آنها در وهله اول پایههایشان خوب ریخته شده است و در والاترین ارزشهای امریکایی پیشتاز هستند.