حمایت و خیانت انگلیس به شیخ خزعل
سی ام آبان 1293، سرپرسی کاکس نماینده سیاسی انگلیس در خلیج فارس، حمایت آشکار آن کشور را از شورش خزعل در برابر حکومت ایران اعلام کرد. شیخ خزعل از انقلاب مشروطیت هواداری کرد و در دوران جنگ جهانی اول نیز کمکهای شایانی به دولت انگلستان کرد. به این ترتیب، او توانست اطمینان کامل انگلستان را به خود جلب کند و با پشتیبانی آن دولت، به حاکم قدرتمند و بیرقیب خوزستان تبدیل شود. با توجه به موقعیت و اهمیت منطقه نفتخیز و استراتژیک خوزستان، وجود شیخ خزعل برای بریتانیا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. اما سرانجام در سال 1303 شمسی به وسیله رضاخان از صحنه سیاست ایران و خوزستان حذف شد. کاکس در سال 1294 نیز در نامهای به خزعل نوشت: «اکنون اختیار دارم به جنابعالی تضمین بدهم که حکومت بریتانیا آمادگی دارد تا در صورت بروز هرگونه تغییر در حکومت ایران و نیز در صورتی که حکومت ایران قصد دست اندازی و تجاوز به صلاحیت و حقوق مشروع و یا اموال و دارایی شما در ایران را داشته باشد، هر نوع حمایتی را که برای یافتن راه حل مورد رضایت شما و ما ضروری باشد عرضه نماید. این تضمین نامه تا زمانی که شما در برابر حکومت ایران به صلاحدید و مشورت حکومت بریتانیا گوش فرا دهید، ما نیز در حفظ موقعیت اقتدار محلی جنابعالی به بهترین وجه اقدام خواهیم کرد.» پس از کودتای رضاخان، سیاست انگلیس بر تمرکز قدرت در مرکز بود که بتواند از نفوذ شوروی در ایران جلوگیری کند از این رو از حمایت قدرتهای محلی از جمله شیخ خزعل دست کشید. رضا خان دریافته بود که با وجود خزعل در خوزستان، آرامش و امنیت در آن ایالت بر قرار نخواهد شد و میباید نیروی نظامی قابل توجهی در آن منطقه مستقر کند؛ لذا قصد داشت که شیخ را به پایتخت منتقل کرده و وی را تحت نظارت قرار دهد، در عین حال میدانست که خزعل داوطلبانه به تهران نخواهد آمد. وقتی که در پایتخت مطلع شدند که خزعل قصد ترک ایران و زندگی در املاک خود در بصره را دارد، رضا خان در «آوریل ۱۹۲۵» به سر پرسی لورین (سفیر بریتانیا در ایران) اطلاع داد که شیخ بدهیهای مالیاتی خود را پرداخت نکرده و از لورین خواست که خزعل را برای آمدن به تهران و تسویه حساب مالیاتی متقاعد کند. در پی این درخواست، انگلیسیها با خزعل تماس گرفته و او را به این کار ترغیب کردند، اما خزعل که طبیعتاً از این جریان بیمناک بود، آن درخواست را بی پاسخ گذارد. مقامات ایرانی میدانستند که شیخ شبها را تا نزدیک سحر در کشتی تفریحی خود به عیش و نوش و میگساری با رقاصههای عرب سپری میکند. با رهنمود محرمانه رضا خان به ژنرال زاهدی، در شب ۲۹ فروردین ۱۳۰۴، زمانی که خزعل و همراهانش همگی در قایق مست بوده و در حال خوش گذرانی با رقاصهها بودند، در پی یک شبیخون، سپاهیان وارد قایق تفریحی خزعل شده و شیخ را دستگیر و به همراه پسرش عبدالحمید به تهران فرستادند. شیخ در بدو ورود به تهران به خانه آصفالدوله رفت و سپس به باغ فخرالسلطنه همسر خود، دختر حسینقلیخان نظامالسلطنه، که واقع در امامزاده قاسم شمیران بود، روزگار را تا یازده سال بعد تحت محافظت گذرانید. البته نشانهایی که او از دولت انگلیس داشت، مانع از کشتن او میشد و الا در همان روزهای اول دستگیری، او را میکشتند.