کارآفرینی؛ موتور محرک توسعه اقتصادی

۱۳۹۸/۰۹/۰۶ - ۰۰:۰۸:۲۱
کد خبر: ۱۵۷۹۸۰

سعید اشتیاقی| عضو اتاق بازرگانی تهران|

علم؛ دانستن در برابر ندانستن است و مطابق این تعریف علم با تولد بشر متولد شد. از این رو، تمام رشته‌ها علم هستند؛ اما نکته قابل توجه این است که بسیاری کارآفرینی را به عنوان علم تلقی نمی‌کنند و به صرف داشتن ویژگی‌های کارآفرینی برای کارآفرین شدن بسنده می‌کنند. این در حالی است که کارآفرینی یک حوزه مطالعاتی چند رشته‌ای است. بسیاری از صاحب نظران و محققان کارآفرینی بر این مساله اجماع نظر دارند که کارآفرینی نه تنها یک موضوع منحصر به‌فرد نیست و تعریف روشنی ندارد؛ بلکه در مورد شیوه رفتار کارآفرینان هم توافقی وجود ندارد. یکی از دلایلی که خط‌مشی‌گذاران راهنمایی چندانی برای کارآفرینی ارایه نکردند، این است که کارآفرینی پدیده‌ای میان رشته‌ای است و طیف گسترده‌ای از رشته‌ها از جمله اقتصاد، روانشناسی، جامعه‌شناسی و مدیریت را در بر می‌گیرد. ماهیت بین رشته‌ای پژوهشی کارآفرینی نشان می‌دهد که کارآفرینی پدیده‌ای است که واحدهای چندگانه مشاهده و تحلیل مانند فرد، گروه، شرکت، فرهنگ‌ها، مکان جغرافیایی، منابع کشورها و دوره‌های خاص زمانی را در برمی‌گیرد در حالی که یک رشته ممکن است با واحد‌های تحلیل خاصی متناسب باشد. هیچ رشته‌ای توانایی تحلیل همه سطوح را ندارد. اما اینکه چرا باید به علم کارآفرینی توجه کرد، در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت.

یکی از این دلایل مورد نظر این است که کارآفرینی ساز وکاری است که از طریق آن جامعه اطلاعات فنی را به محصولات و خدمات تبدیل می‌کند، از طرف دیگر کارآفرینی ساز وکاری است که از طریق آن ناکارآمدهای زودگذر و فرا زمانی در اقتصاد کشف و کاهش داده می‌شود و در نهایت نوآوری کارآفرینی از نظریه‌های جمعی بازارها، شرکت‌ها و سازمان‌ها موجب درک ناقص ما از چشم‌انداز کسب و کار می‌شود. «ویلیام جک بامول» اقتصاددان امریکایی معتقد است مطالعه کسب وکار بدون درک کارآفرینی مثل مطالعه «شکسپیر» است که در آن شاهزاده دانمارکی از بحث ما ملت حذف شده باشد. برای کارآفرینی نمی‌توان نقطه آغازی متصور شد؛ زیرا خلاقیت و نوآوری همزاد بشر بوده است. اگرچه کارآفرینی به عنوان یک قلمرو مطالعاتی در عرصه دانشگاهی را به شوپیتر نسبت می‌دهند، اما کارآفرینی تاریخی به بلندای اندیشه بشر دارد. جامعه امروز در ایران تشنه مفاهیم کارآفرینی است. کارآفرینان به عنوان موتور اقتصادی نقش آفرینی می‌کنند. اغلب آنها لایه دوم بازیگران اقتصادی هستند که فرصت‌های کسب و کار را شناسایی می‌کنند.

لازم به ذکر است که این بازیگران گاهی در مخالفت مستقیم با کسب و کار بزرگ موجود و گاهی در نقش پشتیبان شرکت‌ها ظاهر می‌شوند، خطر پذیر هستند و با فعالیت‌های کارآفرینانه به دنبال شناسایی و کسب آگاهی از بازار فرصت‌های جدید و نوآور هستند. نیاز جامعه امروز با شرایط اقتصادی خاص آن، تولد فرهنگ کارآفرینی است که در این راستا باید روحیه کارآفرینی و کارآفرین شو در جامعه نهادینه شود. کارآفرینی در همه سطوح باید به یک فرهنگ تبدیل شود و فرهنگ کارآفرینی در مدارس و ادارات، ارگان‌ها و سازمان‌ها نمادین شود. در واقع باید کارآفرینی را به یک کارکرد تبدیل کنیم، آن وقت است که کارآفرینی تنها شامل بازرگانان مستقل نمی‌شود بلکه در عمل همه افرادی که کارکرد مذکور را به انجام می‌رسانند حتی اگر کارکنان یک شرکت باشند را شامل می‌شود. همچنین کارآفرینی صرفا یک فعالیت امتیازجویی فردی نیست بلکه عامل مهمی برای کمک به توسعه اقتصادی است.