مردم، قدرت و منافع (127)

۱۳۹۸/۰۹/۱۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۸۱۷۷
مردم، قدرت و منافع (127)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

  فصل نهم

  احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل

و فرصت برای همگان

علاوه براین، فهم یک اشتباه دیگری که پشت لایحه مالیاتی 2017 قرار گرفته مهم است. جمهوری‌خواهان امیدوارند که با کاهش تدریجی منابع تحقیقاتی عمومی و نبود سرمایه‌گذاری عمومی در زیرساخت، با پایین آوردن مالیات‌ها شرکت‌های خصوصی را تشویق کنند تا سستی‌شان را در این کار کنار بگذارند و سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهند. کشور این تجربه را دو بار در سال‌های قبل امتحان کرده بود. آن موقع هم این امید بود که با پایین آوردن مالیات‌ها، رشد، پس انداز و سرمایه‌گذاری را تحریک کند. هر دو بار این آزمایش شکست خورد. همانطور که پیش از این خاطرنشان کردم، بعد از کاهش مالیات ریگان، رشد نه تنها از وعده‌ای که او در این خصوص داده بود پایین‌تر آمد بلکه حتی نسبت به دهه‌های قبل هم پایین‌تر شد. بعد از کاهش مالیات بوش، پس انداز سقوط کرد – نرخ پس انداز شخصی تقریبا به صفر رسید. با آنکه سرمایه‌گذاری دوباره جمع و جور شد اما این جمع و جور شدن سرمایه‌گذاری بیشتر مدیون سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات بود که با این حال هم خوب عمل نکردند. امروزه، دورنما حتی بدتر هم است: با آنکه فدرال رزرو معتقد است که ما تقریبا به اشتغال کامل رسیده‌ایم، اما نرخ بهره را تندتر از حد انتظار بالاتر می‌برد، که باعث عدم تشویق سرمایه‌گذاری بخش خصوصی می‌شود. (البته اگر بی‌ثباتی جهانی که توسط جنگ‌های تجاری ترامپ ایجاد شده به کاهش رشد جهانی سرعت بخشیده، فدرال رزرو شاید نرخ بهره را بالا نمی‌برد یا حتی پایین‌تر هم می‌آورد.)  وسعت بخشیدن به پایه دانشی ما به این معنا است که مجبوریم یک جامعه باز داشته باشیم – باز بودن به ایده‌ها و افرادی که از جاهای دیگر می‌آیند. جریان‌های دانشی به هر طریق از مرزها می‌آیند، که مهم‌ترین جنبه جهانی‌سازی است. ما در خصوص تولید دانش، انحصار نداریم و اگر ما خودمان را از دیگران محروم کنیم هم ما و هم آنها آسیب خواهند دید. با محدود کردن سرمایه‌گذاری خصوصی و عمومی، و تخصیص سرمایه‌گذاری به موارد انحرافی، با بستن مرزهایمان از سوی ترامپ بر روی بهترین و روشن‌ترین افراد از نقاط دیگر، به سختی می‌توان مشاهده کرد که بهره‌وری و رشد بتواند افزایش یابد.  اگر ما می‌خواهیم که بهره‌وری افزایش یابد، واقعا مجبوریم از این نقطه شروع کنیم: تحقیقات بیشتر را هم از طریق کدهای مالیاتی مان و هم توسط مخارج دولت تشویق کنیم، از نهادهای آموزشی عالی مان حمایت بیشتر بکنیم و کشور را بر روی ایده‌ها و افرادی که از نقاط دیگر می‌آیند باز بگذاریم. به علاوه ما باید در لایحه مالیاتی تجدیدنظر کنیم: ما نیاز داریم تا مالیات بر شرکت‌هایی که در ایالات متحده سرمایه‌گذاری نمی‌کنند و شغل ایجاد نمی‌کنند را افزایش دهیم و بخشی از درآمدهای مالیاتی را بر روی زیر ساخت و سرمایه‌گذاری در فناوری و علم هزینه کنیم.