مردم، قدرت و منافع (130)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل نهم
احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل و فرصت برای همگان
یکی از بزرگترین شکافها در سیستم حمایت اجتماعی ما این است که برنامه بیمه بیکاری ما، خطر نسبتا کمی را پوشش میدهد – یعنی کسانی را که برای بیست و شش هفته بیکار بودهاند – و خطر بسیار جدیتر دراز مدت بیکاری مورد اعتنا قرار نگرفته است. یک اصلاح ساده که میتواند شامل پرداختیهای بهتر برای دورههای طولانیتر و پوشش بیشتر افراد باشد، شکل بیمه بیکاری را بهطور وسیعی تقویت میکند. یک اصلاح پیچیدهتر برخی از منافع را به شکل وامهای به شرط درآمد در میآورد، بدین معنی که بازپرداخت وامها بستگی به درآمد آتی افراد دارد. کمی تقلای بیکاری، درآمد عمر فرد را اندکی تغییر میدهد؛ «شکست» واقعی «بازار» این است که فرد بیکار نمیتواند در مقابل درآمد آتی قرض بگیرد تا استاندارد زندگی خانوادهاش را نگه دارد. ما میتوانیم این تغییر را انجام دهیم. البته ما میخواهیم کارگرانی که شغلشان را از دست دادهاند، سریعا به شغلهای تازه دست یابند و پیش از این شرح دادیم که سیاستهای بازار کار فعال میتواند کمک شایانی کند. بدینترتیب که میتوان برنامههایی را ریخت که میتوانند افرادی را که شغلشان را از دست دادهاند تشویق کند که یک شغل دیگری بگیرند حتی اگر پرداخت خوبی نداشته باشد. افراد غالبا از دستمزدهایی که باید بگیرند انتظارات غیرواقعی دارند و ارزش داشتن یک شغل– نه فقط درآمد بلکه ارتباطات اجتماعی با پیامدهای مهم برای به زیستن - و هزینه نداشتن شغل برای اشتغالزایی آینده را پایینتر از انتظار تخمین میزنند. هر زمان که ما برنامههای بیمه بیکاری را بررسی میکنیم، لازم است یادآوری کنیم که اینها برای اقتصاد کلان منفعت بعدی دارند؛ آنها به عنوان یک تثبیتکننده اتوماتیک عمل میکنند – زمانی که اقتصاد ضعیف است و شغلها به سرعت ایجاد نمیشوند آنها بهطور اتوماتیک ضربه میزنند و درآمدی که فراهم میسازند به نگه داری اقتصاد حتی در حالت مایوسیاش کمک کند. داشتن برنامههای آماده برای مقابله با رکود عمیق مثل کشورهایی که بعد از بحران 2008 وارد رکود شدند، یک حس خوبی را به انسان میدهد: یک چنین حمایتهایی آن هم در زمانهایی که بازار کار تنگ است هزینههای کمی را به ما تحمیل میکند و به رغم هزینهها، در دوران رکود تورمی ما را از یک بلای بزرگ نجات میدهد. بدون این برنامهها، ضعیف شدن اقتصاد، بدتر خواهد شد. بخشی از مسوولیت شدید بودن رکود بزرگ سال 2008 که خیلی بدتر از آلمان و دیگر کشورهای اروپایی بود، به ضعیف بودن نسبی شبکه امن اجتماعی امریکا برمیگشت به همین خاطر ضربهای که این شبکهها از همان ابتدا خوردند خیلی شدید بود.