افزایش حاشیهنشینی با انتزاع تهران
عباس ریاضت
کارشناس ارشد شهری
طرح تقسیم تهران به چهار استان تهران شمالی، تهران جنوبی، تهران شرقی و تهران غربی که به تازگی در مجلس اعلام وصول شده است را میتوان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان به ثبت رسانید. البته در کشوری که از نظر مدیریتی، آب همیشه سربالا میرود مطرح شدن چنین طرحهایی دور از انتظار هم نیست.
در روزهایی که قیمت دلار و مسکن بهشدت رو به افزایش بود، برخی کارشناسان بر این باور بودند که افزایش قیمت مسکن در تهران یک تصمیم مدیریتی است و میخواهند نرخ مهاجرپذیری تهران را کاهش دهند. اکنون نیز نمایندگان مجلس با ارایه طرحی سعی دارند فشار مضاعف بر شهروندان تهرانی وارد کنند. نکته مهم در این خصوص، شیوه ارایه طرح به هیات رییسه مجلس است. اینکه چنین طرحی نه برآمده از کمیسیون خاصی در مجلس است که بشود گفت، پشتوانه پژوهشی یا بررسی خاصی دارد و نه با قید فوریت (چه یکفوریت و چه دوفوریت) تقدیم هیات رییسه مجلس شده، بلکه طرحی عادی است که احتمالا تا قرار گرفتنش در نوبت بررسی کمتر از یکسال طول نخواهد کشید.
عمر کوتاه باقیمانده از مجلس فعلی و احتمال تغییرات گسترده در ترکیب نمایندگان در مجلس بعدی، مجابمان میکند «تهران جنوبی» چیزی فراتر از یک طرح پر سر و صدا نیست که احتمالا اهداف تبلیغاتی و انتخاباتی را دنبال میکند. طرحی که اگر فرجامش اهمیت داشت، میشد بهگونهای دیگر مطرحش کرد.
امضاکنندگان این طرح که اکثرا نماینده شهرهای دیگر غیر از تهران هستند، از آنجایی که نتوانستند جمعیت تهران را کنترل کنند، میخواهند زمین را از زیر پای تهرانیها جابهجا و سناریو مهاجرت شناسنامهای را پیادهسازی کنند.
این طرح پس از انتخابات و به پاس قدردانی از زحمات دوستان و نزدیکان، میتواند موجب اشتغال زایی و ارتقای سمت برای آنها شود. همچنین در سالهای اخیر زمین خواران، تمام زمینها، املاک و باغهای شهرهای اطراف تهران را خریداری کردهاند و این زمینها دیگر بیش از این امکان افزایش قیمت را ندارند. حال اگر بتوانند مرکز یک استان شوند یا یک استان را به زمینهای خود نزدیکتر کنند، امکان خرید و فروش آنها افزایش مییابد و بدینترتیب خاک را با رابطه کیمیا میکنند.
برای مثال، میتوان از طرح تشکیل استان البرز یاد کنیم. استانی که کسب و کار بسیاری از ساکنان آن در تهران است و مجبور هستند ساعت 5:30 صبح از محل زندگی خود حرکت کنند تا بتوانند 8 صبح در تهران سر کار باشند.
این درحالی است که هماکنون بسیاری از واحدهای مسکونی در تهران خالی است و به عنوان یک کالای سرمایهای بین دلالها خرید و فروش میشود. متاسفانه اکثر شهرهای ما به جای اینکه در ارتفاع رشد و توسعه داشته باشند، در سطح گسترش مییابند و همانطور که در تهران شاهد آن هستیم حتی عوامل طبیعی مانند کوه و دره هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد. همچنین عدم آشنایی و تسلط مدیران و تصمیمگیران به سیستمهای نرم افزاری هوشمند و عدم استفاده از کارشناسان نخبه با گزینش علمی و نه رابطهای و سلیقهای و باوری، باعث شده تصمیمهایی که گرفته میشود بسیار ابتدایی و تاریخ مصرف گذشته باشد.
در کشورهایی مانند هند و چین، استانهایی با بیش از۱۲۰ میلیون نفر جمعیت وجود دارد و به بهترین شکل نیز اداره میشود. آیا آنها هم مانند ما صورت مساله را پاک میکنند؟
مشکل اینجا است که ما فکر میکنیم تهران نباید افزایش جمعیت داشته باشد در صورتی که هر فردی میتواند هرجا که بخواهد زندگی و کار کند زیرا این خود فرد است که با توجه به شرایط و تخصص و نیازی که در مقصد وجود دارد به شهری مهاجرت میکند یا نمیکند و نباید به اجبار برای مردم تصمیم بگیریم. باید شرایط را به گونهای فراهم کنیم که این نیاز و تخصص مربوطه در شهرهایی ایجاد شود که نرخ رشد منفی دارند و ساکنان آن مجبور به مهاجرت هستند.
چند مرکزی شدن شهر تهران باعث به وجود آمدن چند حاشیه جدید برای آن مراکز خواهد شد و حاشیه نشینی بهشدت افزایش خواهد یافت و در چند سال بعد ما شاهد یک تهران بسیار بزرگتر و بدون مرز خواهیم بود که مرز آن را فقط در شناسنامههای افراد میتوان پیدا کرد. افزایش بیسابقه قیمت زمین و مسکن در شمال تهران، نخستین اتفاقی است که پس از تقسیم آن خواهد افتاد، پس از چند ماه شاهد افزایش قیمت در هسته مرکزی استان تهران جنوبی خواهیم بود و به تدریج افرادی که خانهای ندارند و مستاجر هستند از مرکز این هسته به حاشیه رانده میشوند و شهرستانهای جدید در اطراف تهران شکل خواهند گرفت.
دولت نیز ناچار است برای کمک به حاشیه نشینها، در این شهرهای جدید اقدام به ساخت و ساز مسکن کند و بدینترتیب شهرهای حاشیهای به تدریج تبدیل به حریم قانونی شهر اصلی خواهد شد و شاهد یک تهران بسیار بزگتر خواهیم بود.
همچنین از نظر فرهنگی، شکاف فرهنگی و اجتماعی عظیمی بین ساکنان تهران شمالی و جنوبی ایجاد و اختلاف طبقاتی افزایش خواهد یافت. تهران جنوبی به دلیل ضعف در مدیریت و افزایش جمعیت بیش از حد، وضعیت بسیار بدتر از گذشته خواهد داشت زیرا هماکنون شهرستانهای رباط کریم، بهارستان، ساوه، زرندیه، تفرش و اسلامشهر با جمعیت نسبتا مناسب و خدمات و زیرساخت متناسب با این جمعیت اداره میشود و در صورت تبدیل شدن به مرکز یک استان، باید شاهد افزایش شدید جمعیت، ترافیک، آلودگی هوا و تغییر کاربری باغات و اراضی کشاورزی به مسکونی و افزایش مهاجرپذیری قشر کم درآمد با فرهنگهای مختلف و در نتیجه افزایش جرم و جنایت در این شهرها باشیم.
پیشنهاد میشود مسوولان و مدیران و نمایندگان محترم، به جای اخذ تصمیمات غیر کارشناسی، به فکر وضع قوانین جدید مدیریت واحد شهری باشند. باید قوانین به گونهای وضع شوند که همه سازمانها یک پایگاه داده با فرمت یکسان برای خدمات خود ایجاد کنند. سپس استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان بتوانند با ارایه پیشنهادات و ایدههای مختلف از خروجیها و آمار این پایگاه داده جهت ارتقای خدمت رسانی و پیادهسازی سیستم مدیریت واحد شهری استفاده کنند.
در این سیستم باید هدف رشد و توسعه شهر تهران به صورت عمودی باشد و زیرساختهای لازم نیز برای این منظور در نظر گرفته شود. همچنین اگر قصد کنترل جمعیت تهران و سایر کلانشهرهای ایران وجود دارد باید طرحهای تشویقی برای ساکنان شهرستانهای مجاور در نظر گرفت تا حتی کسانی که ساکن حاشیه تهران هستند نیز به شهرهای خود باز گردند . برای مثال با توجه به وضعیت آب و هوایی کشور و برخورداری از نور آفتاب در طول روز و کمبود منابع آب و نیروگاه آبی، میتوان با کمک دولت، نیروگاههای خورشیدی را توسط خود مردم در همه شهرستانها اجرا کرد. یا زمینهایی را برای کشت گلخانهای محصولات کشاورزی همراه با آموزشهای مربوطه به آنها ارایه داد. حتی میتوان مجوز ایجاد مزرعههای ماینینگ و استخراج بیت کوین به آنها ارایه داد تا بتوانند با توجه به تحریم دلار در ایران، درآمد ارزی داشته باشند. بدینترتیب نرخ رشد جمعیت و مهاجرپذیری تهران منفی خواهد شد و مسوولان فرصت دارند زیرساختها را برای رشد عمودی شهر فراهم کنند.