مردم، قدرت و منافع (138)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل نهم
احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل و فرصت برای همگان
شغلهای بهتر، احیای توازن کار – زندگی و کاهش بهرهکشی
از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف، دنیای کار و طبیعت خانوادهها تغییر کرده است: در پیش از آن، استاندارد زندگی این بود که فقط یک نفر در خانواده درآمد داشته باشد (مرد) و همراه وی هم یک فرد (که عمدتا زن بود) در خانه بماند؛ حالا، در بخشهای بزرگی از خانوارها، هر دو بزرگسال در نیروی کار هستند. این به معنای آن است که برای یک نوع از انعطافپذیری نیازهایی وجود دارد که در گذشته نبود. مثلا برای خانوادهای که سیاستها را کنار میگذارد نیازی وجود دارد و شرکتها مجبور هستند ساعتهای کاری انعطاف پذیرتری را فراهم کنند. و برای دولت هم این نیاز وجود دارد که در کمک کردن به مراقبت از کودک یاری برساند. مهمتر آنکه ما مجبور هستیم جلوی سوءاستفاده از قدرت بازار را که با برنامه کاری آنکال یا اسپلیت همراه است و در فصل 3 آن را شرح دادیم، بگیریم.
خیلی خوب است اگر بتوانیم با گول زدن کارفرما به تمامی این اهداف دست یابیم . اما این نه در گذشته کار کرده است و نه به احتمال خیلی زیاد در آینده. تغییراتی که پیش از این در توازن مجدد قدرت میان کارگران و کارفرمایانشان شرح دادیم همچنین داشتن یک بازار کار مستحکم، بسیار مهم هستند.. اما اینها به احتمال خیلی زیاد کافی نیستند. ما به مقررات، انگیزه، پاداش و تنبیه نیاز داریم. این تغییرات نه تنها برای خانوادهها منفعت اقتصادی دارند بلکه در کل برای اقتصاد هم مفید هستند و منافعی که برای جامعه دارد فراتر از افزایش در تولید ناخالص داخلی است: آنها فراگیری را ارتقا میدهند و شکاف جنسیتی پایدار در دستمزد و درآمد را کاهش میدهند.