نگاهی به عملکرد سازمان ملل متحده در جنگ یمن
سید سعید چوبداری|
آغاز بیداری اسلامی در کشورهای عربی که جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا را شامل میشد مقدمهای شد تا مردمان خسته از ظلم و جور به علیه حاکمان مستبد و خونخوار خود قیام کنند. یکی از کشورهایی که دامنه اعتراضات از حکومتهای جور و دخالتهای خارجی ابعادی به مراتب بزرگتر از اعتراضات سایر کشورها را گرفت، کشور یمن بود. اعتراضات در این کشور از اواسط ژانویه 2011 آغاز گردید و رفته رفته ابعاد آن بسیار گستردهتر از آن چیزی شد که در سایر کشورهای عربی همچون کویت، مغرب، الجزایر و اردن بود. خروج علی عبدلله صالح از قدرت یمن از 35 سال که در 3 نوامبر2011 با طرح شورای همکاری خلیج فارس اتفاق افتاد نیز نتوانست از شدت اعتراضات کاسته و ادامه همان سیاستها توسط عبدربه منصور هادی باعث گسترش اعتراضات و گشوده شدن دامنه جنگی اعتراضات در کشور یمن شد. از 20 مارس 2015 یعنی زمان انفجارهای صنعا تاکنون جنگی خونین در این کشور آغاز شد که نه تنها ابعاد نظامی بلکه ابعاد انسانی آن نیز به دلیل دخالتهای گسترده خارجی آثاری بس وخیم را برای کشور در پی داشته است. سازمان ملل متحد به عنوان سازمانی که یکی از اصول اصلی آن حفظ صلح و امنیت بینالمللی است تلاشهای گستردهای را چه در زمان بان کی مون و چه گوترش جهت پایان دادن به این بحران انجام داد. اما واقعیت ماجرا با وجود 3 فرستاده ویژه بهگونهای است که درمیدان عمل این سازمان نتوانسته موفقیت چندانی جهت پایان دادن به این بحران انجام وظیفه خود انجام دهد. برای خاتمه این بحران این سازمان 3 فرستاده ویژه را جهت حل و فصل اختلافات و پایان جنگ به این کشور فرستاده که در ذیل به اهم اقدامات آنها و نتیجه کلی این اختلافات اشاره میکنیم.
جمال بن عمر: دیپلمات مغربی که در آگوست 2012 از سوی بان کی مون به عنوان مشاور در امور یمن منصوب گردید و وی نقش محوری در انتقال قدرت از علی عبدالله صالح باز میکرد. در زمان ماموریت او یمن ذیل منشور هفتم سازمان ملل رفت. او از انتقادات مبرا نبود و معمولا او به جانبداری از طرفهای مقابل متهم میشد. او بیش از 34 بار به کشورهای مختلف جهت حل بحران سفر کرد و از مهمترین اقدامات انتقال قدرت از علی عبدالله صالح و آزادی احمد عوض بن مبارک معاون منصور هادی از زندان انصارلله یمن بود. او در آوریل 2015 از سمت خود کنارهگیری کرد.
اسماعیل دل شیخ: دیپلمات موریتانیایی که در اواخر آوریل 2015 به این سمت منصوب شد. او سرپرست 3 دوره مذاکرات صلح یمن را که
2 دور آن در سوییس و 1 دور آن در کویت برگزار شد بر عهده داشت. در پی عدم موفقیت در این دوره او به راهحلهای جزیی بین 2 طرف روی آورد. او سرانجام در تلاشهای خود بهصورت کامل ناکام ماند و در
22 ژانویه 2018 از سمت خود استعفا دادو بر اساس منابع عربی، غربی او ابزاری در دست عربستان و طرفهای غربی بود. او نتوانست راهکاری را جهت رضایت طرفهای دیگر ارایه نماید.
3) مارتین گریفیتس
شورای امنیت در 18 فوریه 2018 با تعیین او به عنوان نماینده ویژه این سازمان موافقت کرد. در دوران او مذاکرات جانی دوباره گرفت و توانست برداشت مثبتی از اقدامات خود را در ذهن طرفهای درگیرانه نماید. تلاشهای او سرانجام نتیجه داد و طرفهای درگیر در شهر استکهلم سوئد از 9 تا 13 دسامبر 2018 به مذاکرات رودررو پرداختند. مذاکره 2 طرف به توافقی دست یافتند که به توافقنامه سوئد مشهور شد. این توافق به آتش بس فوری در شهر الحدیده و بنادرآن در الصلیف و راس عیسی تاکید داشت. براساس گزارش گریفیتس طرفین در خصوص 3 مساله باهم توافق کردند:
- توافق در خصوص الصلیف و راس عیسی
- سازوکار اجرایی توافق تبادل اسرا
- اعلام توافقات 2 طرف در خصوص تعز
همچنین طرفین در خصوص اجرای توافقات یا عدم انجام هرگونه اقدامی که توافقات را نقض کند یا پایبندی کامل به ادامه توافقات را مورد تاکید قراردادند.
روند اجرای توافقات: امنیت مناطق مورد اشاره بر عهده نیروهای محلی قرار گرفت و سازمان ملل به حسن انجام آن نظارت میکرد. اما گریفیتس به دلیل اقدامات یکجانبه نیروهای هادی در نقض توافق دچار مشکل شد. او چندین سفر را جهت حل عدم اجرای توافقات انجام داد و در 27 تیر امسال طی گزارشی به سازمان ملل اعلام کرد که آتش بس درالحدیده پابرجاست اما اوضاع انسانی یمن بسیار وخیم میباشد. او به صنعا بازگشت و مذاکراتی را با المشاط رییس شورای عالی سیاسی یمن انجام داد که هم المشاط و هم منصور هادی از اقدامات او در رابطه با الحدیده تشکر کردند. به نظر میرسد فرستاده سازمان ملل نسبت به اجرای توافق نامه سوئد خوشبین است آنچه ما در میدان عمل شاهد آن هستیم این است که با وجود تلاشهای بسیار برای حل این بحران به دلایل ذیل نه تنها موفقیتی در روند صلح به صورت کامل اتفاق نیفتاده بلکه هرروز شاهد حملات بیشتر ائتلاف به رهبری عربستان و وخیمتر شدن اوضاع انسانی در یمن هستیم:
الف) دخالتهای گسترده خارجی در روند صلح یمن و مذاکرات یمنی- یمنی
ب) تلاشهای عربستان سعودی در رابطه با جایگزینی نیروهای وابسته به خود در این کشور
ج) موقعیت سوق الجیشی یمن و احاطه این کشور در تنگه حساس باب المندب باعث رعب عربستان و کشورهای غربی از روی کار آمدن یک دولت مردمی در این کشور شده است.
د) عدم توانایی سازمان ملل به دلیل دخالتها و نفوذ قدرتهای خارجی به دلیل موارد ذکر شده بالا و ناتوانی در انجام اقدامات اجرایی لازم.