در حسرت فهم درست*

۱۳۹۸/۱۱/۱۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۲۶۳۹
در حسرت فهم درست*

مجید اعزازی|

دبیر گروه راه و شهرسازی|

1- نقش رسانه‌ها در فرآیند توسعه کشور چیست؟ این سوال در جهان سوم، دست‌کم قدمتی 50 ساله دارد و پژوهشگران علوم ارتباطات اجتماعی و برخی روزنامه‌نگاران تلاش کرده‌اند به این پرسش و پرسش‌هایی از این دست پاسخ دهند. در ایران نیز مساله نقش مطبوعات و رسانه‌ها در فرایند توسعه و نحوه مشارکت در امور حکمرانی و مباحثی از این دست، به‌طور جدی و آکادمیک از نیمه دوم دهه 1350 شمسی به بعد در مناسبت‌های مختلف مطرح شده و پاسخ‌هایی نیز برای آن ارایه شده است. طی هفته‌های اخیر و در پی پیچیده‌تر شدن مسائل اقتصاد ایران و بروز بحران‌های متعدد در عرصه‌های مختلف دوباره شاهد طرح دوباره این پرسش و پاسخ به آن بوده‌ایم. پاسخ‌هایی که اغلب خود نه تنها گرهی از این مساله باز نکرده و نمی‌کنند که حاکی از گرهی دیگر در ذهن برخی روزنامه‌نگاران است، کسانی که جایگاه خود و رسانه را نمی‌شناسند و ‌ای بسا خود در شمار یکی از عوامل مخل توسعه کشور به شمار آیند.

2- اگر چه در متون کلاسیک ارتباطی از «اطلاع‌رسانی»، «آموزش» و «سرگرمی» به عنوان سه کارویژه مطبوعات و رسانه‌ها یاد می‌شود اما کارویژه‌های رسانه محدود به این سه مورد نیست و همه می‌دانیم که قدرت و قلمروی رسانه‌ها فراتر از این موارد است. «تبلیغات» چه از جنس بازرگانی و چه از جنس سیاسی و مسلکی (پروپاگاندا) در کنار «نظارت» دو کارویژه مهم و مکمل رسانه‌های جمعی به شمار می‌روند. در عین حال، مطالعات مربوط به «روزنامه‌نگاری توسعه» شاخص‌های کمی و کیفی متعددی را برای نقش و رسالت رسانه‌ها در فرایند توسعه تعریف کرده‌اند که نقطه مرکزی همه این شاخص‌ها به کارویژه «نظارت» بر عملکرد نهادهای دولتی و حکومتی پیوند خورده است. پیگیری وعده‌های مسوولان، توجه به نیاز‌های مردم، توجه به فرایندها به جای رویداد‌ها و... از جمله شاخص‌های روزنامه‌نگاری توسعه به شمار می‌روند. متاسفانه پژوهش‌های ارتباطی انجام شده در ایران، حاکی از کم‌توجهی رسانه‌های کشور به نقش و رسالت خود در فرایند توسعه دارد.

3- اگرچه بی‌توجهی رسانه‌ها به نقش نظارتی خود در توسعه کشور دلایل متعددی دارد که شاید قابل درک هم باشد، اما استفاده از برخی تعبیرها و تمثیل‌ها همچون «پاس گل به سیاست‌گذاران» با هدف توجیه بی‌اثری رسانه‌ها در فرایند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی کشور، حاکی از درک اشتباه از صورت مساله و عدم شناخت فلسفه وجودی رسانه‌های جمعی در دنیای کنونی است. اول اینکه هدف رسانه‌ها، خدمت به شهروندان از طریق نظارت بر عملکرد حاکمان وسیاست‌گذاران و آگاهی بخشی به مخاطبان برای کنش آگاهانه در فرایندهای دموکراتیک است. بی‌گمان، در دستگاه عریض و طویل دولت‌های فربه کشورهای در حال توسعه، مراکز پژوهشی موازی و غیرموازی متعددی وجود دارد که می‌توانند خوراک لازم برای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی سیاست‌گذاران را تهیه کنند و تهیه هم می‌کنند، اما بنا به دلایل مختلف سیاست‌گذاران به انجام نتایج پژوهشی و کارشناسانه تن نمی‌دهند و مسیر دیگری را انتخاب می‌کنند. این در حالی است که اگر رسانه‌های کشور در کنار سایر مراجع نظارتی همچون مجلس شورای اسلامی، مجالی برای پیگیری جدی نقش نظارتی خود می‌یافتند و البته خود به این امر اهتمام ویژه‌ای مبذول می‌داشتند و تلاش می‌کردند که به جای هم بازی شدن با سیاست‌گذاران و دادن پاس گل به آنها، سیاست‌های انجام شده از سوی آنان را به تیغ نقد بکشند و به نمایندگی از افکار عمومی، از دولتمردان نیازهای مردم را مطالبه کنند، به‌طور قطع وضعیت کشور در عرصه‌های گوناگون شبیه وضعیت امروز نبود. فراموش نکنیم که رسانه‌ها به گفته ادموند بروک، ‌فیلسوف انگلیسی، رکن چهارم دموکراسی هستند و همتراز دیگر قوا در نظام‌های مردم‌سالار یعنی قوای مقننه، قضاییه و مجریه قرار دارند نه هم بازی و هم تیمی دولتمردان!

* این تیتر عنوان یکی از کتاب‌های دکتر مهدی محسنیان راد، استاد علوم ارتباطات اجتماعی است.