مردم، قدرت و منافع (172)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل یازدهم
بازپسگیری امریکا
موفقیت شیرین ترامپ؟
برخی موفقیت اقتصاد ایالات متحده در سالهای اخیر و متعاقب انتخاب ترامپ و بالا رفتن شاخص بازار بورس را شاهد عقلانیت سیاستهای وی میدانند. به هرصورت واضح است که من معتقدم که برنامههای اقتصادی ترامپ (و نیز کشورهایی که برنامههای پوپولیستی و بومیگرایی مشابهای را دنبال میکنند) شکست خواهد خورد. دوز بالایی که از افزایش بیش از حد کسری بودجه، متعاقب کاهش مالیات و افزایش هزینهها، درست میشود، در کوتاهمدت جواب خواهد داد – اما با آنکه از قند بالای آن لذت میبرد، عملکرد ایالات متحده فقط کمی بهتر از میانگین کشورهای پیشرفته بود. رونق بازار سرمایه کوتاهمدت بود و پیش از پایان سال دوم ریاستجمهوریاش ته خواهد کشید. مشکل عمیقتر در اقتصاد ما - دستمزدهای واقعی ضعیف، رشد نابرابری، بهداشت ضعیف، کاهش طول عمر، سرمایهگذاری دراز مدت ضعیف - لاینحل باقی خواهد ماند یا آنکه تشدید خواهد شد. سیاستهای اقتصادی ترامپ از جمله لایحه مالیاتی 2017 به ویژه زمانی که بهطور کامل اجرایی بشود، نابرابری را بدتر خواهد کرد و پوشش درمانی را کاهش خواهد داد. لایحه مالیاتی، کشور را از پویایی و دانش ابداعی مبتنی بر اقتصاد که تنها مسیر رشد پایدار است، دور خواهد کرد. خیلی مسخره است که اصول مسوولیت مالی که به نظر میآید بستر حزب جمهوریخواه و بنای کسب و کار است نشان داده که این اعتقادات برای آنها چیزی جز ابزار نیست: برای مثال زمانی که بحث دربرابر برنامههای افزایشی امریکاییهای فقیر و طبقه متوسط پیش میآید، همهچیز باید سرجای خود باشد اما زمانی که به کاهش مالیات برای ثروتمندان و شرکتها رسیده میشود به راحتی همهچیز فراموش میشود. این معجزه است که امریکاییها بیش از این کلبی مسلک نشدهاند.
بدیهی است که عمیقتر شدن شکاف اقتصادی، نژادی و قومیتی برای هر جامعه و دموکراسی بد است اما برای اقتصاد بدتر است. این شکاف بازار کار را همراه با بخشهای بزرگی از جمعیت که متناسب با تواناییهایشان زندگی نمیکنند، منحرف میکند. موانع مهاجرتی به این معنا است که ما قادر نخواهیم بود برخی از ماهرترین مردم در جهان را به سمت خود بکشیم و قادر نخواهیم بود که برخی از شکافها را دربازار کاری مان پر کنیم.