مردم، قدرت و منافع (173)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل یازدهم
بازپسگیری امریکا
یک جامعه و اقتصاد کارآمد نیازمند اعتماد و ثبات است؛ ترامپ بیاعتمادی را کاشته است و سیاستهای دمدمی مزاج او از جمله جنگ تجاری که بدون هیچ استراتژی مشخص و روشنی راه انداخته و اهداف قابل دسترس و واضحی هم ندارد منجر به نااطمینانی شدیدی شده است. منشی که در آن لایحه مالیاتی 2017 را بدون آنکه نظرات کمیته استماع شود جلو بردند و با همان نسخه اولیهای که شامل تغییرات ناخوانا بود و سناتورهای سنا هم بدون آنکه حتی بدانند به چه دارند رای میدهند، رای دادند، نهتنها روشهای دمکراتیک را به سخره گرفتند بلکه نشان داد که این منش چقدر اشتباه دارد، ناسازگار است و منفذهایی دارد که یک نفر با منافع خاص میتواند در زمانی که هیچکس متوجه نیست، از آن منفذ وارد شود. مطمئنا بسیاری از این روشها بدون حمایت گسترده مردمی و حتی یک رای دمکراتیک با تغییر جبهه سیاسی، معکوس خواهد شد. پیش از این فرض بر این بود که بزرگی شرکت یعنی ارتقای سرمایهگذاری. همین فرض برای سیاستهای حمایت گرایه ترامپ هم بود. اما اینگونه نشد که بخشی از آن به این خاطر بود که سرمایهگذاری نیازمند ثبات است و سیاستهای ترامپی فقط بیاطمینانی را تغذیه کرده است.
اما بگذارید روشن کنم: حتی اگر این پیاز داغ آنقدر داغ بشود که ترامپ را هم در دور دوم انتخاب کند، تخریب طولانی مدتی که ترامپ بر سر اقتصاد و جامعه ما میآورد بسیار عمیق خواهد بود. ما توضیح دادیم که ترامپ چگونه به همین ارکان تمدن ما آنهایی که در حقیقت ما را «بزرگ» کرد و اساس و مبنای پیشرفت قابل توجه استانداردهای زندگی شده بود، حمله کرده است.