گذر نفت از ملی شدن و تحریم، تا سقوط به واسطه کرونا
محمود خاقانی
کارشناس بینالمللی انرژی
در ابتدا روز 29 اسفندماه – روزملی شدن صنعت نفت ایران را گرامی میداریم.
واقعیت تاریخی موقعیت ژئو انرژی، ژئو حمل ونقل (جاده ابریشم)، ژئو اقتصادی و سایر امتیازات ایران زمین بین دریای خزر، آسیای مرکزی، قفقاز و خلیج فارس را همه میدانیم و قبول داریم. بنابراین، برای تسلط براقتصاد و حاکمیت در ایران درقرن نوزدهم تاریخ درباره رقابت بین قدرتهای اقتصادی و نظامی جهان آن دوران امپراتوری انگلیس و امپراتوری روسیه ماجراهای بسیاری را ثبت کرده است. درقرن بیستم پیمان ورشو به رهبری شوروی سابق و پیمان آتلانتیک شمالی به رهبری امریکا درایران برای حضور در اقتصاد کلان و استقرار حکومتی دست نشانده رقابت شدیدی با هم داشتند. پیروزی انقلاب اسلامی و سیاست نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی شرایط تازهای را برای قرن بیست ویکم نوید داد. اما رقابتها برای حضور و نفوذ در اقتصاد کلان ایران، دخالت و روی کار آوردن یک دولت دست نشانده درایران بین قدرتهای شرقی و غربی ادامه دارد.
سرنگون کردن دولت منتخب ایران؛ اتحاد انگلیس و امریکا
نیازی به توضیح نیست همه میدانیم پس از اینکه دولت منتخب مردم ایران حدود هفتاد سال پیش تصمیم به ملی کردن صنعت نفت گرفت، به شهادت تاریخ تحریمهای اقتصادی، محاصره نظامی و دریایی، توقیف نفت کش هایی که نفت ایران را حمل میکردند، جنگ روانی و تبلیغاتی علیه دولت منتخب مردم ایران برای جلوگیری از صدور نفت ایران و بسیاری از اقدامات و عملیات مختلف علیه مردم ایران، موجب زحمات و خسارات سنگینی به مردم کشور در آن دوران شد اما مردم ایران پایداری و مقاومت کردند. درآن دوران هم مثل همین روزها که تجربه میکنیم کاسبان تحریم بودند و پشت پرده با انگلیس و امریکا همکاری میکردند تا پایداری و مقاومت مردم کشور را با تفرقه انداختن بین مردم و جنگ روانی درهم بشکنند. درآن روزگار پولهای زیادی به رسانهها داده شد تا علیه دولت منتخب مردم ایران بگویند و بنویسند تا زمینه لازم برای کودتای 28 مردادماه 1332 فراهم و آماده شد. پس از موفقیت کودتا و روی کار آمدن یک دولت دست نشانده در کشور، صنعت نفت را دوباره از مردم ایران گرفتند و نه تنها صنعت نفت و گاز بلکه سایر معادن غنی و ثروتهای کشور را هم تحت تسلط درآوردند و چپاول کردند.
هدف: تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران
تاریخ ملی شدن صنعت نفت درهمان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تکرار شد. ترورهای خیابانی مردم عادی و ترور مقامات دلسوز و انقلابی شروع شد. ترورکنندگان به محض موفقیت به غرب فرار کردند و پناه داده شدند. سپس رژیم صدامحسین از سوی پیمان ورشو به رهبری شوروی سابق و پیمان آتلانتیک شمالی به رهبری امریکا تشویق و حمایت شد تا به ایران حمله کند. هشت سال مردم ایران پایداری و مقاومت کردند، سپس با حمایت و برنامهریزی امریکا و متحداش القاعده، داعش، طالبان و سایرین برای ارایه یک چهره خشن خراقاتی، غیرعاقلانه، مخالف منطق و علم و... بهطورکلی زشت از اسلام پا به عرصه وجود گذاشتند.
اما، شوروی از هم پاشید. امریکا با تصور اینکه تنها قدرت نظامی و اقتصادی بدون رقیب در جهان باقی مانده است تلاش کرد و میکند تا مردم ایران را تحت سلطه خود درآورد. دراین راستا، تحریمهای اقتصادی، داروئی، تجهیزات درمانی و پزشکی، جلوگیری از فروش نفت ایران و غیره (تروراقتصادی) با خروج از توافق هستهای برجام را بهطور یک جانبه و با همراهی رسمی و غیررسمی برخی از کشورها نظیر انگلیس، فرانسه، آلمان وسایرین، به مردم ایران تحمیل کرده اما هنوز نتوانسته مقاومت و پایداری مردم ایران را درهم بشکند. درهمین حال سعی دارد تا با کمک کاسبان تحریم نظیر همان دوران ملی شدن صنعت نفت در ایران، با بهکارگیری رسانههای مختلف رادیوئی، تلویزیونی، مطبوعاتی و نیز شبکههای مجازی شرایطی را فراهم و آماده کند تا دولت منتخب مردم ایران را سرنگون و دولتی سرکار بیاید که با امریکا و متحدان امریکا کنار بیاید و همراه و همکار باشد.
نقش ایران برای شکست سیاست
تسلط کامل امریکا در بازار نفت
قبل از آشکار شدن شیوع ویروس کرونا درشهر ووهان چین، بسیاری از کارشناسان انرژی این نظریه را مطرح کرده بودند که چین قصد دارد با نفت وارداتی از ایران و نفتی که ارزان از رقبای صادرات نفت ایران (عربستان) خریداری میکند شرایطی را فراهم آورد تا با استفاده از ظرفیت ذخائر استراتژیک نفت خام چین و افزایش ظرفیت پالایشی نفت خام در چین دربرابر برنامه تسلط کامل دولت ترامپ بربازار نفت وانرژی جهانی که آقای ترامپ در تاریخ 29 ژوئن سال 2017 اعلام کرد مقابله و ایستادگی کند.
چگونه ؟ برنامه چین اینطوری طراحی شده بود که با عرضه فرآوردههای نفتی به بازار روی قیمتهای نفت خام دربازارهای بینالمللی تاثیرگذاری کند. به این معنی که مصرفکنندگان عمده نفت خام (چین بزرگترین واردکننده نفت خام محسوب میشود) بازار را درشرایطی قرار بدهند و بتوانند به تولیدکنندگان وصادرکنندگان عمده نفت خام نظیر امریکا بگویند ما فعلا خرید نفت خام نداریم و با عرضه فرآوردههای نفتی در بازار قیمتها را پایین بیاورند، مگر اینکه قیمتها در سطحی تعیین شوند که برای مصرفکنندگان عمده قابل تحمل وقبول باشند. درنتیجه قیمتها به نفع واردکنندگان و خریداران عمده نفت خام کنترل و تعیین میشود و نه آنطوریکه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت خام مد نظر دارند. طبیعی است که امریکا برای شکست دادن این برنامه چین برنامهای را طراحی و اجرا کند. هدف امریکا دراین راستا به صفر رساندن صادرات نفت خام ایران بود و هست. درهمین حال امریکا پیشنهاد داد که نفت خام امریکا را با شرایط خوبی به هند بفروشد تا هند دراین راستا با چین همکاری نکند.
کرونا با چه هدفی شیوع پیدا کرد
مقامات چینی توطئه بودن شیوع ویروس کرونا توسط ارتش امریکا را مطرح کردهاند. رسانههای نزدیک به دولت روسیه از این ادعا حمایت کردهاند. این موضوع که منشأ شیوع ویروس کرونا در ووهان چین نبوده و این ویروس از خارج به چین وارد و شیوع داده شده است توجه بسیاری از دانشمندان در جهان را جلب کرده است. بدیهی است که ارتش امریکا این اتهام را نپذیرد و آن را رد کند. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا ویروس کرونا را به عنوان «ویروس ووهان» نامید. اما، سازمان جهانی بهداشت درباره نامیدن ویروس کرونا با عنوان «ویروس ووهان» یا «ویروس چینی» هشدار داد و این نامگذاری را مانعی احتمالی در جدیگرفتن ویروس توصیف کرده است.
باور کردن قسم روباه یا دمخروس؟
مقامات چینی به منظور تاکید بر توطئه بودن شیوع ویروس کرونا توسط ارتش امریکا به اظهارنظر «ویلبرراس» وزیر تجارت امریکا استناد کردهاند. آقای «ویلبر راس» ضمن ابراز خرسندی از شیوع ویروس کرونا در چین گفته بود شیوع ویروس کرونا میتواند تولیدکنندگان امریکایی را مجاب کند که خاک چین را ترک کنند و تولید محصولاتشان در داخل امریکا و با به کارگیری نیروی کار امریکایی ادامه دهند. درهمین حال، امریکاییها اذعان داشتهاند که شیوع ویروس کرونا قبل از زمانی که چینیها اعلام کردند در ووهان شیوع پیدا کرده بود و چینیها موضوع را محرمانه نگه داشته بودند و به دنیا خبر ندادند اما، افزایش تعداد تلفات ناشی از بیماری آنفلوآنزا در امریکا و در بسیاری از کشورها ازجمله ایران قبل از بهطور رسمی اعلام شدن شیوع ویروس کرونا برخی از ناظران را متوجه یک آزمایشگاه سری پژوهش درباره سلاحهای میکروبی و ویروسی درامریکا کرده است.
تعطیلی آزمایشگاه تحقیقات
میکروبی و ویروسی Fort Detrick
توجه به این واقعیت که روزانه هزاران پرواز بین چین و امریکا به ویژه شهر ووهان رفت وآمد میکردند و به محض انتشار خبر شیوع ویروس کرونا امریکا تمام پروازها را متوقف کرد بسیاری از ناظران را به این نتیجه رسانده است که ویروس کرونا ممکن است از آزمایشگاه Fort Detrick فرار کرده باشد. خبر فرار ویروسهای کشنده از آزمایشگاه ارتش امریکا بنام Fort Detrick درمریلند Maryland و مبتلا شدن مردم به بیماریهای گوناگون نظیر ابولا، آبله و آنتراکس Ebola, smallpox and anthrax مقامات مرکزکنترل و جلوگیری از شیوع بیماریهای امریکا بهنام
the Centers for Disease Control and Prevention
(CDC) را متقاعد به بارزسیهای دقیق و دستور به تعطیلی آزمایشگاه Fort Detrick حدود سه ماه قبل از آشکار شدن شیوع ویروس کرونا را بدهند. بنابراین، این احتمال که منشأ شیوع ویروس کرونا از این آزمایشگاه بوده باشد بهطور جدی تحت بررسی قرار دارد. چرا؟ برای اینکه هزاران امریکایی و چینی امریکایی تبار هر روز بین شهرهای مختلف امریکا و چین در حال رفت و آمد بودند و درنتیجه ویروس کرونا بهطور اتفاقی یا عمدی از امریکا به چین منتقل شده است.
همه مسافرکشتی رکود اقتصادی
به ناخدایی ویروس کرونا
اتفاقی یا عمدی چین توانسته است تا حدود قابل توجهی ویروس کرونا را کنترل کند و خود را درشرایطی قرارداده که برای کشورهایی نظیر ایتالیا کمک رسانی میکند. درست است که اقتصاد چین صدمه قابل توجهی دید، اما اقتصاد امریکا واروپا هم از صدمات بسیار جدی مصون نماند. طرح چین برای عرضه فرآوردههای نفتی ارزان قیمت به بازار نفت به منظور تاثیرگذاری روی قیمت نفت خام فرصت ازمایش و تجربه پیدا نکرد و به مرحله اجرا گذاشته نشد. اما، ویروس کرونا کاری مشابه برای چین انجام داد و موفق شد که تقاضای بسیار قابل توجهی برای فرآوردههای نفتی را دربازار کاهش بدهد. درنتیجه قیمت نفت خام سقوط قابل توجهی کرد و این سقوط هنوز ادامه دارد. بازارهای سرمایه دچار بحرانی شدند که قبلا تجربه نشده بود.
ضرورت تغییر سیاست لندن
هروقت صحبت از ضرورت توسعه روابط بازرگانی بین ایران و انگلیس و حتی همکاری برای مقابله با شیوع ویروس کرونا مطرح میشود بهطور خودکار تجارب بد رفتاریهای لندن در مورد مردم ایران در طول قرن نوزدهم و قرن بیستم و حتی قرنی که دران بسر میبریم یعنی قرن بیست و یکم درخاطرهها زنده میشوند. آقای راب مک ایر سفیر انگلیس درتهران که تجارب زیادی در صنعت نفت وگاز دارد چندی پیش با انتشار ویدئویی به زبان فارسی درصفحه رسمی سفارت بریتانیا در تهران خروج امریکا از برجام را «ضربه بزرگی» خواند و برای حفظ برجام پیدا کردن راهحل دیپلماتیک را «بسیار ضروری» توصیف کرد. دراین پیام سفیر انگلیس درتهران اذعان داشت که درچارجوب برجام انگلیس و سایر طرفهای اروپایی چهار تعهد را قبول کردند. اول، برداشتن تحریمهای اتحادیه اروپا، دوم، تحریمهای چند جانبه بینالمللی علیه سازمانها و افراد ایرانی و نیز تحریم هایی که علیه قسمتهای عمده وبزرگ اقتصاد ایران بود، سوم، کمک به ایران برای پیشبرد یک برنامه هستهای غیر نظامی و... درنهایت سطح تجارت بین ایران و اروپا که برای انجام آن نهایت تلاش را انگلیس انجام میدهد. سفیر انگلیس در تهران این نکته را هم با توجه به خروج امریکا از برجام و تحریمهای یک جانبه اقتصادی و نفتی امریکا علیه ایران مورد تاکید قرار داد که نمیتوان تاثیر تحریمها را بر طرف کرد. اما، انگلیس با حسن نیت درحال همکاری با ایران میباشد تا راه هایی را پیدا کند و بتوان وضعیت را بهتر کرد.
نتیجهگیری
دنیای پسا ویروس کرونا بنظر میرسد با دنیای قبل از شیوع ویروس کرونا بسیار متفاوت باشد. انگلیس چه بخواهد وچه نخواهد بنظر میر سد در دوران پسا خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) و پسا شیوع ویروس کرونا درشرایطی قرار خواهد داشت که منافع ملی بریتانیا تغییر جدی و دگرگونی در سیاست حمایت از سیاست خارجی امریکا نه تنها درباره ایران بلکه در سایر موارد را ناگزیر است بازنگری کند. مناسبت دارد در راستای پیامی که سفیر محترم بریتانیا در تهران چندی پیش داد و با درنظر گرفتن شرایط نامعلوم بازار نفت، گاز، سرمایه و اقتصاد کلان جهانی که درگیر توفان بحران شیوع ویروس کرونا شده است، هرچه زودتر تبادل نظرهای توسعه تجارت بین ایران و انگلیس به ویژه مرتبط با صنعت نفت و بهداشت و درمان را شروع و تعریف کنند. انگلیس میتواند نقش سازندهای درراستای تعریف یک راهکار جهانی در لغو تحریمهای یکجانبه امریکا علیه اقتصاد و صنعت نفت ایران برنامهریزی و اجرا کند. درصورت پذیرش این پیشنهاد و موفقیت انگلیس دراین راستا حافظه تاریخ با ثبت تغییر سیاست جدی لندن خاطره خوش ونوینی درباره روابط انگلیس و ایران را برای آیندگان ثبت خواهد کرد.