شعرهایی برای درمان کرونا

۱۳۹۹/۰۱/۲۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۶۰۳۰
شعرهایی برای درمان کرونا

شعرها و دل‌نوشته‌ها با حک شدن بر لباس‌های کادر درمانی کشور، همراه آنها در مقابله با ویروس کرونا و درمان و مراقبت از بیماران کرونایی شده‌اند. همیشه نمادها به شعرها می‌آمدند، اما این روزها شعرها خود نماد استقامت و فداکاری و از جان گذشتن شده‌اند، نماد چهره‌های کبود و سرخ که برای نجات جان انسان‌ها می‌جنگند. کادر درمان کشور که اکنون نزدیک دو ماه است مشغول مداوا و مراقبت از بیماران کرونایی هستند، بعضا با شعرنوشته‌ها به میدان می‌آیند. لباسی که دایم بر تن داشتنش برای آنها دشواری‌های خاص خود را دارد، با بیت، مصراع یا دل‌نوشته‌ای حال دیگری به خود می‌گیرد.

«گرچه این شهر هراسان شده از بیماری/ من پرستارم و عمری است خطر کرده‌ دلم» از بیت‌هایی است که حک شدنش روی لباس کادر درمان به چشم می‌خورد؛ این بیت را سجاد علایی، شاعر و پرستار سروده است که در آغاز پشت لباس یکی از پرستاران بیمارستان مسیح دانشوری حک شد. این شاعر همچنین در یکی از بیت‌های خود این‌گونه برای مقابله با بحران ویروس کرونا هشدار می‌دهد: «نگذارید به جایی برسد این بحران/ که شود مقبره یک روز سراسر ایران». روی یکی از لباس‌ها هم جمله‌ای از امین معلوف، شاعر و نویسنده لبنانی حک شده است؛ «أیها الحزن... ألم تولمک رکبتاک من الجثو فوق صدورنا...؟! (ای اندوه... آیا زانوانت از زانو زدن بر سینه‌هامان به‌درد نیامد...؟!)

مصرعی از غلامرضا طریقی هم دیگر شعری است که بر لباس کادر درمان حک شده است؛ «قصه‌ای نیست که با عشق به پایان نرسد».

روی لباس یکی از افراد کادر درمانی بیمارستان آیت‌الله خوانساری نیز این بیت حک شده که در قاب عکاس ایسنا قرار گرفته است؛ «اگر در شهر پیچیده هراس مرگ باکی نیست/ پرستارم و جانم را برای تو سپر کردم» که به پرستار بیمارستان ولایت قزوین نسبت داده شده است.

شعرها و دست‌نوشته‌های ادبی حک‌شده روی لباس‌های کادر درمان کشور صدای خاموش آنها را زمزمه می‌کند؛ صدایی که به دلیل وجود ماسک بر صورت‌های‌شان به گوش نمی‌رسد اما بر جان می‌نشیند. قاب دوربین‌ها این نوشته‌ها را در حافظه تاریخ ثبت می‌کنند تا ادبیات و شعر و کلمه هم همراه با کادر درمان در مقابله با ویروسی باشند که دنیا را به هم ریخته است.