هفت تهدید صادرات غیرنفتی ایران

۱۳۹۹/۰۲/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۷۲۷۳
هفت تهدید صادرات غیرنفتی ایران

تعادل | گروه تجارت |

بازوی پژوهشی مجلس در پژوهشی به «آسیب‌شناسی صادرات غیرنفتی در ایران» پرداخته است. نتایج اولیه این گزارش نشان می‌دهد، وضعیت صادرات کالاهای غیرنفتی در هفده سال گذشته با رشد سالانه متوسط 2/16 درصدی از 2/4 میلیارد دلار به 8/46 میلیارد دلار رسیده که بیشترین سهم آن مربوط به گروه محصولات «معدنی، صنایع شیمیایی و مواد پلاستیکی» است. 

به‌طوری‌که محصولات معدنی کمی بیش از 40 درصد درآمد صادراتی را به خود اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر، روند تغییرات بازار هدف براساس یافته‌های این پژوهش حاکی از این است که تغییر محسوسی در کشورهای واردکننده کالا از ایران ایجاد نشده، اما روند کلی آن نزولی است و نشان از آن دارد که بازار برخی از کشورها را در این بازه زمانی از دست داده‌ایم. اما مساله‌ دیگری که صادرات ایران را تهدید می‌کند، تمرکز نسبتا شدید در بازارهای هدف صادراتی است. در این میان، داده‌های آماری بیانگر این است که سهم «امارات عربی متحده» از واردات کالا از ایران در مجموع نزولی، اما سهم دو «چین و عراق» صعودی بوده، با این تفاوت که شیب افزایش سهم صادرات ایران به چین تقریبا دو برابر شیب افزایش سهم صادرات به عراق است. این پژوهش همچنین به بیان هفت واقعیت مهم درباره روند صادرات غیرنفتی ایران پرداخته است که به نوعی صادرات کشور را مورد تهدید قرار داده است. 

   تحلیلی از وضعیت صادرات کالایی

این پژوهش در ادامه نگاهی به روند کلی صادرات غیرنفتی کشور طی سال‌های 1380 تا 1397 داشته که داده‌های به دست آمده نشانگر این است که ارزش دلاری صادرات غیرنفتی در بازه زمانی یاد شده، از 4.2 میلیارد دلار به 44.7 میلیارد دلار رسیده است. به عبارت دیگر، طی 17 سال، ارزش دلاری صادرات غیرنفتی با نرخ رشد متوسط سالانه 16.32 درصد 10.6 برابر شده است. از نظر وزنی طی این سال‌ها، میزان صادرات با متوسط رشد سالانه 13.9 درصد تقریبا 7.28 برابر شده است. اگرچه از نظر ارزش ریالی، ارزش صادرات با متوسط رشد سالانه 41.3 درصدی روبه روست، اما این رشد، هم دربرگیرنده تغییرات ارزش ریال در برابر دلار، هم شامل رشد مقدار صادرات و هم پوشش‌دهنده قیمت کالاهای صادراتی طی این دوره زمانی است و لذا تحلیل چندان قابل اتکایی از آن حاصل نمی‌شود. حال چنانچه کشور بخواهد اهداف خود را در برنامه ششم توسعه پیگیری کرده و به آن برسد باید بتواند به گسترش روابط تجاری با کشورهای بیشتری ادامه دهد تا بتواند سهم صادرات غیرنفتی خود را در افق 2020 به ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی خود برساند.همچنین بررسی روند صادرات غیرنفتی ایران براساس آمارهای ارایه‌شده ازسوی گمرک کشور نشان می‌دهد از ابتدای اجرای برنامه سوم توسعه تا سال 1390 صعودی بوده و با یک وقفه دوساله در سال‌های 1391 و 1392 مجدداً از سال 1393 (به استثنای سال 1394) به روند صعودی خود ادامه داده است. براساس این گزارش حجم صادرات غیرنفتی ایران در سال‌های اوج درآمد نفتی کشور از 32 دلار فراتر نرفته است. اما کشور در سال‌های اخیر توفیق‌های بیشتری در تحقق درآمدهای ارزی در این حوزه به دست آورده است، هرچند اخیرا به دلیل تشدید تحریم‌های اقتصادی صادرات غیرنفتی با کاهش ارزشی مواجه شده است. در سنوات و دولت‌های گذشته که کشور تجربه کسب بالاترین درآمد نفتی تاریخ را داشته است، حجم درآمدهای حاصل از صادرات غیرنفتی از 32 میلیارد دلار فراتر نرفته است. به رغم تلاش دولت برای افزایش صدور کالاهای صنعتی به بازارهای جهانی، آمارهای ارایه شده درخصوص تجارت خارجی ایران نشان‌دهنده آن است که هنوز بخش عمده‌ای از صادرات غیرنفتی ایران تحت تأثیر نفت قرار دارد و میعانات گازی و محصولات پتروشیمی در صدر فهرست کالاهای غیرنفتی ایران است و کالاهای معروف ایران در بازارهای جهانی نیز سال‌هاست که تغییری نکرده و همچنان«پسته، زعفران و فرش ایرانی» معروفترین کالاهای صادراتی کشور تلقی می‌شوند. با اینحال بسیاری از کارشناسان معتقدند ایران پتانسیل صادرات کالاهای غیرنفتی فراوانی را در خود دارد و با سرمایه‌گذاری و توجه می‌توان برندهای فراوانی را برای کشور در بازارهای جهانی ساخت. ساختار صادراتی یک کشور با گذر از مراحل توسعه یافتگی به تدریج متنوع‌تر می‌شود و طی زمان در برخی از بخش‌های اقتصادی تمرکز بیشتر و تنوع کمتری خواهد یافت. براین اساس متنوع ساختن ساختار تولید یک کشور برای تنوع بخشی صادرات و سپس رسیدن به مرحله تخصص صادراتی امری ضروری است.

   تصویری از بازارهای هدف 

روند تغییرات بازار هدف نیز حاکی از آن است که به لحاظ تعداد کشورهایی که کالا از ایران وارد کرده‌اند، تغییر محسوسی ایجاد نشده، اما روند کلی آن نزولی است و نشان از آن است که بازار بخشی از کشورها را در این دوره زمانی از دست داده‌ایم. اما بررسی حجم صادرات به هریک از کشورهای طرف تجارت با ایران نشان داد که تعداد اندکی از کشورها سهم بالایی در صادرات ما دارند و تعداد بسیار زیادی از آنها دارای سهمی اندک هستند و متأسفانه روند این تغییرات به گونه‌ای است که تعداد کشورهایی که 80 درصد درآمد صادراتی ما را تأمین می‌کرده‌اند از 23 کشور در سال 1380 به 9 کشور در سال 1396 تقلیل یافته است. در سال 1380 یک کشور کمی بیش از 15 درصد از کل صادرات کالایی ایران سهم داشته و حدود 55 درصد صادرات ایران به 9 کشور صورت می‌گرفته است. الگوی صادرات ما از نظر شرکای تجاری الگوی نامتقارنی است. منظور از عدم تقارن، این است که تعدادکمی ازکشورها سهم بالایی در تجارت ما دارند و تعداد زیادی از آنها سهمی بسیار اندک. همچنین در سال 1397 از میان 147 کشور، تنها سه کشور «چین، امارات متحده عربی و عراق» 54 درصد ارز حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی را عاید کشور ما ساخته‌اند. به عبارت دیگر، در این سال، تنها 2 درصد از کشورهای طرف معامله ما، 54 درصد درآمد ارزی از محل صادرات کالاهای غیرنفتی مان را تشکیل داده‌اند.این درحالی است که تمرکز نسبتا شدید در بازارهای هدف صادراتی می‌تواند برای کشور یک تهدید تلقی شود. در این بین سهم کشور «امارات عربی متحده» از واردات کالا از ایران در مجموع نزولی اما سهم کشورهای «چین و عراق» هر دو صعودی بوده‌اند با این تفاوت که شیب افزایش سهم صادرات ایران به چین تقریبا دو برابر شیب افزایش سهم صادرات به عراق است. همچنین نتایج به دست آمده از محاسبه شاخص‌های تمرکزگرایی موید وضعیت تمرکزگرایی صادراتی کالاهای غیرنفتی است. شاخص تمرکز 16 کالایی، حاکی از تمرکز نسبی در صادرات است و شاخص تمرکز برحسب گروه‌های کالایی بیست ویک گانه نشان از تمرکز نسبتاًزیاد در قسمت‌های 5 و6 و 2 و 15 و 7 است. شاخص «تایل» (شاخصی که هنری تایل معرفی کرد و به آن شاخص آنتروپی هم گفته می‌شود) نشان می‌دهد که نوعی تمرکز نسبتاً شدید در بازار کالاهای صادراتی غیرنفتی به چشم میخورد و روند زمانی آن نیز حاکی از حرکت به سمت عدم تمرکز است. صادرات کالاهای با ارزش افزوده پایین، ارزآوری عمده توسط چند گروه کالایی خاص و با ارزش افزوده پایین و تمرکز عمده صادرات کالا بر چند کشور از آسیب‌های جدی در صادرات غیرنفتی است. 

    نتایج پژوهش 

 یافته‌های اصلی این تحقیق را می‌توان در هفت محور مهم برشمرد که شامل موارد زیر است. 1- برنامه‌ریزی برای حفظ بازار صادراتی و توسعه صادرات کالا و نیز احصای مسائل و مشکلات موجود در سر راه صادرات غیرنفتی که مستلزم شناخت وضعیت موجود امکانات صادراتی از یکسو و مشتریان خارجی ازسوی دیگر است. 2- ارزش دلاری صادرات غیرنفتی طی سال‌های 1380 تا 1397 از 4.2 میلیارد دلار به 44.7 میلیارد دلار رسیده است. به عبارت دیگر، طی هفده سال، ارزش دلاری صادرات غیرنفتی با نرخ رشد متوسط سالانه 16.23 درصد 10.6 برابر شده است. 3- بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که طی سال‌های 1380 تا 1397 در سال 1387 بیشترین بازار صادراتی از نظر تعداد با 170 کشور قرار داشته و کمترین آن هم مربوط به سال 1393 با 140 کشور است. بااین‌حال، روند کلی نشانگر کاهش تعداد کشورها یا بازارهای هدف در این سال‌هاست. 

4- الگوی صادرات ایران از نظر شرکای تجاری الگوی نامتقارنی است. منظور از عدم تقارن، این است که تعداد کمی از کشورها سهم بالایی در تجارت ما دارند و تعداد زیادی از آنها سهمی بسیار اندک. در سال 1380 از میان 163 کشور دارای رابطه تجاری با ایران، تعداد هشت کشور) یعنی 4.9 درصد از کشورهای طرف معامله ما) بیش از نیمی از ارز حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی را عاید کشورمان ساخته‌اند و کمتر از نیم دیگر این درآمد ارزی از 155 کشور باقیمانده حاصل شده است.5- سهم چهار کشور «امارات متحده عربی، چین، عراق و کره جنوبی»، مجموعا بیش از ارزش صادرات به 145 کشور دیگر به عنوان مقصد کالاهای صادراتی ایران در سال 1397 بوده است. این تمرکز نسبتاً شدید در بازارهای هدف صادراتی می‌تواند برای کشور یک تهدید تلقی شود. 6- روند حرکت ما در طول زمان در جهت توسعه صادرات در بخش کالاهای غیرنفتی، به تمرکز برخی کشورها انجامیده است. به عبارت دیگر، در طول زمان، رابطه تجاری ما با کشورهای مختلف به‌طور یکسان رشد نکرده است.7- با در نظر گرفتن، ارزش صادراتی گروه‌های کالایی برحسب قسمت در نظام HS مقدار شاخص تمرکزگرایی هیرشمن برای دوره زمانی 1396-1380 به‌طور متوسط به عدد 0.38 می‌رسد که نشان از تمرکز نسبی بالای صادرات است.