تلاش نافرجام برای تاج و تخت
نام ابوالفتح میرزا سالارالدوله برادر محمدعلی شاه و پسر سوم مظفرالدین شاه، به عنوان یکی از ظالمان دوره مشروطه در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده است. او دستگاهی مانند دربار برای خودش درست کرده بود و شبها در مجالسی که خود برپا می کرد تاج شاهی بر سر می گذاشت و خودش را شاه می خواند. بعد از به وقوع پیوستن انقلاب مشروطه تصمیم گرفت با مشروطه خواهان همکاری کند. گمان می برد حال که اوضاع مملکت نابسامان است و مشروطه خواهان نیز خواهان سلب قدرت از شاه هستند می تواند از این فرصت استفاده کند و به پادشاهی برسد. از سوی دیگر مشروطه خواهان که اعتمادی به محمدعلی شاه نداشتند برای تقویت خود و تضعیف دستگاه استبدادی شاه تصمیم گرفتند از وجود سالار الدوله در برابر محمدعلی شاه استفاده کنند. اما سالار الدوله با برآورده نشدن خواسته هایش به یکی از دشمنان سرسخت مشروطه تبدیل شد. او در سال۱۲۶۰ (۱۲۹۸ ه. ق) در شهر تبریز به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی و نظامی در تبریز به حکومت در چند ایالت ایران منصوب شد که اغلب با شکایت اهالی از رفتارش معزول میشد. 109 سال پیش در چنین روزی، سی ام اردیبهشت 1290، ابوالفتح میرزا سالارالدوله وارد سنندج شد. طی دوران مشروطه درحمایت از محمدعلی شاه در کردستان دست به شورش زد و سنندج را گرفت و از مجلس شورای ملی خواست تا با شاه مخلوع همکاری کند. هنگام جنگ جهانی اول باز هم به ایران آمد و کاری از پیش نبرد و سرانجام به کشور عثمانی پناه برد، سپس به مصر رفت و در اسکندریه در خردادماه سال ۱۳۳۸ درگذشت. او به پشتوانه آشنایی با سران ایلات و عشایر در مناطق غربی کشور توانست نظر مساعد برخی از آنها را جلب کند. دولت و مجلس در برابر سالارالدوله دست اتحاد به هم دادند، تلگرافهای متعددی به شهرهای مختلف ایران مخابره کردند از جمله به شهرهای کرمانشاه، همدان و زنجان تلگراف زده و خواهان اعزام نیرو به نهاوند به منظور رویارویی با سپاه سالارالدوله در اسرع وقت شدند. آنها در تلگراف به زنجان و همدان از عبدالله خان همدانی امیر افخم و جهانشاه خان زنجانی خواسته بودند که هر تعداد نیرو میتوانند جمعآوری کرده، راهی نهاوند کنند. دولت به دنبال این اقدامات قشونی را با دو عراده توپ کوهستانی به سوی نهاوند حرکت داد تا قشون کمکی ایلات و عشایر نیز به آنها ملحق شوند. مجلس و دولت برای جنگ و مبارزه خود را آماده کرده بود و دیگر کار از نصیحت گذشته بود. سالارالدوله پس از شنیدن همراهی ایل کلهر با دولت، با اشخاص صاحب نفوذی در کرمانشاه از قبیل حاجی محمدمهدی که سردستگی مشروطهطلبان را بر عهده داشت مکاتبه کرده و از او خواست که با او همراهی کند. در حالی که مشروطهخواهان و مجلس با او همراهی نکردند، در نهایت سالارالدوله در نبرد با کلهرها شکست خورد.