راه کاهش تورم و کسری بودجه
احسان سلطانی
در حال حاضر از جمله راهکارهایی که میتوان ارایه داد خصوصا این است که درآمد صادرات غیرنفتی ما بهمراتب بیش از درآمد نفتی ما از سال 84 به قبل است. ما در سال 83 با این درآمد زندگی میکردیم، تحریم هم نبودیم. ارز صادرات غیرنفتی ما به داخل کشور میآید چرا که اکثراً به کشورهای اطراف است و این نیست که بگوییم ارز آن به کشور بازنمیگردد. صادرات برق و گاز چندان نقشی ندارد و نفت هم بالاخره یک مقداری صادر میکنیم. یکی از راهحلهای موجود این است که همانطور که در دوره آقای هاشمیرفسنجانی آمدند و گفتند شرایط کشور بحرانی است، صادرکنندگان باید ارز خود را به دولت ارایه کنند. در آن زمان صادرات غیرنفتی ما بیشتر پسته، پوشاک، فرش و... بود، یعنی بخش خصوصی صادرکننده بود، هماکنون صادرات ما عمدتا با رانت منابع است، یعنی افرادی سنگ معدنی و اموال عمومی را صادر میکنند، بهعبارت دیگر زحمتی برایش کشیده نشده است. ببینید وقتی نفت و پتروشیمی صادر میشود، همه آن با رانت مناسب است یعنی اگر شما این رانت را قطع کنید، یک روز هم نمیتوانند کار کنند.اخیرا بنده یک نامهای را که از سوی یکی از شرکتهای سرمایهگذاری حوزه نفت و انرژی منتشر شده بود مشاهده کردم. این شرکت در نامه خود با اشاره به آخرین نرخ گاز نوشته بود، آخرین نرخ گاز دریافتی از پتروشیمیها 730 تومان بوده است که با احتساب 10 درصد تخفیف، نرخ هر مترمکعب گاز خوراک 650 تومان است، چرا این شرکتها باید گاز ریالی بخرند و دلار 18هزارتومانی بفروشند؟اولاً که ارز برای مردم است و باید بازگردد، و ثانیاً قیمتهای نهادهها چرا واقعی نمیشود؟ ما حساب کردیم اگر دولت این کار را انجام بدهد و قیمت نهادهها را واقعی کند 200 هزار میلیارد تومان منابع جدید ایجاد میشود، اما چرا این کار را نمیکنند؟ برای آنکه برخی از افراد نزدیک به دولت و برخی بانکها دستی در کار دارند و به این دلیل که خودشان شریک در این موضوع هستند این اتفاق رخ نمیدهد، بهخاطر اینکه این افراد 5 درصد شریک هستند دارند به 95 درصد بقیه ضرر میزنند، باید نرخها را واقعیسازی کنند.دست دولت در چنین شرایطی بسیار بازتر از حد معمول است چرا که شرایط جنگ اقتصادی و بحران اقتصادی کرونا که در آن هستیم باعث میشود دولت بتواند تصمیمات دستوری بگیرد، در چنین شرایطی هر چیزی مباح است حتی اگر خلاف اقتصاد باشد. به این علت که 80 درصد اقتصاد ما حاصل از فروش منابع عمومی است و حق شخصی نیست، دولت باید صادرات غیرنفتی را به دست بگیرد و از طرف دیگر فقط اجازه واردات مواد اولیه و کالاهای اساسی و ضروری را بدهد. ما حساب کردیم با 30 میلیارد دلار میتوان این نیازهای اساسی کشور را رفع کرد.در شرایط فعلی با توجه به جنگ اقتصادی و مسائل پیشآمده بهدلیل کرونا هر تصمیمی مباح است حتی اگر ضد اقتصاد باشد. ما در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و باتوجه به شرایط جنگی دولت باید بیاید بگوید که رشد اقتصادی منفی و اقتصاد در حال پسرفت است و براساس آن تصمیماتی را اخذ کند، بهطور مثال دولت سود بهره بانکی را نیز کاهش دهد.
کار خیلی فنی که دولت میتواند انجام دهد، همان کاری است که امریکا و انگلیس در زمان بحران مالی سال 2008 انجام دادند، در آن زمان قانون فدرالرزرو انجام شد و آمدند ضریب فزاینده یعنی قدرت خلق نقدینگی را از 9 به 3.5 کاهش دادند یعنی دیگر نگذاشتند بانکها پول چاپ کنند و پایه پولی را بالا بردند.از این بالا بردن پایه پولی هم آمدند و به اقتصاد پول تزریق کردند تا مجدداً حرکت کند. ما حساب کردیم اگر ضریب فزاینده به پیش از زمان دولت فعلی بازگردد، به پایه پولی 100 تا 200 میلیارد تومان به پایه پولی اضافه میشود که بدون افزایش تورم دولت میتواند از بانکها قرض بگیرد و خرج هزینههای کشور کند.برایناساس، بیش از آنکه دولت بخواهد به مردم برسد از سه مسیر، اول، واقعیسازی قیمت نهادههای سنگ معدن، آب و برق و گاز شرکتهای فولادی و پتروشیمی و غیرذلک، دوم، مالیات بر سود سپردههای بانکی و سوم کاهش ضریب فزاینده نقدینگی و افزایش پایه پولی که امریکا آن را انجام داده میتوان نام برد.اگر این اقدامات از سوی دولت انجام شود، منجر به ایجاد منابع زیادی میشود و دیگر مشکل کسری بودجه دولت نیز رفع خواهد شد و دولت میتواند به مردم و بخشهایی که لازم است پول تزریق کند تا آنها را وادار به حرکت کند.