بازار آتی ارز و نظارت بر صرافیها
مجید شاکری
داشتن یک بازار ارز آتی تا چه حد نه فقط برای تنظیم انتظارات سفتهبازانه بلکه برای تنظیم انتظارات در بازار درهم صادراتی موثر است. دلیلی ندارد این بازار بلندمدت باشد.
دور فعلی صعود نرخ ارز (که اکنون کندتر شده) به هر حل بر مبنای دو متغیر گشایش کانال های جدید (که عراق یک نمونه آن است.) و بازگشت ارز صادراتی (که بازه قانونی آن تا ٣١ تیرماه است.) تعیین تکلیف خواهد شد. برای پس از این بازه زمانی پیشنهاداتی قابل ارایه است که تصور می کنم مطرح کردن آن در افکار عمومی به چکش خوردن بیشتر آن کمک خواهد کرد. به هر حال بانک مرکزی باید درک کند تا زمانی که جدایی کوتاژ از ارز را نپذیرد، وقوع وقایعی شبیه به تابستان گذشته و بهمن گذشته دور از ذهن نیست. در عمل کوتاژ از ارز جداست فارغ از آنکه سیاستگذار چه فکر کند. کشور ایران به خصوص در دوره دفاع مقدس سابقه نسبتا موفقی از سیاستگذاری ارزی بر مبنای کوتاژ و ارز جداگانه دارد و حتی حجم واردات را بدون درگیر کردن خود در فرآیند ثبت سفارش با خرید و فروش کوتاژ کنترل می کرد. فلسفه نظارت بر صرافیها نیاز به تغییر دارد. افزایش اعتبار آنها به کمک بانک مرکزی همزمان با افزایش نظارت فلسفه جدید قابل پیشنهاد است. ایجاد اتاق تبادل و تسویه شبانه بین صرافی ها (که بازار متشکل زیرساخت خوبی برای آن است ولی نیاز به تغییر منطق دارد.) فراهم کردن رویه اعتبارگیری منظم ارزی بین صرافها برای بستن مبادلات شبانه و رول اور کردن بدهیهای باقی مانده بعد از settlement، گسترش آن به حوزه سپردههای ارزی و در نهایت ابتنا بانکداری فراساحل بر صرافی ها (و نه بانکها) ی امروزی یک مسیر قابل پیشنهاد است. اکنون می دانیم داشتن یک بازار ارز آتی تا چه حد نه فقط برای تنظیم انتظارات سفته بازانه بلکه برای تنظیم انتظارات در بازار درهم صادراتی موثر است. دلیلی ندارد این بازار بلندمدت باشد. (گزینه هفتگی بهترین شروع ممکن است.) وجود یک بازار آتی به بانک مرکزی این امکان را می دهد که بدون نیاز به صرف ارز و با ریال حکمرانی ارزی خود را توسعه دهد. سایز فعلی بازار متشکل، کفایت نسبی برای شروع آتی هفتگی درهم را می کند. در اینجا مجددا تاکید می کنم که ایده حضور بانک مرکزی در فردایی در بهمن ٩٦ یک ایده صحیح بود هر چند که از تبعات حقوقی بعدی آن همگی مطلعیم. به هر ترتیب تصور آنکه بدون یک برنامه تخصیص ارز به واردات (که میتواند در قالب تخصیص کوتاژ هم رخ دهد) می توان بازار ارز را در بلندمدت مدیریت کرد صحیح نیست. نیز بدون داشتن یک برنامه توسعه صنعتی نمی توان برنامه تخصیص ارز داشت. کاش سرپرست فعلی یا وزیر آتی صمت این موضوع را در راس کارهای خود می گذاشت. تصور آنکه می توان به سیاق سابق کالای اساسی را از کانالهای امریکا تهیه نمود و در بلندمدت بازار ارز با ثباتی داشت صحیح نیست. نگارنده معانی امنیتی و سیاسی این پیشنهاد را درک می کند ولی اساسا و هرگز محصور کردن تامین کالای اساسی به حصار اوفک معقول نیست. کاش وزیر جهاد کشاورزی این معنا را درک کند.