پول مردم را صرف تولید کنید نه سفته بازی در بورس

۱۳۹۹/۰۵/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۹۷۹۷
پول مردم را صرف تولید کنید نه سفته بازی در بورس

گروه بانک و بیمه | محسن شمشیری |

دکتر علی رحمانی استاد دانشگاه و رییس اسبق بورس اوراق بهادار تهران در جلسه کانون دانش‌آموختگان اقتصاد که به صورت مجازی برگزار شد، در ارتباط با «قانون‌مداری و شفافیت در بورس» با اشاره به ابزارها، نهادها، تشکل‌ها، و شاخص‌های مختلف مورد نیاز برای ایجاد شفافیت دربورس و شرکت‌های بورسی، در پاسخ به پرسش‌های حاضران، به راهکارهایی برای بهبود روند کنونی بورس و هدایت نقدینگی به سمت تولید اشاره و تاکید کرد که باید از ابزارهای نوین در جهت ساماندهی بازار سرمایه استفاده کنیم و بهتر است که به اصطلاح برای جنگیدن با فساد باید به جای «ژ 3»، از ابزارهای نوین مالی استفاده کنیم.  گفت: شرکتی که می‌خواهد وارد بورس شود باید پیراهن سفیدی به تن داشته باشد که هیچ لک و رنگی روی آن نباشد و کاملا باید شفاف باشد و کشف قیمت آن نیز به درستی صورت گرفته باشد.از تصویب قوانین و مقررات و استانداردهای بین المللی تا تشکیل سازمان‌های نظارتی، تشکل‌های دولتی، مدنی و خصوصی مرتبط با بورس، شفافیت در اطلاع‌رسانی به موقع و درست و قابل تحقق شرکت‌ها، شفافیت معاملاتی در مورد روند معاملات سهام شرکت‌ها، موضوع استانداردهای ارزش‌گذاری سهام و دارایی‌ها با توجه به کاربری و نوع استفاده آنها، استفاده از استانداردهایی مانند IFRS برای صورت‌های مالی بانک‌ها، استفاده از کارشناسان رسمی و مستقل دادگستری، خارج نشدن مدیران و هیات مدیره از شرکت و عدم فروش سهام شرکت توسط آنها، پرداخت سهام به جای بخشی از حقوق یا مزایا و بازنشستگی، رعایت استاندارد نسبت‌های مالی مانند نسبت قیمت به سهام، و بسیاری دیگر از شاخص‌ها، موضوعاتی هستند که رعایت همه آنها لازم است و به شفافیت در بورس و شرکت‌های بورسی کمک خواهد کرد و موجب کاهش فساد، رانت اطلاعاتی، قیمت‌سازی، هیجان، حباب و... می‌شود.

    بورس حداقل تا آبان ریزش ندارد 

رحمانی در پاسخ به این پرسش که آیا بورس در ماه‌های آینده ریزش خواهد داشت، با اشاره به افزایش نقدینگی جدید در بورس گفت: تا مهر و آبان تصور ریزش قیمت سهام در بورس را ندارم به این دلیل که فشار پول جدیدی که وارد بورس می‌شود مانع از ریزش قیمت سهام می‌شود. بورس هم خوب است و هم خطرناک است زیرا قیمت‌ها از استانداردهای قیمت به سود دور شده است و نسبت قیمت به سود که باید حدود 5 باشد، اکنون به عدد بسیار بالایی رسیده است لذا این خطر برای ریزش و سود کم دریافتی ایجاد شده است اما در عین حال فعلا برای خریدار و فروشنده به خاطر رشد قیمت سهام سودآوراست.وی با اشاره به روش‌ها و ابزارهای مختلف تبدیل تهدید و خطرات بورس به فرصت حمایت از تولید و سودآوری برای مردم گفت: حداقل می‌توان با افزایش سرمایه شرکت‌های موجود بورس، فروش اوراق و افزایش سرمایه برای شرکت‌هایی مانند هپکو که مشکل دارند، می‌توان بسیاری از مشکلات را حل کرد. پول مردم باید به سمت تولید و سرمایه‌گذاری و رشد اشتغال برود نه اینکه عده‌ای بفروشند و عده‌ای بخرند و قیمت‌ها بی رویه رشد کند. وی در مورد اثر سیاست‌های اصل 44 و خصوصی‌سازی بر میزان شفافیت و اطلاع‌رسانی شرکت‌ها گفت: اطلاع‌رسانی شرکت‌ها و تقویت نظارت حداقل مزایای این سیاست‌ها بوده است. باید به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که دیدن گزارش صورت‌های مالی بانک ملت در سامانه بورس بهتر است یا ندیدن گزارش صورت‌های مالی بانک دولتی ملی بهتر است؟ در مجموع باید گفت که در مسیر خصوصی سازی در عین حال که انحراف‌ها و مشکلاتی بوده اما روند آن قابل دفاع است و راه رسیدن به دموکراسی و مردم‌سالاری اقتصادی همین است که خصوصی سازی و فروش سهام و حضور مردم در بورس را تقویت کنیم اما این پرسش اساسی وجود دارد که چرا دولت در برخی شرکت‌ها حاضر به ترک مدیریت نیست و با اینکه سهام خود را به مردم واگذار کرده اما همچنان در شرکت‌ها حضور دارد و مدیران را تعیین می‌کند و حاضر به ترک کامل مدیریت این شرکت‌ها نیست.وی با اشاره به ضرورت ارایه راهکارهایی برای هدایت پول موجود بورس به سمت تولید گفت: بازدهی شش ماه گذشته و یک‌سال گذشته بورس متوسط 670 درصد بوده و بازدهی بازار سرمایه در مقایسه با سایر دارایی‌ها و تورم، رقم بسیار سنگینی است و بخشی از آن مربوط به نقدینگی و ورود پول به بازار سرمایه است. عده‌ای فقط سهام می‌خرند و هر سهمی عرضه شود و به فروش رود را می‌خرند و کاری به بازدهی و اطلاعات و عملکرد و... ندارند.وقتی ما از این روند ایراد می‌گیریم عده‌ای پاسخ می‌دهند که پارادایم تغییر کرده و قیمت سهم باید براساس یک مدل دیگری تعیین شود و قیمت سهم بیش از اینهاست.ارزش بازار از 2500 تریلیون تومان به 8700 تریلیون تومان رسیده که سه برابر نقدینگی کل کشور است. یک جهش بسیار سنگینی است که بخش بزرگ آن یا سه برابر آن مربوط به شش ماه گذشته است. ارزش شرکت‌های بورس، فرابورس و... به تفکیک نشان می‌دهد که چه اتفاقی افتاده و به چه وضعیتی رسیده است. برخی بخش‌های بورس ارزش بالاتری را نسبت به متوسط بازار داشته‌اند و سهم برخی بخش‌ها از کل ارزش بازار کاهش یافته و یا بیشتر شده و در مجموع سهم آنها از کل بازار تغییر کرده است. میانگین معاملات روزانه بورس از حداکثر 4 تا 30 میلیارد تومان در سال‌های دهه 80 تا سال 96 به میانگین 3 تا 15 هزار میلیارد تومان در سال‌های اخیر رسیده است. متوسط معاملات در سال 97 به 3 هزار میلیارد تومان و در سال 99 به 15 هزار میلیارد تومان رسیده است. کل کارمزد بورس تهران در یک‌سال قبلا 3 میلیارد تومان بوده است اما امسال بورس تهران در سه ماهه 430 میلیارد تومان کارمزد داشته است.از ابتدای سال 99 تا 13 مرداد 99 در مجموع 159 هزار میلیارد تومان ارزش معاملات را فلزات اساسی تشکیل داده شامل فولاد مبارکه، فولادهای مختلف و مس بوده که جهش قابل توجهی داشته است. 135 هزار میلیارد تومان را شرکت‌های شیمیایی و 134 هزار میلیارد تومان را خودرو و قطعات خودرو تشکیل داده است.به عبارت دیگر، حجم وحشتناکی از پول وارد بورس شده است که این معاملات و ارزش بازار و ارزش معاملات را ایجاد کرده است. در حال حاضر 759 شرکت پذیرفته شده داریم و با عرضه سهام عدالت و... حدود 48 میلیون کد سهامداری ایجاد شده است. یعنی 58 درصد ملت ایران کد سهامداری یا معاملاتی سهام دارند و حجم زیادی از مردم درگیر بورس شده‌اند که باید روی عواقب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن فکر کنیم.

   نسبت قیمت به سود هر سهم 

رحمانی با اشاره به شاخص‌ها و نسبت‌های مالی ارزیابی وضعیت شرکت‌های بورسی تاکید کرد: برخی نسبت‌ها تحولات اخیر را نشان می‌دهد که می‌تواند هشدار‌دهنده باشد و باید براساس آن تدابیری انجام شود. نسبت قیمت به سود که دوره برگشت سرمایه را به ما نشان می‌دهد، در برخی سال‌ها 5.6 تا 8 بوده است یعنی مثلا اگر قیمت به سود 5 باشد یعنی 5 سال طول می‌کشد که از طریق سود، قیمت خرید سهام را بازیافت کنید. یعنی نرخ بازده سالانه 20 درصد است. وقتی عدد از 6 بالاتر می‌رفت هشدار می‌دادیم که عدد بالا رفته و مراقب باشید که بازدهی کاهش یافته است. البته گاهی طرح‌های توسعه و سود شرکت در آینده می‌تواند افزایش نسبت قیمت به سود تا عدد 10 را توجیه کند زیرا در آینده تولید و سود و سرمایه بیشتر می‌شود و این توجیه دارد. برخی شرکت‌ها مانند غدیر، پتروشیمی خلیج فارس و ... پروژه‌هایی دارند که این پروژه‌ها به بازدهی می‌رسد و می‌توان روی رشد آن حساب بازکرد که باعث ارزشمند بودن سهام و قیمت سهام در آینده می‌شود. اما به هر حال باید تناسبی بین این رشد و قیمت سهام شرکت‌ها وجود داشته باشد.اما در شرایط امروز قیمت به سود برخی شرکت‌ها به عدد 77 رسیده است یعنی باید 77 سال منتظر بمانید تا سهمی که خریداری کرده اید بازگشت سرمایه داشته باشد و از محل سود آن قیمت آن بازیافت شود. اما در بورس امروز این نسبت به‌شدت بالا رفته و میزان سود به قیمت عملا به 1 تا 1.5 درصد رسیده است. البته برخی کارشناسان معتقدند که بورس انتظارات آینده را در نظر می‌گیرد و براساس انتظارات آینده است که قیمت سهام رشد می‌کند. پیش بینی ما در اقتصاد ایران بوده که ابر تورم یا رشد شدید نرخ ارز داریم که اتفاق افتاد و ممکن است که بیشتر شود. لذا بالارفتن این نسبت قیمت به سود را توجیه می‌کنند.عده‌ای در سال‌های قبل که نرخ دلار 15 هزار تومان بود، نرخ دلار 25 تا 30 هزار تومان را مبنا قرار داده و معتقد بودند که دلار تا 30 هزار تومان بالا می‌رود و لذا قیمت سهام نیز افزایش خواهد یافت. آنها به دنبال افزایش قیمت سهام بودند و براین اساس معاملات بسیاری شکل گرفت. اما پرسش اساسی این است که چه عاملی می‌تواند افزایش قیمت سهام را در اقتصاد ایران توجیه پذیر کند آیا اقتصاد ایران تا 15 درصد و بیش از آن رشد خواهد کرد؟قیمتی که برای برخی سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری داده می‌شود 5.28 برابر ارزش روز دارایی‌های آن است وقتی کل ارزش دارایی از ارزش سهام آن کمتر است معنای این رشد قیمت سهام چیست و با چه عاملی می‌توان آن راتامین کرد؟ یکی از شرکت‌ها گزارش تجدید ارزیابی سرمایه خود را تهیه کرده و کارشناسان دادگستری ارزش سرمایه را 170 میلیارد تومان اعلام کرده‌اند در حالی که سهام این شرکت همین حالا در بورس 850 میلیارد تومان معامله می‌شود.

   سود نصیب شرکت‌ها نمی‌شود

 نصیب سهامداران می‌شود 

رحمانی با تاکید بر این نکته که باید سیل نقدینگی را به سمت تولید و جذب پول در شرکت‌ها هدایت کنیم و با افزایش سرمایه، حل مشکلات بدهی شرکت‌های موجود بورس به تقویت تولید اقدام کنیم، گفت: بخش عمده‌ای از گردش پول در بازار ثانویه است و در بازار اولیه نیست. یعنی یک سهامدار می‌خرد و یک سهامدار می‌فروشد و پولی نصیب شرکت‌ها نمی‌شود.  وقتی شرکت افزایش سرمایه می‌دهد سهامدار پول می‌دهد تا افزایش سرمایه انجام شود و سهم خود را افزایش دهد و پول به شرکت می‌آید و سرمایه به شرکت تزریق می‌شود و برای شرکت نفع دارد و به تولید کمک می‌کند. اما در بازار ثانویه، مثلا یک سهامدار سهم ایران خودرو را می‌خرد و یکی می‌فروشد و چیزی نصیب ایران خودرو نمی‌شود. در حالی که اگر افزایش سرمایه یا اوراق بدهی ایران خودرو فروخته شود، مشکلات مالی این شرکت نیز برطرف می‌شود و این همه پول نصیب تولید می‌شود. باید افزایش سرمایه شرکت‌های تولیدی صنعتی، و بانک‌ها را شاهد باشیم. ارزش سهام هپکو 8700 میلیارد تومان است و برای یک میلیارد تومان مانده است. اما از طریق افزایش سرمایه هپکو می‌توان به راحتی پول قابل توجهی را به این شرکت وارد کرد و مشکلات آن را حل کرد. بدهی پرداخت می‌شود و سرمایه در گردش تامین می‌شود و البته باید بر آن نظارت شود و مراقب تضاد منافع‌ باشیم.بسیاری از بانک‌ها و شرکت‌ها مانند اقتصاد نوین نیز می‌تواند با افزایش سرمایه مشکلات را حل کند و روی ترکیب سهامداران اصلی نیز تغییر زیادی رخ نخواهد داد. باید پول جدید وارد شرکت‌ها شود و شرکتی مانند ایران خودرو که زیان دارد و بدهی زیادی دارد باید از طریق پول جدید بدهی‌ها و ساختار مالی را اصلاح کند و به شرکت سودده تبدیل شود و مشکلات خود را حل کند.جالب این است که دولت به جای آنکه مشکل شرکت‌های موجود بورس را حل کند به دنبال عرضه سهام شرکت‌هایی است که در بورس حضور ندارند. این شرکت‌هایی که دچار مشکل هستند را نمی‌توان وارد بازار کرد زیرا استانداردهایی برای ورود در بورس لازم است و هر شرکتی نمی‌تواند به سرعت وارد بورس شود.به عبارت دیگر، ظرفیت بزرگی در بورس وجود دارد که به نحو مناسبی از آن استفاده نمی‌شود و یک فرصت را تبدیل به خطر کرده‌ایم.  وی در مورد وضعیت کارگزاری‌ها نیز گفت: سال 92 ارزش یک کارگزاری بورس 2 میلیارد تومان بود ولی حالا ارزش یک کارگزاری عادی به 130 میلیارد تومان رسیده است. برخی کارگزاری‌ها در سال 99 بیش از 1000 میلیارد تومان کارمزد ساخته است.لذا لازم است که به جای کارمزد، بخشی از این کارمزدها برای جبران برخی خسارت‌ها در بورس در صندوقی حفظ شود. وی در مورد بخشش مالیاتی سال‌های قبل شرکت‌هایی که متقاضی ورود به بورس هستند گفت: مصوبه سران قوا، فرصت مغتنمی است که می‌تواند برای ایجاد شفافیت در حساب و کتاب‌ها موثر باشد. برخی شرکت‌هایی که اخیرا وارد بازار شده‌اند با نسبت قیمت به سود 40 آمده‌اند یعنی به ازای هر یک تومان سود 40 تومان از سهامدار دریافت می‌کند. بنابراین شرکت‌ها انگیزه دارند که شفاف سازی کنند و سود را به صورت شفاف اعلام و وارد بازار شوند. این موضوع اگرچه ممکن است که رسیدگی به عملکرد گذشته را شامل نشود، اما حداقل به بهبود شفافیت شرکت‌ها در سال‌های آینده و پرداخت مالیات آنها کمک خواهد کرد.

    مدیریت تقاضا برای سفته بازی 

رحمانی با تاکید بر ضرورت جدا کردن تقاضا برای سفته‌بازی از تقاضای واقعی بازارهای دارایی گفت: همانطور که کینز اقتصاد دان مشهور مطرح کرده، یک بخش از تقاضا را تقاضای معاملاتی و یک بخش را تقاضا برای سفته بازی و سرمایه‌گذاری و بخش دیگر را تقاضای احتیاطی تشکیل می‌دهد. وقتی عده‌ای 2 هزار دلار صرافی‌ها را خرید می‌کنند و در خانه خود ذخیره می‌کنند نشان می‌دهد که به دنبال تقاضای احتیاطی و حفظ ارزش پول خود هستند.لذا باید از امکانات کشور، سهام شرکت‌ها، سود آینده شرکت‌ها و همچنین پول‌های بلوکه شده کشور در بانک‌های خارج در جهت پاسخ به تقاضای سفته بازی استفاده شود و نباید همه مردم راهی بازار ارز و طلا و سهام فعلی شوند باید تنوع در دارایی‌ها ایجاد شود تا به تقاضای سفته بازی و کسب سود پاسخ دهد و همه به سمت بازارهای سنتی وفعلی سرازیر نشوند. به عبارت دیگر به جای اینکه در بازار سنتی فعلی با ژ3 بجنگیم باید دارایی‌های مدرن دیگری را وارد بازار کنیم. 

    افزایش سرمایه با سلب حق تقدم

وی ادامه داد: عده‌ای در بازار هم قسم شده‌اند که به هر شکلی از قیمت یک سهم دفاع کنند و اجازه کاهش آن را نمی‌دهند. در حالی که این موضوع یک تهدید بزرگ است و در زمان ریزش مشکلات عمده‌ای ایجاد خواهد کرد. براین اساس به نظر می‌رسد که افزایش سرمایه با سلب حق تقدم می‌تواند به رشد سرمایه‌ها و کنترل قیمت سهام کمک کند و اجازه رشد بی رویه قیمت سهام را نمی‌دهد. لایحه افزایش سرمایه در دستور کار دولت است و می‌تواند در این زمینه موثر باشد.

  پیراهن  سفید

استاد دانشگاه الزهرا و علامه طباطبایی تاکید کرد: شرکتی که می‌خواهد وارد بورس شود باید پیراهن سفیدی به تن داشته باشد که هیچ لک و رنگی روی آن نباشد و کاملا باید شفاف باشد و کشف قیمت آن نیز به درستی صورت گرفته باشد. قبلا باید در عرضه‌های اولیه، 51 درصد سهام به فروش می‌رسید تا آن قیمت را معتبر بدانیم.لذا کشف قیمت در مورد شرکت‌های متقاضی ورود به بورس باید به درستی انجام شود. باید تعهدات آینده، بازنشستگان، محاسبه اکچوئری و... بررسی شود مدیران شرکت‌های دانش بنیان و فناوری نباید پس از مدتی از شرکت خارج شده و سهام خود را بفروشند و شرکت دیگری مانند آن تاسیس کنند. عضویت در بورس باعث می‌شود که اولا اطلاع‌رسانی شرکت‌ها به موقع و کامل انجام شود و دوما باعث می‌شود که اطلاعات ریز در مورد ریسک‌ها و تعهدات تهیه و به سهامداران اعلام شود و این موضوع نظارت و شفافیت را تقویت خواهد کرد. 

    شفافیت معاملاتی 

وی افزود: علاوه بر شفافیت اطلاعاتی، یک شفافیت معاملاتی نیز وجود دارد و مثلا اینکه اوراق بهادار در گذشته تا چه حد معامله شده و به چه قیمتی معامله شده و اکنون چه وضعیتی دارد نیز مطرح است. یعنی وقتی یک سهامدار متوجه می‌شود که سهام یک شرکت صف خرید یا صف فروش دارد، براساس میزان معاملاتی که در گذشته صورت گرفته می‌تواند به تحلیل آن بپردازد که به چه میزان و چند وقت صف خرید خواهد بود یا صف فروش خواهد بود و دلیل آن تقریبا چه رابطه‌ای با معاملات گذشته دارد. البته یک عده‌ای قیمت سازی می‌کنند و صف خرید یا فروش درست می‌کنند که باید با آنها برخورد شود اما به هر حال تاحدودی می‌توان دریافت که در گذشته چه حجم معاملات صورت گرفته و اثر آن بر معاملات امروز و آینده چگونه است؟ همچنین باید به این نکته توجه داشت که در حال حاضر که هیجان بورس بالاست و تقاضای بسیاری در بورس وجود دارد نمی‌توان دقیقا نظارت و بررسی کرد که چه کسانی ممکن است صف خرید ایجاد کنند و یا قیمت‌ها را افزایش دهند و...بورس براساس شاخص شفافیت اطلاعاتی به شرکت‌ها امتیاز می‌دهد . شرکت‌ها باید در مورد عملکرد یک‌سال آینده شرکت گزارش پیش بینی بدهند. باید بررسی شود که آیا گزارش در زمان مقرر خود منتشر شده است؟ آیا گزارش کاملی است و همچنین باید دید که این پیش‌بینی‌ها تا چه حد قابل تحقق است. سازمان بورس این موضوع را بررسی می‌کرد که آیا شرکت این اطلاعات و پیش‌بینی‌ها را ارایه کرده یا خیر و همچنین این گزارش پیش بینی تاچه حد قابل تحقق است. همچنین آیا اطلاعات پیش‌بینی به موقع ارایه شده است یا خیر؟ و براین اساس به آنها امتیاز می‌داد. براساس همین میزان شفافیت و اطلاع‌رسانی و قابل تحقق بودن اطلاعات و روند عملکرد و معاملات و... در بورس تهران به بازار اول و بازار دوم، تابلوی اصلی و تابلوی فرعی و... تقسیم شده‌اند. در دوره‌ای که در بورس بودم 110 شرکت را از بورس اخراج کردم. 

بخشی از این شرکت‌ها، شرکت‌هایی بودند که به بازار سرمایه اطلاعات نمی‌دادند و چون سهامدار داشتند باید آنها را به نوعی حفظ می‌کردیم که به صورت کامل خارج نشوند و لذا بخشی از آنها را به بازار پایه منتقل کردیم. بخشی از این شرکت‌ها نیز وارد بورس شده بودند اما سهم به مردم نمی‌فروختند و از معافیت مالیاتی استفاده می‌کردند. به آنها می‌گفتیم که سهم خود را به مردم عرضه کنید اما اعلام می‌کردند که سهم ما ارزشمند است و ما به همین دلیل آنها را از بازار اخراج کردیم.

  رانت اطلاعاتی 

در حال حاضر متاسفانه رانت اطلاعاتی وجود دارد و برخی قیمت‌های بالا را ایجاد کرده و بعد سهام خود را می‌فروشند و خالی می‌کنند و از بازار آن شرکت خارج می‌شوند و عده دیگری سهام آنها را می‌خرند. یک فساد سیستمی پشت برخی معاملات است. یک عده‌ای از شرکت‌های با عملکرد ضعیف پول می‌گیرند تا این شرکت‌های ضعیف را در بورس پذیرش کنند. چون قیمت‌ها خیلی بالاست و آنها می‌توانند با فروش سهام ضعیف خود به قیمت بالا سود کنند. عده‌ای نیز در حال خروج و در رفتن از بازار هستند. وقتی گوگل وارد بورس نزدک در امریکا شد، مدیران آن حق نداشتند که 51 درصد سهام آن را تا 6 سال بفروشند. زیرا این شرکت دانش بنیان بوده و مدیران باید در آن باقی بمانند تا همچنان به بهره وری و سود آوری مشغول باشند و سهامدار جدید دچار زیان نشود و مدیران همچنان احساس تعلق به شرکت داشته باشند. اما در حال حاضر شرکت‌هایی در فرابورس ایران داریم که سهامدار اصلی از شرکت خارج شده و شرکت را فروخته و رفته و همه را خالی کرده است.در بورس‌های معتبر جهان، بیش از 50 درصد سهام را نگه می‌دارند تا همچنان سرمایه‌گذاری و بهره وری و سودآوری ادامه یابد. یعنی ریسک‌های مربوط به گزارش غلط دادن، فساد و رانت اطلاعاتی و اقدامات سیستمی در بورس ایران وجود دارد و نمی‌توان منکر آن بود.اما یکسری شرکت‌های صادراتی هستند که شفافیت دارند و سود خوبی داشته‌اند و مدیران و سهامداران اصلی و قدیمی آن حاضر به فروش سهام خود نشده‌اند. حداقل شرکت‌هایی که بنیان‌های قوی دارند را باید خریداری کرد و نباید پول خود را در بازار پایه صرف کنید و بهتر است که در شرکت‌هایی که عملکرد بهتری داشته‌اند سرمایه‌گذاری شود.همچنین باید تنوع به سرمایه‌گذاری‌ها داد باید بخشی را در صندوق طلا، گواهی سپرده طلا و شرکت‌های خوب گذاشت و نباید تمام پول خود را در شرکت‌هایی گذاشت که تنها رشد قیمت سهام دارند.وی در پاسخ به این پرسش که آیا عفو مالیاتی باعث عدم نظارت بر گذشته شرکت‌ها نخواهد بود، گفت: ایجاد شفافیت و حساب وکتاب و پرداخت مالیات، باعث خواهد شد که عملکرد شرکت‌ها در آینده بهتر شود و حداقل این امتیاز را دارد که عملکرد شرکت‌ها را بهتر خواهد کرد.وی در پاسخ به این پرسش که چرا به کارگران و مدیران به جای پول و حقوق، سهام نمی‌دهند تا احساس تعلق داشته باشند، گفت: در زمان انقلاب سپید و قبل از انقلاب نیز که سازمان گسترش شکل گرفت چنین مشکلاتی وجود داشته و خسروشاهی از مسوولان وقت اقتصادی کشور در این زمینه می‌گوید در زمانی که ما دقیقا نیاز به تشکیل سرمایه داشتیم و باید سود را صرف سرمایه‌گذاری‌ها می‌کردیم به دلیل قانون آن زمان باید سود شرکت‌ها را تقسیم می‌کردیم تا بدهی شرکت‌ها به کارگران مستهلک شود. در حالی که لازم بود سهام به آنها بدهند و سود و پول موجود را صرف سرمایه‌گذاری‌ها کنند.در کشورهای غربی نیز به جای حقوق سهام به مدیران می‌دهند. زیرا اگر سهام داشته باشد تلاش خواهد کرد و با رشد قیمت سهام و سود سهام با منافع بیشتری همراه خواهد شد. مدیر باید در یک دوره حداقل 5 ساله زحمت بکشد تا بهره‌وری و عملکرد و سود شرکت بالا برود و بتواند از منافع سودی که ایجاد کرده بهره مند شود و این موضوع به احساس تعلق و ماندگاری مدیران کمک می‌کند.در شرکت‌های تک که نیروی انسانی و دانش افراد حرف اول را می‌زند به مدیران آپشن‌های مشخص از سهام می‌دهند و بخش عمده‌ای از حقوق و بهره وری آنها را سهام تشکیل می‌دهد. اما در مورد کارگران نمی‌توان حقوق و معیشت آنها را با سهام جبران کرد و لازم است که حقوق داده شود. اما درمورد مزایای پایان خدمت کارگران می‌توان سهام ارایه کرد. شاید این مزایا باعث شود که کارگران سهام کارخانه و شرکت خود را بخرند. در صندوق‌های بازنشستگی نیز امکانات خرید سهام شرکت ایجاد می‌شود. بانک‌ها و دولت نیز به کارکنان وام می‌دهد که سهام شرکت خود را بخرند و این موضوع باعث تشویق کارگران و مدیران در بهبود عملکرد شرکت‌ها می‌شود. در شرکت سهامی عام تضاد منافع بالاست و باید مدیریت شود لذا باید مدیریت شود زیرا آینده و زندگی و بهره وری شرکت‌ها و منافع کارگران در آینده را تامین می‌کند.

  اوراق سکه 

وی با اشاره به ضرورت استفاده از ابزار اوراق سکه در بانک‌ها گفت: در بحث سکه نیز باید توجه داشته باشیم که بانک‌ها انبار سکه هستند و بانک خرید و فروش سکه انجام نمی‌دهد اما چند وقت پیش اینگونه مطرح شد که بانک‌ها در بازار سکه مداخله می‌کنند و سکه می‌خرند و می‌فروشند. بانک اعلام می‌کند که در خزانه سکه این تعداد سکه دارد و خریدار و سرمایه‌گذار یک تعداد سکه را خریداری می‌کند و اوراق آن را در دست دارد اما سکه همچنان در بانک موجود است و به صورت واقعی وارد بازار نشده بلکه اوراق آن خرید وفروش می‌شود که ربطی به بانک ندارد. مثلا 2 میلیون سکه در خزانه یک بانک موجود است و رسید آن در دست مردم است اما این گزارش‌های اشتباه که ادعا کردند بانک‌ها خرید و فروش می‌کنند باعث شد که جلوی خرید وفروش سکه موجود در خزانه بانک‌ها گرفته شود.در کشورهای دیگر جهان نیز جلوی خرید و فروش طلا به این دلیل گرفته می‌شود که مانع ایجاد حباب شود و ما در ایران می‌توانیم خیلی راحت این وضعیت را نظام مند کنیم و اجازه خرید و فروش به بانک‌ها ندهیم اما وجود سکه در خزانه و خرید وفروش آن توسط مردم باعث می‌شود که امنیت بیشتری برای سرمایه‌گذاران ایجاد شود و سکه در خانه‌ها و طلا فروشی‌ها کمتر دست به دست شود و بخش عمده‌ای از تقاضای سکه با روش امروزی مدیریت شود.