خطر شرطی شدن اقتصاد
محسن جلیلوند
واقع آن است که تلاشهای طیفهای مختلف اثرگذار در برجام برای تداوم حیات این سند بینالمللی در شرایطی دنبال میشود که در سوی دیگر معادله، امریکا تلاش میکند تا با راهاندازی مکانیسم ماشه مجموعه تحریمهای اقتصادی علیه ایران را بازگرداند. امریکاییها با توجه به اینکه از برجام خارج شدهاند، امیدی ندارند که بتوانند مطالبات خود را از طریق برجام محقق کنند، چون هم اروپا نشان داده که در این مسیر با ایالات متحده همراهی نمیکند و از سوی دیگر هم روسیه و چین پاسخ قاطع منفی خود را اعلام کردهاند. برای همین تمرکز امریکا معطوف قطعنامه 2231شده است تا از طریق آن حلقه فشار بر ایران را تنگتر کنند. مبتنی بر این رویکرد است که پمپئو ادعا میکند تا پایان شهریورماه مجموعه تحریمهای اقتصادی باز میگردد که البته این ادعایی است که نمیتوان حساب جدی روی آن باز کرد. هرچند نشانههای تحلیلی بیانگر این است که حتی اگر که امریکا بتواند مکانیسم ماشه را به فرض محال راهاندازی کند، باز هم چند سال زمان نیاز است تا سازوکار تحریمهای اقتصادی دوباره جریان پیدا کند. در برابر این تلاشهای مقامات امریکا، سایر طرفهای برجام هم تلاش میکنند تا با بازخوانی نظام تکالیف و تعهدات هر دو طرف مسیرهایی که از طریق آن میتوان برجام را در مسیر احیای دوباره قرار داد را بررسی کنند. هرچند اروپا در ظاهر انتقاداتی را نسبت به مدل برنامهریزی مقامات امریکاییها دارد اما در تحلیل نهایی معتقدم که اروپا در کنار امریکا خواهد ایستاد. دلیلی که باعث شده اروپا کمی با احتیاط در زمینه حمایت از برنامههای ترامپ عمل کند، ناشی از احتمالاتی است که در جریان انتخابات ریاستجمهوری امریکا ممکن است بروز کند و اروپا منتظر مشخص شدن این احتمالات است. تحلیلهای متفاوتی در خصوص احتمالاتی که ممکن است در انتخابات امریکا به وجود آید مطرح میشود اما باید بدانیم سیاست خارجی در فرآیند رای دهی مردم امریکا تاثیر زیادی ندارد، حداکثر 10الی 13درصد مردم امریکا اساسا اخبار حوزه سیاست خارجی را تعقیب میکنند. کسانی که در ایالات متحده زندگی کردهاند میدانند، برای مردم امریکا اخبار آب و هوای روزانه اهمیت بسیار بیشتری از کشت و کشتار در خاورمیانه دارد. در عین حال موضوع کرونا و نظام تصمیم سازی داخلی امریکا و اقتصاد برای مردم اهمیت زیادی دارند. موضوع بعدی این است که این کانونهای قدرت هستند که در انتخابات امریکا در نهایت شمایل رییسجمهوری را مشخص میکنند. همانطور که مستحضرید در جریان انتخابات گذشته آرای کلی خانم کلینتون از ترامپ بیشتر بود اما همان کانونهای قدرت با استفاده از آرای الکترال ترامپ را راهی کاخ سفید کردند. باید بدانیم بعد از جنگ جهانی دوم تنها جیمی کارتر و جرج بوش پدر در دهههای 70 و 80 میلادی، روسای جمهوری یک دورهای شدند و اغلب روسای جمهوری در امریکا 8ساله بودند. بنابراین اگر این دو موضوع را مورد توجه قرار دهیم که اول، حوزه سیاست خارجی برای مردم امریکا اهمیت زیادی ندارد و موضوعات داخلی ارجحیت بیشتری دارد و دوم این کانونهای قدرت هستند که شمایل رییسجمهوری را مشخص میکنند، بنابراین در تحلیل نهایی در خصوص شکست ترامپ با فکر و اندیشه بیشتری اظهارنظر خواهیم کرد. معمولا امریکاییها در وسط مسابقه اسب مسابقه را عوض نمیکنند.البته باید دید ترامپ در اکتبر دیوانهها دست به عملی نزند که کار را یکسره کند. اما با عبور از این توضیحات نکته قابل توجهی که باید در فضای داخلی و در نظام تصمیم سازی کشور مورد توجه قرار بگیرد، آن است که نباید نظامات اقتصادی کشور را تحت تاثیر تحولات بیرونی مثل انتخابات ایالات متحده یا جلسات کمیسیون برجام و...قرار داد. حتی اگر تصور کنیم که تمام تحریمهای اقتصادی از پیش پای اقتصاد ایران برداشته شود، باز هم اقتصاد ایران نیازمند اصلاحات داخلی است تا بتواند بهبودی در وضعیت کسب و کار و معیشت مردم ایجاد شود. ضمن اینکه اقتصاد ایران مدتهاست تحت یکی از شدیدترین نظامات تحریمی قرار دارد و برای از میان برداشتن تبعات این تحریمها، نیازمند یک برنامهریزی جامع و اصولی هستیم که حداقل 2الی 3سال طول خواهد کشید.
بنابراین باید مراقب باشیم به گونهای فضاسازی نکنیم که مردم تصور کنند بعد از انتخابات امریکا و پیروزی فلان طیف و شکست طیف دیگر قرار است، تحول چشمگیری از وضعیت اقتصادی کشور ایجاد شود. این روزها اخباری شنیده میشود در این خصوص که بازارهای اقتصادی تحت تاثیر انتخابات امریکا دچار رکود یا سکون شده اند؛ وابسته کردن حوزههای اقتصادی به موضوعات مرتبط با سیاست خارجی خطری بزرگی است که هم پویایی را از حوزه دیپلماسی میگیرد و هم فضای اقتصادی کشور را به بیماری شرطی شدن دچار میکند.