افزایش قیمت دلار و سفرههایی که هر روز آب میروند
وحید شقاقی شهری
آمارها نشان میدهد که 70درصد هزینههای تولید کشور ارزبری دارد و وابسته به قیمت ارز است؛ وقتی در اقتصادی یک چنین شرایطی حاکم باشد، طبیعتا 70 درصد قیمت کالاها و خدمات تولیدی وابسته به قیمت ارز است. حتی کالاهایی که با عنوان ساخت تولید و ملی معرفی میشوند، ثابت شده که بین 30 تا 70 درصد قطعات و تجهیزات وارداتی دارند. نمونه بارزش خودروهایی است که تحت عنوان ساخت داخل معرفی میشوند اما بخشهای قابل توجهی از قطعاتشان وارداتی است . به عبارت روشنتر، بعد از گذشت نیم قرن سرمایهگذاریهای هنگفت در صنعت خودروسازی ما هنوز نتوانستهایم نمونههای حقیقتا بومی در بازار خودرو داشته باشیم. در چنین اقتصادی هرگونه نوسان، تلاطم یا افزایش قیمت ارز اثرات مخربش را ابتدا در بازار داراییها و بعد هم در بازار کالاها و خدمات و نهایتا در سفرههای مردم به جای میگذارد. یعنی نرخ ارز اولین اثرش را در بازار داراییها از جمله طلا، خودرو، مسکن و بازار سرمایه میگذارد؛ بعد از تاثیرگذاری در بازار داراییها، سرریز میشود به بازار کالا و خدمات. معمولا بعد از افزایش نرخ دلار بین دو 3ماه تا 1سال اثرات افزایش قیمت دلار در اقتصاد تخلیه میشود. یعنی برخی کالاها که وارداتی هستند، سریع به افزایش قیمت دلار واکنش نشان میدهند و به تدریج سایر کالا و خدمات هم نسبت به این موضوع واکنش نشان میدهند و در نهایت در سفرههای مردم هم ردپای این نوسانات پیدا میشود. موضوع بعدی این است که با توجه به قدرت خرید ایرانیها و با عنایت به 2بحران ارزی که در دهه 90 داشتیم (یکی بحران سالهای 91-90 و دیگری هم بحران ارزی اخیر) باید بگوییم در این 2بحران ارزی قدرت خرید عمومی بهشدت کاهش پیدا کرده و درآمد سرانه ایرانیها به سال 90 رسیده است. یعنی درآمد سرانه ایرانیها در سال 99 به درآمد سال 90 کاهش پیدا کرده و به عبارتی اقتصاد ایران در دهه 90 خورشیدی رشد اقتصادی صفر درصد را تجربه کرده است، ضمن اینکه درامد سرانه ایرانیها هم در طول یک دهه هیچ افزایشی پیدا نکرده است. از این منظر شاهد کوچک شدن بیشتر سفرههای مردم خواهیم بود، خانوادههایی که طی سالهای اخیر از منظر معیشتی تکانههای متعددی را تحمل کرده بودند باز هم باید فشار بیشتری را تحمل کنند. دلاری که امروز رکوردهای بالای 26هزار تومان را در مینوردد بدون تردید عمیقترین شکافها در زندگی معیشتی مردم ایجاد خواهد کرد. واقع آن است اقتصاد ایران تحمل یک چنین نرخ ارزی را ندارد.
حتی من در برخی تحلیلها گفتهام که اقتصاد ایران کشش دلار بالای 10هزار تومان را ندارد، چه رسد به اینکه نرخ دلار 26هزار تومان باشد.
این امر اثرات خود را در کوچک شدن زندگی مردم و حذف بسیاری از کالاهای مصرفی در سفره مردم خواهد گذاشت و مردم برخی اقلام را از سبد مصرفی خود حذف میکنند. مثلا هر فردی ده قلم اصلی کالایی را در طول سال براساس نیازهایش مصرف میکرده است؛ ابتدا هزینههای تفریحی را حذف میکند و مصرف گوشت قرمز و ماهی را از سبد مصرفی خود حذف میکند و در مرحله بعد لبنیات از سفرههای مردم حذف میشود.
در مرحله بعد ممکن است هزینههای درمانی و آموزشی را کاهش دهند و در نهایت زمانی که بحران اوج میگیرد، حتی اقلام ضروری و مورد نیاز نیز محدود میشوند. این امر بدون تردید فرآیند گسترش فقر را در جامعه گسترش میدهد و مشکلات معیشتی تازهای را میآفریند که برای حل آنها از همین امروز باید به فکر باشیم.