بورس یکثروت بینالنسلیاست
نقدینگی بورس باید به سمت پروژههای مولد و زیرساختی هدایت شود
مهدی بیک | عنوان «جنگ بازارها» ترجیع بند جالبی است که برخی از کارشناسان اقتصادی از جمله پیمان مولوی از آن برای تحلیل و تفسیروضعیت بازارهای اقتصادی و مناسباتی که این بازارها با هم ایجاد میکنند؛ استفاده میکنند. نبردی که از منظر این اقتصاددان امروز در ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد ایران جریان پیدا کرده و ضرورت پاسخگویی به آنها احساس میشود.اگر اقتصاد را نوعی نبرد فراگیر بر سر منافع بیشتر میان بازیگران مختلف فرض کنیم در آن صورت باید چارچوبهای لازم برای توفیق در این رزم را نیز بیاموزیم. «هنر رزم»عنوان رسالهای چینی در حوزه استراتژی است که «سون تزو» در قرن ششم قبل از میلاد آن را نوشته است. نام این کتاب در چینی به معنای شیوههای جنگی با روشهای توفیق در نبردها بوده است. تزو در این کتاب بر اهمیت موقعیت در استراتژی (به معنای کلان آن) تاکید میکند و نشان میدهد که موقعیت تحت تاثیر 2گزاره مهم که اولی «شرایط عینی و فیزیکی حاکم بر میدان» است و دیگری «شرایط ذهنی و تفکرات بازیگران خودی و رقیب»، قرار دارد. اصولی که از منظر این نویسنده چینی سرنوشت نبردها در حوزههای مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و... را تعیین میکند. اصولی که تزو هزاران سال پیش آن را پایهریزی کرد امروز هم در تمام شوون و ارکان اقتصادی، فرهنگی، نظامی وحتی استراتژیهای ورزشی کاربرد دارد و شاکله هنر رزمیدن در دانشگاهها تدریس میشود. بر اساس مدلی که تزو از هنر رزمیدن ارایه میکند برنامهریزی نه یک سند خشک بلااستفاده، بلکه رویکردی است که بر اساس واقعیات کلی موقعیت هدف ترسیم و اجرا میشود. برنامه مدون با چشمانداز مشخصی که به نظر میرسد اقتصاد ایران هم برای عبور از چالشهایی که در برابرش ایجاد شده به آنها سخت نیازمند است. با این مقدمات در گپوگفت این شماره سراغ پیمان مولوی اقتصاددان و دکترای مدیریت اجرایی با رویکرد استراتژی مالی رفتیم تا درباره اولویتها و ضرورتهای این نبرد اقتصادی گفتوگو کنیم. مولوی با اشاره به این واقعیت که اقتصاد ایران در یک دالان تاریخی جدید قرار گرفته است، تلاش میکند تا مسیری برای عبور از این برهه زمانی سرنوشتساز پیشنهاد کند؛ مسیری که از منظر این فعال اقتصادی تکلیف اقتصاد ایران را با برخی از ملزومات توسعه مشخص میکند.
در شرایطی که اغلب کارشناسان از عنوان همگرایی بازارها برای تحلیل ابعاد و زوایای گوناگون تحرکات اقتصادی در 5بازار اصلی طلا، ارز، خودرو، مسکن و بورس استفاده میکنند، شما از تعبیر جنگ بازارها در اقتصاد ایران استفاده میکنید، تفسیری که از نبرد بازارها دارید، چیست؟
وقتی میگوییم جنگ بازارها اقتصاد ایران اقتصادی است که به خاطر شرایط خاصی که در آن وجود دارد و عدم کارایی که در بازارها وجود دارد ما شاهد جنگی بین ذینفعان هر کدام از این بازارها هستیم، اما آنچه که در ایران جنس این تنازعات را متفاوت میکند گذر از یک اقتصاد سنتی به سمت مسیری است که جدید خواهد بود. چطور؟ اولا شما در بازار سرمایه دارید میبینید که حقیقیهای زیادی وارد بازار شدهاند. این حقیقیهایی که وارد بازار شدهاند، موازنه بازی را در بازار سرمایه تغییر دادهاند. یعنی حقوقیها مثل قدیم نمیتوانند منویات خود در بر بازار دیکته کند. چون تعداد پلیرهای بازی زیاد شده و این بازیگران تازه غیرقابل کنترل و غیرقابل پیشبینی شدهاند. همین امروز شما در مورد بازار میتوانستید ببینید که پایین آمدن قیمت دلار چگونه تغییر ایجاد میکند؛ قدیم یکجور بود الان به شکل و شمایل تازهای بروز میکند. همین اتفاق به مدد شبکههای اجتماعی و به مدد افزون شده دامنه آگاهیهای عمومی و روشن شدن آحاد مردم بازارهای دیگر هم میافتد. دیگه دور زمانهای که در آن به مردم بگویید وارد این بازار بشوید یا نشوید، دلار بخرید یا نخرید، خودرو بخرید یا نخرید یا در بازار مسکن وارد شوید یا نشوید گذشته است. یعنی شبکههای اجتماعی در یک اقدام از نظر من مثبت، شروع به شکل دهی افکار عمومی سرمایهگذاران میکنند. به نوعی، میتوان گفت جنگی میان ذینفعان کلیدی هر بازار جریان دارد. حقیقیهایی که از یک طرف دنبال حفظ ارزش ریالشان هستند و از سوی دیگر ارکان بازار (ارکان بازار سرمایه؛ خودرو، ارز و سکه و مسکن) که تلاش میکنند سهم خود را از سرمایهگذاریهای عمومی افزایش دهند. یک گزاره دیگر هم در این میان ایجاد شده است که معتقدم باید به آن توجه شود، جنگ بین بازارها است. به چه ترتیب؟ به این صورت که سیکل سرمایهگذاری در بازارها در قدیم به این شکل بود که از دلار حرکت میکرد به سمت طلا به سمت خودرو به سمت بازار ملک و املاک و در نهایت هم جریان سیال نقدینگی به بورس میرسید. اما این سیکل در اقتصاد ایران تغییر کرده است، اولین اتفاق و البته تغییر این است که بورس نقدینگی را بهشدت به سمت خودش جلب میکند، این موضوع، بازیگران بازار دلار و طلا و خودرو را دچار یک انفعالی کرده است. خیلی از بازیگران در بازار خودرو و طلا و...را میشناسم که به دلیل تغییر مختصات سرمایهگذاریهای عمومی و به خاطر حفظ قدرت اقتصادی خود وارد بازار سهام شدهاند. این جنگی است که زیر پوست بازارهای اقتصادی کشورمان جریان داردو البته با انواع و اقسام فضاسازیهای خبری و رسانهای که به مخاطب ارایه میشود این نبرد رسانهای در جریان است. شما در کانالهای مجازی میبینید که مثلا وقتی بورس بالا میرود یک نوع خبرسازی میشود؛ زمانی که پایین میآید جریان فضاسازیهای رسانهای به شکل دیگری بروز میکند. به همین خاطر مجموعه این تحرکات را جنگی میبینم بر سر جذب سرمایههای عمومی کشور که در فضای اقتصادی جریان دارد.
این شرایط با گذشته چه تفاوتهایی دارد؟
تفاوت این تحرکات با دورههای قبلی این است که اطلاعات این بازارها در شبکههای اجتماعی به صورت درست یا غلط دست به دست می شود و این اطلاعات اثرات خاص خود را دارد. یعنی اطلاعات درست یا نادرست در کنار هم به مخاطب عرضه میشود و این تجربه جدیدی است در اقتصاد ایران با این ابعاد در نقدینگی منظور من از جنگ بازارها در واقع همین موضوع است.
شما در اسفندماه پیشبینی کرده بودید که اقتصاد در مسیر ورود به یک سیاهچاله تورمی قرار دارد. در شرایط فعلی، عوامل تورمی در اقتصاد ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟ این عوامل در مسیر خروج است یا در حال نهادینه شدن؟
من تقریبا 2سال پیش در روزنامه شرق مقالهای را با عنوان 400میلیاردلار پول بلوکه شده منتشر کردم، یعنی 400میلیارددلار آماده افزوده شدن به نقدینگی است، این نقدینگی همانند یک بهمن در اقتصاد ایران خود را نشان میدهد، بعد از کاهش ارزش ریال شاهد این هستیم که مقدار ریالی این نقدینگی در حال کاهش است، یعنی کوچک و کوچکتر میشود. اما مشکلی که این شرایط به لحاظ ریالی در اقتصاد به وجود میآورد فارغ از اینکه در هر اقتصادی نقدینگی افسارگسیخته میتواند بنیان برافکن باشد، اما رشد اقتصادی منفی مستمر ما باعث شده تا مشکلات افزونتری را تجربه کنیم. اقتصاد ایران 8سال است که رشد اقتصادیاش 0.2درصد است. این برای کشوری که رشد ناخالص ملیاش در زمانی در سال2017 معادل 425 میلیارد دلار بوده بسیار خطرناک است.
یعنی در همین زمان که ما در حال گفتوگو هستیم، ممکن است در سال آینده از اقتصاد امارات هم کوچکتر شود. این برای کشوری با 80 میلیون نفر جمعیت زیاد جذاب نیست آن هم در حالی که این همه ظرفیت و ثروت در این کشور وجود دارد. رشد اقتصادی کشور تا زمانی که مثبت نشود ما شاهد چنین شرایطی خواهیم بود چون ناخوداگاه عرضه کم خواهد بود و تقاضا برای فعالیتهای اقتصادی زیاد.
یعنی شما معتقدید که رشد اقتصادی مثبت واقعی مهمترین اولویت اقتصادی در تصمیمسازیها باید باشد. از این جهت این پرسش را مطرح میکنم که برخی مدیران بانک مرکزی اعلام کردهاند، مهار تورم برایشان مهمتر از هر اولویت دیگری است؟
رشد اقتصادی یک روی این منشور چندوجهی است. موضوع مهم بعدی چشمانداز است. چشماندازی که باید مسیر فعالان خرد یا بزرگ بخش خصوصی، مدیران، افکار عمومی و...را مشخص کند. در حال حاضر تصویری روشن از آینده وجود ندارد.این امر باعث میشود تا جریان نقدینگی در شرایطی که رشد اقتصادی هم وجود ندارد وارد فضایی شود که تنها به فکر حفظ ارزش اقتصادی خود در برابر تورم باشد. یعنی چه؟ یعنی سرمایهها به جای فعالیتهای مولد به سمت سوداگری و دلالی سوق پیدا میکنند. با همین روند اگر ادامه دهیم تورم ادامه خواهد داشت؛ مگر اینکه اقتصاد ایران از این پوسته فعلی خارج شود و از طریق اصلاح ساختارها و استفاده از علم به سمت بهبود وضعیت حرکت کند تا هم رشد اقتصادی را تجربه کنیم و هم در مهار تورم توفیق حاصل شود.
در این شرایط برخی از اساتید علم اقتصاد از ضرورت انتشار اوراق به عنوان یک راهکار موثر برای مهار تورم و رشد اقتصادی یاد میکنند؛ نظر شما درباره این ضرورت چیست؟
موضوع اوراق یکی از ارهکارهای جدیدی است که باید خیلی زودتر به سمت آن میرفتیم، چند سال پیش بحث اوراق در رسانهها و محافل اقتصادی جدی گرفته نمیشد و اهمیتی به موضوع انتشار اوراق داده نمیشد؛ اما خوشبختانه با تلاش رسانهها و کارشناسان این روزها بحث انتشار اوراق حسابی داغ شده است. دولت در انتشار اوراق بسیار کند پیش میرود؛ میتوانستیم با درک درست شرایط و گوش سپردن به اظهارات کارشناسان زودتر از این ابزار برای مهار تورم و بهبود شاخصها استفاده کنیم.
بحثی مطرح است که نقدینگی بورس باید به سمت پروژههای زیربنایی و مولد برود تا ارزش افزوده پایدار اقتصادی برای کشور ایجاد شود؛ چطور میتوان نقدینگی بورس را به سمت این مسیر سالم هدایت کرد؟
همین الان در بازار سرمایه هم باید از این نقدینگی برای پروژههای زیرساختی استفاده شود. حوزههای آی تی،های تکنولوژی و بیمارستانها و...از جمله حوزههایی است که میتواند بستر سرمایهگذاریها باشد. ما هرچقدر نقدینگی را به سمت این پروژههای زیرساختی هدایت کنیم کمک کردیم تا نقدینگی در مسیر درستی قرار بگیرد، اما متاسفانه این ضرورتهای تجربه شده از سوی نظام تصمیمسازی کشور به کار گرفته نمیشود؛ این دردناک است که ما از راهحلهای امتحان پس داده شده، استفاده نمیکنیم.
برخی اساتید اقتصادی مثل آقای رنانی معتقدند که با بزرگ شدن بورس و مشارکت بیش از 60درصد ایرانیان در آن، شرایط تازهای در حوزههای سیاسی، اجتماعی و نظام حکمرانی کشور ایجاد خواهد کرد و تصمیمسازان دیگر به راحتی قادر به اخذ تصمیمات خلقالساعه در اقتصاد نیستند چون هر حرکت اشتباهی بهطور مستقیم معیشت مردم را هدف قرار میدهد. با این نظر موافقید؟
به نظرم حرف بسیار درست و قابل تاملی است، از آنجا که اقتصاد ایران بازیگران تازهای را در بازار سرمایه پیدا کرده و این فعالان اقتصادی در قشرهای مختلف مردمی از اقشار کمتر برخوردار تا طبقه متوسط و دهکهای بالایی در آن سهم دارند، به نظر میرسد که خروجی این بازار هرچه که باشد، رشد کند، سقوط کند یا هر تحول دیگری را که از سر بگذراند تبعات خاص خود را خواهد داشت؛ به همین خاطر سیاستگذار باید بداند که این یک ابزار علمی است و باید اصولی و علمی با آن برخورد شود و هوشمندانه از آن استفاده کند.
اینکه میگویید هوشمندانه از ابزار بورس استفاده شود، یعنی چه؟
هوشمندانه یعنی اینکه نظام سیاسی این ابزار را مستمسک قرار ندهد برای استفادههای کوتاهمدت جناحی و سیاسی و تبلیغاتی. بازار سرمایه یک بازار بین نسلی و یک ثروت بینالنسلی است که هر حرکت اشتباهی در آن در واقع سرمایه آینده کشور را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. به خاطر همین حفظ و حراست از آن، مراقبت از آن و تلاش برای رشد آن جدا از رویکردهای سیاسی و جناحی یک وظیفه عمومی است. درمورد بالا بردن هزینه تصمیمات اقتصادی هم حرف شما درست است. من یک مثال برای شما میزنم تا موضوع را بهتر درک کنید، بورس انگلیس در سال1720 اوراق منتشر میکرده است. یعنی درست 300سال قبل بورس انگلستان تصمیماتی میگرفت که شاید اثرات آن را نسلهای آینده هم تجربه میکنند. من در یک مقاله با عنوان «لندن 1720 تا لندن202» تلاش کردم تا ابعاد مختلف این موضوع را به صورت دقیق بررسی کنم. در کل معتقدم که اقتصاد ایران از دل آتش بحرانهای پیش رو باید تلاش کند تا مسیر سلامت و سعادت را بیابد و در آن مسیر گام بردارد. دانههایی که امروز باید در بستر اقتصادمان بکاریم تا نسلهای آینده و فرزندان فردای این آب و خاک از آنها استفاده کنند.