آفت بزرگ اقتصاد ایران
مجید گودرزی
بارها گفتیم و نوشتیم که معادله بهره و نرخ سودبانکی، آفت بزرگ اقتصاد ایران است. اما هنوز مخاطبی از بین مسوولان برای این گفته پیدا نشده است. حتی گفتیم این بهره بالا و غیرمتعارف، کلیت اقتصاد ایران را غیراقتصادی کرده است. متاسفانه با تغییر نام گذاریها هم تغییری در اصل موضوع ایجاد نمیشود. مثل این است که به بیماری سرطان بگوییم سرماخوردگی. مگر چیزی از دردها و مصیبتهای آن کم میشود؟ در فضای اقتصادی کشورمان هزینههای تامین مالی بهقدری افزایش پیدا کرده است که هم تولید قدرت رقابت خود را از دست داده است و هم فضای کسب و کار دچار التهابات فراوانی شده است.در واقع مساله بهره بانکی در اقتصاد مثل شمشیر دولبه است؛ یک لبه آن سرمایهگذاری را فلج میکند و یک لبه دیگر هزینههای تامین مالی را بالا میبرد که هم باعث رکود میشود و هم تورم. من معتقدم این نوع از بانکداری با نرخ بهره غیرمتعارف، طرحهایی است که در نهایت اقتصاد را دچار بحرانهای مضاعفی میکند. اقتصاد ایران در شرایط فعلی تبعات این نوع تصمیمسازیها را از سر میگذراند.
مرحلهای که هیچکدام از بخشهای مولد اقتصادی توان رقابت با جهشهای قیمتی در بازارهای اقتصادی را ندارند. آسیب این تنشها هم گستردهتر است و هم سریعتر. اکنون بخش بزرگی از داراییهای کشور تبدیل به ثروت شده و در نوسانات سرمایهگذاری میشود. بخش عظیم و غیرقابل باوری در نوسانات که در اقتصاد شبیه سونامی عمل میکند. بنده هم ریسک سرمایهگذاری در بورس را مثل همه صاحب نظران میپذیرم. نوسان جزو ذات بورس است و کسانی که وارد این بازار شدهاند سالهاست که تابلوی سبز و قرمز بورس را دیدهاند.
مسیر بورس، بهترین مسیر نقدینگی و بورس بازی است. ما سالهاست که دچار مزمنترین آفت اقتصاد، یعنی رکود، تورمی هستیم. همه اساتید بزرگوار میدانند درمانی به جز سرمایهگذاری برای این بیماری آلاکلنگی نیست. شاید به همین دلیل دولت تدبیر و امید برجام را محقق کرد، بلکه آنها قفل سرمایهگذاری خارجی را بشکنند و کشور از این وضعیت بحرانی رهایی پیدا کند. واقع آن است که در بطن اقتصاد ایران سرمایه به اندازه کافی است. چراکه صدها هزار میلیارد تومان در سکه و طلا «با ارزش افزوده صفر» سرمایهگذاری کردهایم. صدها هزار میلیارد تومان در ارز و صدها هزار میلیارد در مسکن و صدها هزار میلیارد تومان در سپردههای بانکی عملا رسوب شده است. شاید برای مخاطبان شما هم جالب باشد که بدانند ما زمانی نفت میفروختیم تا سود سپردههای بانکی را بدهیم. اما واقع آن است که همه این سرمایهگذاریها و سایر نمونههایی از این دست ارزش افزوده صفر مطلق دارند.
از تولید مالیات میگیریم تا به سپردههای بانکی که نقدینگی را رسوب کردهاند، سود بدون ریسک بدهیم. یعنی در اقتصاد ایران هزاران میلیارد سرمایهگذاری میشود تا مردم کار نکنند و دست به اقدامات مولد نزنند و از سدهای بانکی روزگارشان را سپری کنند. در حالی که این روزند در دنیا برعکس است.
اقتصاد ایران، اقتصادی است که حجم بالایی از سرمایه در بخشهای مختلف با ارزش افزوده مطلقا صفر دارد. در این میان یک اشتباه دیگر هم در حال وقوع است و آن اینکه برای حفظ سرمایهها در حال انتقال سرمایهها از بخشهای مولد به بخشهای سوداگرانه هستیم. این آیند و روند باعث خواهد شد تولید روز به روز ضعیفتر شود و به تبع آن ارزش پول ملی هم کاهش یابد. اکنون رقابت بخش مولد اقتصاد ایران با بازدهی نرمال، با قیمت خانههای کلنگی با نوسان بیش از ۱۰۰ درصد در سال، متاسفانه به نفع خانههای کلنگی تمام میشود. اقتصاد مولد ایران در سایه نوسانات شدید و رقابت نابرابر در سود و بازدهی زمین گیر شده است. اقتصادی که سرمایهگذاری در خانههای کلنگی آن با ارزش افزوده صفر و هزینه استهلاک بالا، دهها برابر بخش مولد آن بازدهی ناشی از نوسان دارد، نمیتواند دم از رشد و توسعه پایدار بزند. این در حالی است که هنوز خبری از مالیات بر سوداگری نیست و هنوز رونق سوداگری بسیار بیشتر از تولید است.