عوامل رانت و فساد عامل رشد نرخ ارز
احسان سلطانی
در روزهای اخیر افزایش قیمت ارز و طلا بازهم خبرساز شده و جالب این است که رییس کل بانک مرکزی اعلام کرده که در مورد دلایل رشد نرخ ارز و وضعیت بازار بعدا توضیح خواهد داد و بازهم با بررسی روند نقدینگی، به سیاستهای بانک مرکزی در کنترل پایه پولی و نقدینگی اشاره کرده است. در حالی که سالهاست این سخنان گفته میشود و هنوز باور ندارند که نمیتوان دلیل رشد قیمت ارز و قیمتهای دیگر و تورم را رشد نقدینگی و پایه پولی اعلام کنند بلکه باید به عوامل بازار ارز، رانتها و فرصتهای ویژه و ساختار اقتصاد توجه کنند تا مشکل حل شود. شاهد مدعا رشد 40 درصدی پایه پولی در اقصاد امریکا و اروپا در سالهای اخیر بوده و از بحران 2008 تاکنون بارها تزریق سنگین کمکهای مالی در امریکا و اروپا صورت گرفته اما نرخ ارز و تورم رشد زیادی نداشته است و مشخص نیست که چرا در ایران بازهم روی رابطه نقدینگی و تورم و ارز تاکید میشود و در رسانههای وابسته اعلام میشود که قیمت سهام و ارز و طلا رشد خواهد کرد و همین موضوع باعث التهاب و هجوم سرمایهها و مردم به سمت بورس و ارز و طلا و خودرو و... میشود و عدهای از رانت فروش سهام و ارز و طلا و خودرو سود میبرند.
مسوولان بانک مرکزی باید توجه داشته باشند که وقتی اقتصاد دلاریزه میشود و در هر نقطهای از کشور به بهانه نرخ دلار، قیمتها بالا میرود، این موضوع تنها به نقدینگی مرتبط نیست و باید توجه داشته باشند که کاهش ارزش پول ملی ریشههای دیگری غیر از نقدینگی و پایه پولی نیز دارد. زیرا پایه پولی و نقدینگی در سه سال اخیر بسیار کمتر از نرخ دلار رشد کرده و کل نقدینگی کشور با همین دلار 30 هزار تومان حدود 100 میلیارد دلار است در حالی ذخیره طلا و دلار خانههای مردم از این رقم بالاتر است لذا نباید دایم به رشد نقدینگی و کسری بودجه به عنوان عامل رشد دلار اشاره کنند بلکه باید عوامل بازار و عرضه و تقاضا را بررسی کنند که چرا عدهای از بازگشت ارز خودداری کردهاند. چرا جریان خروج سرمایه از کشور تشدید شده است. چرا نرخ ارز بالا میرود و عملا عامل سود رانت خواریها و خروج سرمایه بیشتر میشود؟
وقتی نرخ ارز در یکسال دو برابر میشود و از اول سال تاکنون از 16 به 30 هزار تومان رسیده و در سه سال اخیر از 4 هزار تومان به 30 هزار تومان رسیده به معنای آن است که تنها به رابطه نقدینگی و تورم و ارز مرتبط نیست بلکه ناکارآمدیها، سوءمدیریتها و سیاستهای اشتباه نیز در آن موثر بوده است و نباید تنها به شاخصهای نقدینگی و کسری بودجه و تورم و پایه پولی اشاره کنند. سوابق تاریخی به ما میگوید که در دهه 1350 فردی به نام خوشکیش رییس بانک مرکزی بوده اما یکی از مواد اتهامی ایشان ثبات نرخ ارز برای حدود 5 سال بوده که عامل خروج سرمایهها از کشور و لطمه به تولید و ایجاد تورم شده است و....این سابقه تاریخی را با سخنان مسوولان در مجلس مقایسه کنید که گفتهاند اگر نرخ ارز بالا نمیرفت باعث خروج سرمایهها از کشور میشد. اما طبق بررسیهای صورت گرفته در 2 سال اخیر حدود 60 میلیارد دلار از کشور خارج شده که دو سه برابر میزان خروج ارز در دوره مدیریت روسای قبلی بانک مرکزی است. دلیل این وضعیت به رابطه سود حاصل از صادرات غیر نفتی ایران برمیگردد. قبلا با دلار 4 هزار تومانی حدود 10 درصد سود ایجاد میکرد و در هر دلار 400 تومان سود داشت اما حالا با دلار 30 هزار تومانی، هزینه نهایتا 12 هزار تومان شده و سود آن 18 هزار تومان است یعنی سود هر دلار صادراتی از 10 درصد قبلی به 60 درصد در حال حاضر رسیده است و همین عامل انگیزه عدم بازگشت ارز صادراتی، خروج سرمایهها از کشور و افزایش قیمت ارز در بازار است. حتی فروش ارز پتروشیمیها و معدنیها در صرافیها نیز نتوانست مانع افزایش نرخ ارز شود چون طبیعی است که صادرکننده از افزایش بیشتر نرخ ارز سود میبرد و از عدم بازگشت ارز سود میبرد. بنابراین بانک مرکزی به اشتباهات خود اشارهای نمیکند. بانک مرکزی به جای اشاره به این موارد و جلوگیری از خروج سرمایهها، دایم به رابطه پایه پولی و نقدینگی اشاره دارد و به ساماندهی بازار ارز توجه ندارد. حالا که دلار 30 هزار تومان شده، میزان سود حاصل از خروج ارز به مراتب بیشتر شده است. بررسیها نشان میدهد که 80 درصد صادرات غیر نفتی مرتبط با منابع ملی، انرژی ارزان، آب ارزان، کارگر ارزان، مواد نفتی و سنگ آهن و مواد معدنی است. در نتیجه وقتی نرخ ارز بالا میرود طبیعی است که سود بیشتری را نصیب صادرکننده میکند و منابع کشور صادر میشود و با نرخ بالا برای عدهای ایجاد سود میکند و آنها ارز صادراتی را بر نمیگردانند تا باعث رشد نرخ ارز و سود بیشتر شود و عملا عامل خروج سرمایه از کشور شده است. به عنوان مثال اگر هزینه تولید صادرکننده به 12 هزار تومان افزایش یافته اکنون با کم کردن هزینه ریالی آن، عملا بیش از 50 درصد سود برای صادرکننده ایجاد میکند. رییس کل بانک مرکزی باید توجه داشته باشد که افزایش سالانه نرخ ارز در سه سال اخیر سالانه بیش از 46 درصد بوده در حالی که بالاترین رشد نرخ ارز در دوره روسای بانک مرکزی در دوره آقای بهمنی و با 25 درصد رشد همراه بوده و رشد نرخ ارز در دوره مدیریت فعلی بانک مرکزی دو برابر پیک تاریخی ما بوده است.
بسیاری از اقتصاددانان کشور قبلا اعلام کرده بودند که نرخ ارز باید بالا برود تا همهچیز درست شود و مکانیزم قیمتها همه شاخصها را درست کند و میزان صادرات، واردات، تورم، نقدینگی و... را متعادل کند. اما با وجود این همه افزایش نرخ ارز، مکانیزم قیمتها آن طور که انتظار داشتند عمل نکرد. آقای همتی اعلام کرده بود که ذخایر ارزی ناموس بانک مرکزی است و از این ذخایر استفاده نکرد تا بازار را کنترل کند و عوامل بازار ارز، مدیریت نشد تا چنین مشکلی ایجاد نشود.
وضعیت بازار ارز ایران حتی با سوریه کنونی، وضعیت ایران در جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، دورههای مختلف تاریخی ایران و بسیاری از کشورها ناتوان نیز قابل مقایسه نیست و از نظر شاخص کاهش ارزش پول ملی، نرخ ارز، تورم، وضعیتی پایینتر از نمونههای تاریخی و کشورهای امروز جهان داریم.
دلیلش این است که به عوامل بازار توجه نمیکنند که عدهای به دنبال رانت خواری و فرصت کسب سود، از بازار موسسات غیرمجاز، تا بازار خودرو، مسکن، بازار ارز، سهام و... دایم به دنبال کسب سود هستند و اکنون نیز از بازار ارز صادراتی بهره میبرند و ارز به بازار بر نمیگردد و سعی میکنند که با عدم بازگشت ارز و رشد نرخ ارز، سود خود را افزایش دهند. دولت و بانک مرکزی باید با عوامل رانت و فساد اقتصاد مقابله کند و دایم به دنبال رابطه نقدینگی و پایه پولی و ارز و تورم نباشد.
جالب این است که در سختترین روزها نیز بازهم بانک مرکزی اعلام میکند که رشد پایه پولی به 5 درصد در سال 99 رسیده است و آن را موفقیت کنترل تورم میخواند. در حالی که باید ساختار اقتصاد و مقابله با رانت و فسادو سوءمدیریتها را ساماندهی کند و اعتبار را به بازار برگرداند تا بازگشت اعتبار باعث تقویت ارزش پول ملی شود.