معیار درست سنجش اقتصادها

۱۳۹۹/۰۷/۱۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۱۷۲۱
معیار درست
 سنجش اقتصادها

مجید اعزازی

1- دیروز حسن روحانی، رییس‌جمهور طی سخنانی اقتصاد ایران و آلمان را هم مقایسه کرد. مقایسه‌ای که منجر شد تا آه از نهاد بسیاری از شهروندان برآید. به گفته روحانی، «امروز آمار وضع اقتصادی آلمان نشان می‌دهد، اقتصادشان منفی ۵.۲ درصد کوچک‌تر می‌شود. اقتصاد ما شرایط بهتری از این رقم خواهد داشت و رشد اقتصادی بدون نفت ما تا پایان سال مثبت خواهد شد.» بی‌گمان این مقایسه در شرایط دشوار اقتصاد ایران که بیشترین فشار تورمی را بر اقشار مختلف مردم وارد کرده است، نه تنها راهگشا و دلگرم‌کننده نیست که آزاردهنده نیز هست و کمکی به بهبود فضای ذهنی و اتمسفر اقتصاد کشور نیز نمی‌کند.

2- چرا مقایسه میزان رشد اقتصاد ایران و آلمان یا یک جفت یا چند جفت کشور دیگر اشتباه است؟ همان‌طور که رییس‌جمهورگفته است، اقتصاد آلمان با تجربه رشد منفی 2.5 کوچک شده و رشد اقتصاد ایران تا آخر سال مثبت و به عبارتی بزرگ‌تر خواهد شد. اما این مقایسه به چند دلیل اشتباه است. اول اینکه در نظر گرفتن رشد اقتصادی یک کشور...

 در یک دوره زمانی کوتاه شش ماهه یا یک ساله، در خوشبینانه‌ترین حالت، صرفا نمایانگر جهت مثبت یا منفی آن اقتصاد است و چیز دیگری را نشان نمی‌دهد. مانند این است که از یک مسابقه اسب‌سواری تنها یک فریم عکس به عنوان گزارش تصویری مخابره شود، تک فریمی که نشان می‌دهد اسبی به سمت خط پایان می‌رود و اسبی دیگر برای لحظه‌ای کمی از مسیر منحرف شده است. بی‌گمان این عکس نه‌تنها اطلاعاتی نمی‌دهد که ذهن بیننده را هم از واقعیت منحرف می‌کند. در این حال، اگر رشد بلندمدت دو کشور مثلا رشد 40 ساله اقتصاد ایران و آلمان را هم بررسی کنیم، اگرچه طبیعتا رشد اقتصاد آلمان بیشتر از رشد اقتصاد ایران خواهد بود، اما باز هم این روند نمی‌تواند وضعیت اقتصاد دو کشور را مقایسه کند و بگوید که کدامیک از دیگری برتر است. بنابراین، نکته دوم این است که رشد اقتصاد هر کشوری صرفا نمایانگر میزان تولید ناخالص داخلی همان کشور است و با مقایسه رشد اقتصادی کشورها نمی‌توان گفت که وضعیت اقتصادی کشور «الف» از کشور «ب» بهتر است. 

3- با چه شاخصی می‌توان وضعیت اقتصاد و رفاه کشورها را با یکدیگر مقایسه کرد و مثلا گفت که رفاه اقتصادی در کشور «الف» از کشور «ب» بیشتر و بالاتر است؟ در پاسخ به این سوال می‌توان از شاخص‌های مختلف همچون شاخص فلاکت، هزینه زندگی، شاخص سرانه درآمد و قدرت خرید و... استفاده کرد. بر اساس گزارش رسانه‌های معتبر اروپایی که در اواخر آوریل سال جاری میلادی منتشر شده‌اند، آلمان با درآمد سرانه 40 هزار و 699 دلار، چهارمین کشور دارای بالاترین درآمد سرانه در جهان است. این در حالی است که بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در سال گذشته، درآمد سرانه ایران از سال 1390 تا سال 1398 کاهشی 34 درصدی داشته و قدرت خرید هر ایرانی نسبت به سال 1390 حدود یک‌سوم کاهش یافته است و به گفته یکی از نمایندگان مجلس یازدهم در سال گذشته درآمد سرانه هر ایرانی 5 میلیون تومان در سال بوده است. رقمی که با دلار 30 هزار تومانی حدود 170 دلار می‌شود که با 40 هزار دلار درآمد سرانه آلمانی‌ها تفاوت فاحشی دارد.

4- فارغ از همه اعداد و ارقام مربوط به شاخص‌های کلان اقتصاد، آن چه که اهمیت دارد و با چشم‌های غیرمسلح به علم اقتصاد هم هویدا و آشکار است، وضعیت دخل و خرج خانوار و بنگاه‌ها است. این وضعیت به قدری بغرنج است که نمایندگان مجلس به درست یا غلط تصمیم دارند، برای 60 میلیون ایرانی کالای اساسی تامین کنند. وضعیت بنگاه‌های تولیدی و اقتصادی نیز برکسی پوشیده نیست و طی سال‌های گذشته شاهد تعطیلی بهترین و بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و صنعتگران ایرانی بوده‌ایم.