انواع ریسک سرمایهگذاری چیست؟
آموزش| ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسکپذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصتهایی چشمپوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم. وقتی صحبت از پول و سرمایهگذاری به میان میآید تاثیر ریسک پذیری بیشتر دیده میشود. از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتر و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد. در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود. اصل ثابتی در سرمایهگذاریوجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند. ریسک گریزی را میتوان اینطور بیان کرد که سرمایهگذاران طرحهای مخاطرهآمیز را نمیپذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد. سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم کرد: افراد ریسکگریز: این افراد استراتژی محافظهکارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح میدهد که بازده مطمئن به دست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت خواهد کرد. افراد ریسکپذیر: این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید. افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند. برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد.شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند.
انواع ریسک در بازار:
ریسکهای واقعی یا خالص: این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی هستند که بهطور روزمره ممکن است با آنها درگیر شویم. مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و … . این مسائل عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموما قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسک سیستماتیک: این نوع ریسک مربوط به کل بازار بوده و سرمایهگذار نقشی در کنترل آن ندارد و غیرقابل حذف است. این ریسک تنها به یک شرکت و یا یک صنعت خاص محدود نبوده و کل بازار را دربرمیگیرد. این نوع ریسک غیرقابل پیشبینی و اجتنابناپذیر است. مواردی نظیر سیاستهای اقتصادی، نرخ تورم، شرایط سیاسی بر سود سهام و ارزش سرمایه تاثیرگذار است و سرمایهگذار دخالتی در آنها ندارد.
ریسک غیرسیستماتیک: این نوع ریسک مرتبط با یک سهم یا یک صنعت خاص است، این ریسک قابل حذف بوده و میتوان آن را کاهش داد. مثلا زمانی که یک شرکت در اثر اشتباه در تصمیمگیریهای کلان و مدیریت ضعیف با چالش مواجه میشود و ارزش سهام آن پایین میآید، سرمایهگذار میتواند با بررسی وضعیت شرکت از خرید سهام چنین شرکتی اجتناب کند.
ریسک نرخ سود: فرض کنید دو گزینه برای سرمایهگذاری دارید. خرید سهام با سود مورد انتظار ۳۰ درصد و خرید اوراق مشارکت با سود ثابت ۲۰ درصد. کسی که ریسک پذیری بالاتری داشته باشد خرید سهام را ترجیح خواهد داد. اما اگر بانک تصمیم بگیرد که نرخ سود را به ۳۰ درصد برساند در این حالت فردی که اوراق مشارکت خریداری کرده است بدون تحمل ریسک به این سود دست یافته است. این ریسک مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری شود، این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
ریسک نقدشوندگی: یکی از ویژگیهای دارایی خوب آن است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، خریداری برای آن سهام پیدا نمیشود، در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرقدر خرید و فروش یک دارایی سریعتر انجام شود ریسک نقدشوندگی کمتر میشود.
ریسک نرخ ارز: اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاید، عمده مواد مصرفی خود را از خارج از کشور تهیه میکند، زمانی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند باید بهای بیشتری برای تهیه مواد اولیه بپردازد در نتیجه هزینههای شرکت زیاد میشود و به تبع آن ارزش سهام شرکت پایین میآید.