دورنمای بورس در آینده
محسن عباسی
این روزها بسیاری از تحلیلگران به دنبال تصویری از چشمانداز آینده اقتصاد کشور در بازارهای مختلف - از جمله بورس- هستند تا مبتنی بر این دورنما، برنامهریزیهای اقتصادی خود را پیگیری کنند. تحلیل وضعیت اقتصاد کشور اما به سبب غیرقابل پیشبینی بودن و نوسانات بیش از اندازه متغیرها و شرایط سیاسی خاص حاکم بر نظام اقتصادی کشور بسیار مشکل و پیچیدهتر از قبل شده است. در واقع در بسیاری از موارد نه خود این مسائل که برداشت ما از این اتفاقات نقش مهمی در رقم خوردن اتفاقات اقتصادی دارد و در نهایت نتیجه را متفاوت از پیشبینیها میکند. عملکرد نظام اقتصادی کشور در سال ۹۹ اصلا قابل دفاع نیست.اگرچه متولیان اقتصادی در ابتدا بسیار خوب شروع کردند اما در میانههای راه، مسیر را گم کردند وحالا سعی دارند قدم به قدم به عقب برگردند. تنظیم درست بازارهای مالی، استفاده صحیح از ابزارهای قانونی توسط بانک مرکزی و اداره دارایی و مالیات در سوق دادن منابع به سمت بازار سرمایه از اقدامات درست ابتدای سال بود که در نهایت با ترس دولت نیمهکاره رها شد و در نتیجه این تردید، نقدینگی به شکل بیسابقهای بازارها را درنوردید. در واقع حبابهایی ایجاد شدند که متاسفانه تا مدتها این بازارها (ارز و مسکن و خودرو و طلا) را با خطر رکود مواجه خواهند کرد. این نوسانات در عین حال درس بزرگی به متولیان اقتصاد داد که بازی با اعتماد مردم تاوان سنگینی دارد. حالا که دوباره فرصت هدایت نقدینگی به بورس فراهم شده عدهای قصد دارند سود ناشی از آن بازارها را روانه سایر بخشها کنند. یعنی منتظر انتخابات امریکا و ایران میمانند تا دوباره بازاری را برای سرمایهگذاری به مردم تبلیغ کنند. اقتصاد ما از آنجا که بازیگران خصوصی بزرگی ندارد چندان قابل پیشبینی نیست. بخش عمدهای از اقتصاد، در اختیار دولت و شبهدولتیهاست و مردم هم نقدینگی بزرگی در اختیار دارند که فقط بر اساس آنچه که خود احساس میکنند سرمایهگذاری میکنند. اقتصاد کشور با این وضعیت در یک شرایط بلاتکلیف قراردارد. یک وضعیت برزخی با کلی عواملی که تکلیف آنها مشخص نیست. بیشترین عواملی که در ظاهر بلاتکلیف هستند و مانع از شکلگیری سرمایهگذاری میشوند عبارتند از: اول؛ انتخابات امریکا، دوم؛ انتخابات سال ۱۴۰۰ کشور، سوم؛ سرنوشت دلار، چهارم؛ وضعیت کرونا و کسب و کارهای آسیبدیده، اما به نظر من عواملی که مسیر اقتصاد و خصوصا بازار سرمایه را تعیین خواهند کرد در حال حاضر مشخص هستند و اتفاقا بازارها را دوباره تنظیم خواهند کرد. این عوامل در سطح کلان عبارتند از: ۱- تورم ۲- .رکود ۳- بیکاری در سطح بازارها نیز میتوان پیشبینی کرد: یک، قیمتها در بازار سرمایه در کنار افزایش سودآوری شرکتها در گزارش میاندورهای افت خواهند کرد. دو؛ رشد بیرویه قیمت مسکن، کاهش قدرت خرید مردم و آمادگی مسکن برای ورود به فاز رکود محتمل است.نکته سوم هم اینکه رشد بیرویه قیمت ارز و طلا و عدم جذابیت سرمایهگذاری ممکن است. نکته چهارم اما تعطیلی جزیی و کلی بخش عمدهای از کسب و کارها و صنایع خدماتی به علت شیوع کرونا است (در شش ماهه دوم تشدید خواهد شد)
در این شرایط کدام یک از عوامل تعیینکننده است؟ کدام بازار مورد توجه قرارخواهد گرفت؟اگر موافقید نگاهی مختصر به عوامل ذکر شده داشته باشیم
1- انتخابات امریکا: به نظر بنده انتخابات امریکا هیچ تاثیری در اقتصاد ما ندارد. ترامپ یا بایدن مهم نیست. مهم واکنش ایران به موضوع مذاکره و برجام است که به نظر من حداقل تا آن زمان راه طولانی و مدت زمان بیشتری نیاز داریم. گره زدن سرنوشت بورس به انتخابات امریکا صرفا یک مساله روانی است که مدتی بعد از مشخص شدن نتیجه، رفته رفته اثرش را در بورس ما از دست خواهد داد.
2- انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ کشور
این عامل مهمتر از انتخابات امریکا است و بسیار بسیار تعیینکنندهتر است. و البته حدود ۸ ماه تا وقوع این عامل فاصله داریم که این زمان برای شکلگیری یک روند میان مدت کافی است. بنابراین زود است که بخواهیم از واکنش بازار به این عامل سخن بگوییم.
3- سرنوشت دلار
یکی دیگر از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بورس که در هیاهوی اخیر، اثرش بر بازار توسط معاملهگران دیده نشد دلار است. معمولا بورس با کمی تاخیر نسبت به بازار طلا، نسبت به افزایش قیمت ارز واکنش نشان میدهد اما به این شکل فعلی سابقه نداشته که دلار بالا برود و بورس با این شدت ریزش کند.دلار بعد از ضعفی که در محدوده ۳۳ هزار تومان نشان داد درحال افت است و احتمالا در میانههای کانال ۲۰ هزار تومان (بین ۲۳ تا ۲۷) جایی را برای تعادل انتخاب خواهد کرد و رفته رفته نوسانات دلار کمتر خواهد شد البته که امکان کاهش بیشتر دلار در بلندمدت وجود دارد (اگر دوباره مفروضات اقتصادی وسیاسی تغییرات شدیدی نکنند) این نرخ تقریبا همان نرخ نیما است و نرخی است که شرکتها اقدام به فروش ارز صادراتی خود خواهند کرد. همین الانهم میتوانید اثرات نرخ ارز را در فروش شرکتها مشاهده کنید. افزایش سود شرکتها باعث کاهش p.e بورس در پاییز و زمستان خواهد شد و زمینه را برای جذب نقدینگی برای شروع یک صعود دیگر در بورس فراهم خواهد کرد.
4- کرونا: با سرد شدن هوا و تشدید سرما، قوانین محدودکننده بیشتری در کشور اعمال خواهد شدو تزریق نقدینگی به کسب و کارهای خرد متوقف خواهد شد. احتمالا مردم به دنبال بازار جایگزین برای کاهش درآمدهای خود خواهند بود.
5- تورم: تورمِ بالا تا پایان سال همچنان باقی خواهد ماند اگرچه که شیب آن کمی متعادل میشود. تورم محرک سرمایهگذاری است و باعث میشود تا ارزندهترین بازارها برای ایجاد سپر تورمی مورد اقبال قرار گیرند. مردم با سرمایهگذاری در بازارهای سرمایهگذاری به دنبال حفظ قدرت خرید پول خود هستند.
6- رکود: رکود تورمی تا پایان دوره آقای روحانی باقی خواهد ماند. اگر سیاستهابه همین شکل باشد بعد از یک دوره رشد، رفته رفته وارد رکود خواهیم شد.پیشبینی بنده از شرایط فعلی، آرام گرفتن دلار و بازار ارز و رکود در معاملات خودرو و مسکن است.
حالا نقدینگی در کشورمان دو مسیر پیش رو دارد: یا باید به بازار ارزنده و ارزان بورس برگردد (که بهترین مسیر است) یا دوباره با اقدامات غیرکارشناسی نظیر افزایش نرخ سود بانکی، وارد سپردههای بانکی خواهد شد که در این صورت رکود بسیار زودتر اتفاق میافتد و بیکاری گسترده و بیسابقهای را شاهد خواهیم بود که منشأ بسیاری از اعتراضات و نارضایتیها در کشور خواهد شد زیرا باعث کاهش سرمایهگذاری درتولید و سرمایهگذاری و بیکاری گسترده و کاهش مجدد قدرت خرید عموم مردم خواهد شد.