نیاز اقتصاد، تحلیل وگفتمان‌سازی

۱۳۹۹/۰۸/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۲۵۸۱

بانک مرکزی دیروز آمارهای جدیدی در خصوص افزایش نقدینگی به محدوده 3هزار هزار میلیارد تومانی منتشر کرد؛آماری که باعث شد یک‌بار دیگر موضوعات مرتبط با نقدینگی در محافل اقتصادی و رسانه‌ها مورد بررسی تحلیلی قرار بگیرد. اغلب تحلیل‌ها هم حول محور انتقاد از دولت و بانک مرکزی می‌چرخد و بازار انتقاد از ساختارهای اجرایی حسابی داغ است.اما واقعیت آن است که رشد نقدینگی، توسعه پایه پولی یا تورم افسارگسیخته و... موضوعی نیست که مسوولیت آن به‌طور کامل متوجه دولت باشد. این محصول گفتمان کلی نظام سیاسی در مواجهه با موضوعات کلان دیپلماسی، سیاسی، اقتصادی و...است.باید بدانیم که رشد نقدینگی اساسا تصمیم بانک مرکزی نبوده است، این وضعیت به اقتصاد ایران تحمیل شده است. اگر قرار است انتقادی صورت بگیرد باید متوجه کسانی باشد که با حاشیه‌سازی‌های غیرضروری به استقبال تحریم‌ها رفتند. گاهی اوقات برخی چهره‌های شناخته شده اقتصاد به گونه‌ای صحبت می‌کنند که تعجب می‌کنم. 

انگار بی‌خبرند که منابع ارزی بانک مرکزی و دولت به دلیل تحریم‌ها دچار کاهش فزاینده شده است.بر اساس برخی آمارها از زمان تحریم‌های اخیر دولت از فروش حدود 580میلیارد دلار نفت 50دلاری محروم شده است.طبیعی است که نتیجه این کمبود‌ها در رشد نقدینگی خود را نشان بدهد. این تحمیلی است که از خارج به اقتصاد ایران شده است. کمبود ارز نیز در نهایت، خود را در افزایش بی‌سابقه قیمت دلار و... نمایان می‌کند. در این شرایط آشوبناک، دولت و ساختار اجرایی هر حرکتی که انجام دهند ممکن است نتایج عکس داشته باشد و منجر به افزایش نقدینگی شود. بنابراین بدنه دولت یا بانک مرکزی در رشد نقدینگی تاثیر زیادی ندارند، چرا که اساسا تسلطی بر روی نقدینگی کشور وجود ندارد. به نظر می‌رسد بیشتر متغیرهای خارجی در قیمت ارز اثر گذارند تا تصمیم‌سازی‌های داخلی دولت و بانک مرکزی. البته این وضعیت برای اقتصاد ایران می‌تواند بسیار خطرناک باشد. اینکه افکار عمومی و فعالان اقتصادی به جای تحولات داخلی، متوجه انتخاب فلان فرد یا جریان در آن سوی کره زمین باشند، نیازمند بررسی‌های دقیق علمی است تا با استفاده از نتایج این تحقیقات، شاید تصمیم‌سازان متوجه آثار برخی تصمیمات اشتباه شوند. اتفاقا برخلاف برخی تحلیل‌ها معتقدم دولت آقای روحانی در برخی حوزه‌ها به خوبی توانسته ضربات پی در پی تورمی و رشد نقدینگی را مهار کند، شاید اگر جریان دیگری غیر از دولت فعلی سکان هدایت ساختار اجرایی را در دست داشت، شدت مشکلات اقتصادی به مراتب بیشتر از امروز بود. به هر حال این دولت در مواجهه با جهان پیرامونی عملکرد معقول‌تری داشته است و توانسته اجماع جهانی علیه ایران را بشکند.اساسا ایران باید به یک عضو عادی در فضای بین‌المللی بدل شود.باید ظرفیت گفت‌وگوهای همه‌جانبه در فضای بین‌المللی را ایجاد کنیم. در میان مسوولان کشورهای مختلف ممکن است برخی عاقل باشند، برخی هم مثل ترامپ رفتارهای عاقلانه‌ای نداشته باشند. باید ظرفیت دیپلماسی و فرهنگ گفت‌وگو را به اندازه‌ای در کشور تقویت کنیم که در هر شرایطی بتوانیم منافع ملت را تامین کنیم.وقتی این ضرورت‌های بنیادین به درستی اجرایی شدند، آن وقت من و شما می‌توانیم روبه روی هم بنشینیم و درباره چرایی رشد نقدینگی، راه‌های مهار آن و تبدیل نقدینگی به بهترین ارزش افزوده صحبت کنیم. در حال حاضر تصور می‌کنم سیاستگذار ایرانی اثر کمتری در اقتصاد دارد و بیشتر به عنوان یک بیننده منتظر است تا نتیجه متغیرهای خارجی مشخص شود، بعد راهبردهای متناسب با آن را در پیش بگیرد. برخی راهبردهای کلی به نظرم نیازمند اصلاحات ضروری است. شما همین امروز میانگین سنی مسوولان ایرانی در یک جامعه جوان را بررسی کنید، ببینید آیا تناسبی بین نسل‌های جوان کشور و مسوولانی که متعلق به نسل‌های قبل‌تر هستند، وجود دارد؟ این پوسته فرسوده مدیریتی بدون تردید نیازمند به روز آوری است. برخی اظهارنظرها در خصوص مسائل اقتصادی را در رسانه‌ها می‌خوانم که بسیار شگفت‌انگیز است. به هر حال هر دانشجوی اقتصادی در کتاب‌های مقدماتی اقتصاد خوانده که برای مهار نقدینگی، جبران کسری بودجه و کنترل تورم چه تصمیماتی نیاز است، اما مسائلی که در اقتصاد کشورمان نیازمند تحلیل و گفتمان‌سازی است موضوعات ریشه‌ای‌تری را شامل می‌شود.تا زمانی که این مشکلات ریشه‌ای حل نشوند، تصمیم‌سازی‌های اجرایی مقطعی اثرگذار نخواهند بود. در گذشته بسیاری از کارشناسان به دنبال اثرات پایدار تحریم‌ها در اقتصاد ایران بودند تا ببینند که مثلا تحریم‌ها چه تبعاتی را ایجاد می‌کند. برخی معتقد بودند که شدیدترین‌ترین تحریم‌ها می‌تواند، ظرفیت اقتصاد ایران را به اندازه یک سوم کاهش دهد.اما تحریم‌های اخیر نشان داد که فاصله گرفتن از فضای بین‌المللی، اقتصاد را وارد یک روند کاهش تصاعدی، تدریجی و مستمر خواهد کرد. مثل چاه عمیقی که انتهای آن را نتوان متصور شد. بنابراین معتقدم که برخی موضوعات مثل به روزآوری بخش‌های مدیریتی، ارتباط سازنده با قدرت‌های اقتصادی، شفاف‌سازی، رفع انحصارات و...برخی از اصلاحات ضروری است که باید ایجاد شود تا اقتصاد کشورمان از وضعیت فعلی فاصله بگیرد و به سمت افق‌های روشن‌تری حرکت کند. 

٭یادداشت اختصاصی علی مزیکی

 اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه