زمانی برای جبران هزینههای جنگ اقتصادی
دونالد ترامپ در روز 18 اردیبهشت سال 97، پای حکمی را امضا کرد که در سابقه تاریخ روابط بین الملل کم نظیر یا بی سابقه بود. توافق هستهای ایران و 6 قدرت جهانی که دو سال قبل از آن نهایی و اجرایی شده بود با امضای رییسجمهور امریکا وارد فاز جدیدی شد. ترامپ که در دوره تبلیغات ریاستجمهوری در سال 2016 بارها از عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما انتقاد کرده بود، با آغاز فعالیتش در کاخ سفید نیز بهشدت از برجام انتقاد کرد و گفت در صورتی که مذاکراتی جدید صورت نگیرد از این توافق خارج خواهد شد، تهدیدی که سرانجام پس از چند ماه به مرحله اجرا در آمد.
ترامپ در حالی از برجام خارج شد که معتقد بود دولت اوباما به ایران دلار و تجارت خارجی رسانده اما امتیازهایی که باید را نگرفته است و از این رو برجام یک توافق بد است.این اظهارات عجیب در حالی مطرح شد که توافق هستهای، نتیجه ماهها و سالها مذاکره میان مقامات ایرانی و شش کشور جهان از جمله امریکا بود و به منظور تضمین اجرایی آن، در نهایت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از آن پشتیبانی میکرد. در این قطعنامه آمده بود که با توجه به دست یابی به یک توافق با تمام کشورهایی که حق وتو دارند، به شرط عمل ایران به تعهداتش اجرای تمام تحریمهای مربوط به مسائل هستهای متوقف میشوند.
در شرایطی که بر اساس گزارشهای مکرر آژانس انرژی اتمی، ایران در زمان برجام به تمام تعهدات خود عمل کرده بود، ترامپ زیر تمام تعهدات کشورش زد و تحریمهایی همهجانبه را علیه ایران به اجرا در آورد. در حالی که تمام کشورهای مستقل جهان از جمله اتحادیه اروپا به عنوان متحد قدیمی امریکا این اقدام امریکا را محکوم کردند اما ترامپ فرمان خود را به اجرا در آورد. اروپا اعلام کرد که تمام تلاش خود را برای به نتیجه نرسیدن تحریمهای امریکا به کار خواهد بست اما تهدید به تحریم از سوی امریکا، باعث شد در مدتی کوتاه تمام شرکتهای خارجی ایران را ترک کنند و محدودیتهای جدی علیه ایران به اجرا در آمد.
کاخ سفید اعلام کرد که با هدف فشار حداکثری علیه ایران، فروش نفت را به صفر خواهد رساند و اجازه تبادلات تجاری به ایران نمیدهد. امریکا در هر دو این اهداف شکست خورد. حتی آمارهایی که در ماههای گذشته و در زمان اوجگیری تحریمها منتشر شد نیز نشان از آن داشت که ایران همچنان بخشی از نفت خود را میفروشد و در تجارت نیز آمارها پیش از کرونا نشان از صادرات سالانه بیش از 40 میلیارد دلار داشت که نشان از حفظ بازارهای تجاری ایران داشت.
با این وجود این فشارهای غیرقانونی، فعالیت بخشهای مهمی از اقتصاد ایران را متوقف کرد و ضربهای شدید به حرکت رو به رشد کشور زد که هنوز تبعات مهم آن ادامه دارد. مردم ایران در برابر تمام این فشارها ایستادند و همین امر به دولت کمک کرد تا از دوران چهار ساله ترامپ عبور کند. مقام معظم رهبری در سالهای گذشته بارها با اشاره بدعهدی امریکاییها، اعلام کردند که راه چاره اقتصاد کشور نه در خارج که در داخل به وجود میآید و با رهنمونهای ایشان در حمایت از تولید ملی، محصولات ایرانی در بازارهای صادراتی توانستند جور نبود نفت را بکشند.
بایدن و جبران خیانتها
حسن روحانی رییسجمهوری ایران در ماههای گذشته بارها گفته ایران آماده عمل به تعهداتش در برجام و سایر توافقات بینالمللی است و تنها شرط ایران، بازگشت سایر کشورهای عضو برجام به این توافق و عمل به وعدههایی است که در اجرای آن به درستی عمل نکردهاند. در کنار آن مقامات ایرانی بارها اعلام کردهاند که رییسجمهور جدید امریکا اگر قصد بازگشت به برجام را دارد، باید هزینه ضررهایی که به ناحق اقتصاد ایران پرداخت کرده را بپردازد و در واقع جنایتهایی که در دوره جنگ اقتصادی اعمال شده باید جبران شود.نگاهی به وضعیت اقتصاد ایران در سالهای گذشته به خوبی ابعاد این جنگ را نشان میدهد. بر اساس برآوردهای صورت گرفته، در سال 95 و در نخستین ماههای اجرای برجام، اقتصاد ایران پس از دورهای طولانی، رشد اقتصادی دو رقمی به ثبت رساند و در این بین بخش نفت پیشتاز این رشد مثبت بود. در شرایطی که در دوره اوباما، فروش نفت روزانه ایران به زیر یک میلیون بشکه در روز رسیده بود در دوره برجام این عدد حتی از مرز 2.5 میلیون بشکه نیز گذشت و تحت تاثیر همین فروش، سایر بخشهای اقتصاد ایران نیز رشدی قابل توجه را به ثبت رساندند. در چنین شرایطی با بازگشت تحریمها، میانگین فروش روزانه نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسید و زیانی قابل توجه در درآمدهای کشور و سپس رشد اقتصادی به ثبت رسید. آمارها میگویند رشد اقتصادی ایران در سالهای 97 و 98، حدودا منفی هفت درصد بوده که بخش عمدهای از آن به دلیل کاهش فروش نفت است و هزینه کوچک شدن اقتصاد ایران را باید دولتی بپردازد که در عمل به برجام بد عهدی کرده است.
یکی دیگر از حوزههایی که ایران در آن آسیب شدیدی دید، بالا رفتن نرخ تورم بود. در تعاریف اقتصاد کلان، تورم انتظاری اهمیت فراوانی دارد و وقتی جامعه خود را با تحریمهای جدید مواجه دید روند افزایش قیمت سرعت زیادی گرفت و ترکیب شدن این موضوع با واقعیتهای اقتصادی، تورمی که پس از مدتی طولانی به مرز تکرقمی شدن رسیده بود را به بیش از 40 درصد رساند تا فشاری سنگین بر مردم ایران وارد شود.
یکی دیگر از نتایج تحریمهای ترامپ کاهش جدی ارزش ریال بود. در شرایطی که نرخ ارز در زمستان 96، کمتر از چهار هزار تومان بود اما این عدد در بهار سال بعد به 10 هزار تومان و در ماههای گذشته حتی به 30 هزار تومان نیز رسید تا دلار در بازه زمانی دو سالهای قیمتی 10 برابر پیدا کند. همین امر قدرت خرید ایران در بازارهای جهانی را کاهش داد و قیمت کالاهای خارجی، چند برابر شد. باید به این موضوع تحریم ضد انسانی، دارو و غذا را نیز اضافه کرد. هرچند دولت ترامپ بارها تاکید کرده که تحریم دارو وجود ندارد اما با توجه به دشواری در نقل و انتقال پول در بانکها، عملا دسترسی ایران به این اقلام ضروری نیز دشوار شد و فشار آن را بیماران ایرانی تحمل کردند.
در چنین شرایطی اگر بایدن بناست به وعده خود در بازگشت به برجام عمل کند، باید در کنار بازگشت به این توافق، هزینههایی را جبران کند که مردم ایران آن را پرداخت کردهاند. هزاران میلیارد تومان زیان اقتصادی، کوچک شدن 20 درصدی اقتصاد ایران و تورم بالا و از بین رفتن ارزش ریال تنها بخشی از این هزینههاست و هزینههای معنوی وارد شده به اقتصاد و مردم ایران نیز جبران نخواهد شد. اگر بایدن وعده جبران عملکرد عجیب ترامپ را داده، در برجام بهترین فرصت برای اثبات آن است. هرچند عملکرد دولتهای امریکا در طول تمام سالهای گذشته بارها نشان داده بدعهدی و فشار بر ایران با تغییر در دولت، جابهجا نمیشود.