سازوکاری در راستای سوداگری و پولشویی
مجیدرضا حریری
مباحثی که این روزها در خصوص ورود برخی اقلام وارداتی بدون تعیین منشأ ارز به بازارها میان بخشهای اقتصادی دولت، راه افتاده و هر روز اخبار تازهای در خصوص ابعاد گوناگون آن منتشر میشود، به این دلیل است که درآمدهای ارزی کشور بهشدت کاهش پیدا کرده است. ایران کشوری بوده که حداقل 130میلیارد دلار از راه نفتی و غیرنفتی درآمد داشته است. یعنی در بحرانیترین شرایط کشور هر ساله 100میلیارد دلار ارز وارد کشور میشد، اما امروز حتی 40میلیارد دلار هم ورودی ارز نداریم. وقتی ارز ندارید مانند پدر خانوادهای است که قبلا 10میلیون تومان درآمد ماهیانه داشته، اما ناگهان این درآمد ماهیانه تبدیل به 2الی 3میلیون تومان شده است. طبیعی است که این پدر در خوشبینانهترین حالت قادر است به بخشی از نیازهای ضروری خانواده مثل مسکن، خوراک ضروری و... پاسخ دهد و سایر موضوعات مثل تفریح، اسباببازی، آموزش، کتاب، و... از اولویتهای خانواده خارج میشود. اوضاع اقتصادی کشور یک چنین وضعیتی دارد. برخی تصمیمات در طول دو سال گذشته و بعد از افزایش دامنههای تحریمهای اقتصادی اتخاذ شد تا هم بخشی از تبعات تحریمها کنترل و مهار شود و هم اینکه بهترین استفاده از داراییهای ارزی کشور شود. یکی از این تصمیمات مربوط به ثبت سفارشها بود؛ قبلا برای اینکه کسی واردات انجام دهد، فقط لازم بود تا ثبت سفارش انجام دهد. بعد از بروز مشکلات ارزی یک فیلتر دیگر به این سازوکار اضافه شد و قرار شد تجار کد تخصیص ارز هم از بانک مرکزی بگیرند. تمام این مکانیسم به این دلیل ایجاد شده که کشور از کمبود ارز رنج میبرد. یعنی اگر پول داشتیم، مثل سابق شرایط سادهتری برای ترخیص به کار گرفته میشد. به نظر میرسد زمانی که هر دلار منابع ارزی نزد بانک مرکزی برای کشور مهم و حیاتی است، برای مصرف آن باید دقت زیادی صورت بگیرد. معتقدم در خصوص خزانه ارزی کشور یک نهاد باید تصمیم بگیرد و برنامهریزی کند. آقای همتی در نامهشان به رییسجمهوری اشاره کردهاند که دشمن به وسیله تحریمها قصد دارد کشور را گرفتار مشکلات معیشتی حاد کند و در ادامه خواستار مدیریت منابع ارزی موجود به نفع ثبات بیشتر اقتصادی شدهاند. بنابراین چنانچه برجام در مسیر احیا قرار بگیرد و تحریمها پایان بگیرند، سازوکارهای اقتصادی متفاوتی نیز مورد نیاز است. من خودم از جمله افرادی هستم که در شرایط عادی همواره انتقادم به این بود که نباید محدودیتی پیش پای واردکنندگان گذاشته شود. همواره انتقاد میکردم چرا تعرفهها در ایران اینقدر بالاست و چرا مردم را مجبور میکنید از کالاهای داخلی استفاده کنند. در واقع اشاره میکردم که باید به مردم آزادی انتخاب داد. اما الان موضوع، اصلا شوخی نیست، ما در بطن یک جنگ اقتصادی و محاصره همهجانبه قرار داریم. در این شرایط صحبت کردن از آزادسازی واردات چندان کارشناسی نیست. بلافاصله پس از پایان تحریمها البته باید به سرعت سازوکارهای اجرایی و اقتصادی را تغییر داد و در راستای منافع کلان مردم و فعالان بخش خصوصی بر نامهریزی کرد. موضوع این است که طی یک سال و نیم گذشته بعد از تصویب دستورالعملهای سازوکار جدید واردات، دامنه وسیعی از تجار و فعالان اقتصادی بخش خصوصی به قانون احترام گذاشتند و تا زمان بهبود وضعیت اقدام به واردات نکردند. در این میان عده قلیلی بدون توجه به قانون، اقدام به واردات کردند و کالاهای خود را در گمرک انبار کردند. بعد هم از طریق روضهخوانی و فضاسازی رسانهای، کالاهای خود را در بازارهای ریختند. بنابراین 2موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد. نخست اینکه اختیار سیاستگذاری بر منابع محدود ارزی از دست بانک مرکزی گرفته شده است، مساله دوم اینکه متخلفین تشویق شدند و قانونمداران به خاطر رعایت قانون، تنبیه شدند. مساله بعدی که به نظرم اهمیت بسیار زیادی دارد آن است که قاچاق دارو، گوسفند، بنزین، گازوئیل و اقلام دیگری که از کشور قاچاق میشود و ارز سیاه و کثیفی را به دست قاچاقچی میرساند، با سازوکار فعلی در خصوص وارد کردن کالا بدون انتقال ارز، میتواند پولهای برآمده از قاچاق را پولشویی کند. این بستری است که متاسفانه در اثر مشکلاتی که در نظام تصمیمسازیهای کلان اقتصادی کشور وجود دارد، ایجاد شده است.