بازی موش و گربه دولت و سهامداران حقیقی
محمدعلی رفیعی
گاهی میمانیم که این حجم از بیسوادی و کجاندیشی از کجا وارد بازار سرمایه کشور شده است بهطوری که اساسا تمام اهداف و اساسنامههای منتشر شده و نشده بازار سرمایه را زیر سوال میبرد. قرار بود بازار سرمایه بشود کمک حال صنعت و اقتصاد ایران که سالها در دام س ودهای 2 رقمی و هنگفت بانکهای به ظاهر اسلامی کشور گرفتار شده بودند یعنی اگر فلان کارخانه تولید فولاد در مرکز کشور یا فلان پالایشگاه کشور در جنوب کشور برای توسعه و افزایش بهرهوری به سرمایه نیاز دارد به جای دریافت وامهای گرانقیمت بانکها، دست به دامان سهامداران خرد و کلانی شود که با سرمایههای ریز و درشت خود وارد بازار سرمایه شدهاند. در دورانی که تمام اقتصادهای بزرگ جهانی حمایتهای خود را به تولید داخلی معطوف کرده و بازار سرمایه کشورشان را برای تقویت صنعت و اقتصاد کشورخود، همراهی میکنند، در ایران این مهم کاملا به صورت عکس رخ میدهد یعنی این صنعت، مردم و بازار سرمایه هستند که دولت را حمایت میکنند! البته نه از روی میل بلکه از روی اجبار! بهمن ماه سال گذشته بود که اعلام شده کسری بودجه دولت برای سال 99 بیش از 220 هزار میلیارد تومان است، جالب اینکه امروز دولت اعلام میکند کسری بودجه ندارد! دقیقا اگر وزیر اقتصاد این روش معجزه آسا را که توانسته رقم بزرگ کسری بودجه کشور را صفر کند به سایرین نیز آموزش داده و حتی صادرات کنند شاید بتوان این علم را با بودجه نفتی کشور تطابق داد. اما؛ در اصل هیچ علم و دانش درستی پشت این صفر شدن کسری بودجه نبوده زیرا اگر چنین علمی داشتیم در تمام سالهای گذشته برای رفع کسریهای هزار میلیاردی دولتهای کشورمان از آن بهره میبردیم. متاسفانه کسری بودجه دولت از جیب ملت و با کمک بازار سرمایه تامین شد. همان بازار سرمایهای که قرار بود تامین سرمایه انجام دهد اما برای بخش خصوصی و نه برای دولت! از تیر ماه 99 به یکباره بازار سرمایه کشور شروع به ریزش کرد البته به قول برخی کارشناسان وابسته به دولت و جریانهای خاص، این ریزش را نباید به این نام نامید بلکه باید بگوییم .
بورس در حال اصلاح است! اما مگر تعداد غلطهای این بازار چقدر بوده که این اصلاح بیش از 5 ماه طول کشیده است؟ مگر کدام بازی را دولتیها رقم زدند که حالا برای جبرانش باید چنین اصلاح بزرگی را رهبری کنند؟ آیا باید باورمان شود که شاخص بورس که در آبان 98 آرزویش رسیدن به کانال یک میلیون که نه 900 هزار بود به یکباره و در اوج کرونا از 2 میلیون عبور کند، بدون دست بردن در بازار؟
آیا این رشد عجیب و قریب به دلیل جبران کسری بودجه دولت رخ داده است یا یک اتفاق نرمال و واقعی در بازار سرمایه بود؟ آیا میتوان قبول کرد در اوج شیوع کرونا که همه بازارهای جهانی ریزشهای بزرگ را تجربه کردند، بورس کوچک و ... ایران با قدرت و بدون حتی لحظهای چالش قلههای صد هزارتایی را یک به یک پشت سرگذاشته و رکورد شاخص بالای 2 میلیون را به نام خود کند؟ اینها همه سوالاتی است که جوابش کاملا مشخص است. دولت در یک برنامه از پیش تعیین شده با همکاری برخی از افراد و تغییر در شاکله بازار سرمایه به نفع خود، ابتدا رشد بازار و شارپی را رقم زد و پس از فروش سهامهای کم ارزش به بالاترین بها، وقتی سهم خودش را برداشت، زیر پای بازار سرمایه را خالی کرد تا همه حقیقیهای واقعی بازار را به خاک سیاه بنشاند وبه ریش همه...! بازار سرمایه در کشورهای پیشرفته و صنعتی پلی است برای رشد و توسعه صنعت و اقتصاد کشور اما در ایران، بورس تنها پلی است برای فرار دولت از اثرات سوءمدیریتهای خود و تیم اقتصادیش! البته در هفتههای اخیر بازی جالبی را دولتیها آغاز کرده و با حمایت کارشناسان وابسته خود میکوشند اعلام کنند که بازار در حال بازگشت است اما حقیقت این است که بازگشت بازار سرمایه با همان سرعت اواخر سال گذشته و ابتدای 99 نخواهد بود بلکه بسیار آهسته و شاید تا زمان ارایه بودجه سال 1401 توسط دولت وقت ادامه یابد. در حال حاضر سهمهای مختلف به صورت نوبتی سبز و قرمز میشوند و دولت در حال دریافت فیدبک از جامعه است. با بالا رفتن اعتراض سهامداران زیان دیده، سهمهای بیشتری سبز و بعد از گذشت چند روز، همان سهمهای سبز، قرمز میشوند و این یعنی بازی موش و گربه دولت و بازار سهام تازه به جاهای خوبش برای دولتیها رسیده و حالا حالاها قرار نیست به اتمام برسد و این بازی نیز ادامه دارد...