خطر تصمیمسازیهای جناحی در اقتصاد و دیپلماسی
یوسف مولایی
با وجود همه تحولاتی که در سطح بینالمللی جریان دارد، امریکا به دنبال منافع ملی خود است. در واقع اولویت بایدن در سطح داخلی، تحت تاثیر برنامهها و سیاستهایی در راستای پیشبرد اهداف ملی داخلی امریکا از کرونا گرفته تا حل مشکلات اقتصادی و بیکاری و... قرار دارد. معنای این اظهارنظر، این نیست که برجام برای ایالات متحده اساسا اهمیت ندارد، اما مساله این است که برجام فعلا در زمره اولویتهایی قرار ندارد که بتوان امیدوار بود، بلافاصله پس از حضور بایدن و تیم اجرایی، اقتصادی و راهبردیاش در کاخ سفید، آن را روی میز حل و فصل قرار دهند. هم در داخل امریکا شکافهای عمیقی وجود دارد که باید به آنها رسیدگی شود و هم در صحنه مناسبات بینالمللی مسائلی وجود دارد که اولویت افزونتری برای بایدن خواهند داشت. ضمن اینکه زمزمهها نشان میدهد، فرایند بازگشت به برجام به صورتی که در زمان اوباما وجود داشت، دقیقا محقق نخواهد شد.احتمالا امریکا و اروپا ادعاهای جدیدی را در خصوص فعالیتهای موشکی ایران مطرح میکنند که این ادعاها احتمالا چالشهای جدیدی را پیش روی این سند بینالمللی و مناسبات دو طرف ایجاد میکند. در این شرایط سیاستهای کلی ایران باید حول محور تداوم اعتمادسازی و شفافسازی باشد. فراموش نکنید، قطعنامه شورای امنیت و شورای حکام، حدفاصل سالهای 84 تا 92 به این دلیل صادر میشد که جامعه بینالمللی به هر دلیلی اعلام میکرد که نسبت به صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران اعتماد ندارد. در آن زمان ایران محدودیتهایی را پذیرفت تا به فضای بینالمللی این پالس را صادر کند که فعالیتهایش شفاف و صلحآمیز است. این رویکرد همچنان باید تداوم داشته باشد. باید نشان داده شود که ایران حقوق خود را در چهارچوب قوانین بینالمللی دنبال میکند. در غیر این صورت، بیاعتمادیها افزایش پیدا میکند و بر حجم مشکلات افزوده میشود. بدون تردید، افزایش بیاعتمادیهای جهانی به ضرر ما است، چرا که نتیجه این بیاعتمادیها منجر به قطعنامههای جدید شورای حکام و پس از آن قطعنامههای شورای امنیت و ایجاد یک اجماع جدید بر علیه ایران میشود. در صورت وقوع یک چنین شرایطی، جامعه بینالملل محدودیتهای بیشتری را متوجه ایران و برنامههای هستهایاش خواهد کرد. یک چنین صحنهآراییهایی، نشاندهنده آن است که برای بالابردن قدرت چانهزنی ایران جدای از تحرکات دیپلماتیک بینالمللی در داخل نیز باید بستری فراهم شود تا قدرت ملی ایران در مواجهه با فضای بینالمللی افزایش پیدا کند. باید فضای مناسبی برای گفتوگوی ملی ایجاد شود و رسانهها از فرصتهای افزونتر برای ایراد انتقادات سازنده به تصمیمسازیهای اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و... برخوردار شوند. به عبارت روشنتر، صدای شهروندان این جامعه از طریق رسانههای آزاد باید در داخل و خارج طنین انداز شود و در صحنه سیاست داخلی اولویت باید کسب حداکثر رضایتمندی ملی باشد. اگر در داخل یک چنین اتمسفری ایجاد شود، تاثیرات ارزشمند و مثبتی در سطح جهانی خواهد داشت و این فضای آزاد به کشور فرصت میدهد که هم با قدرت بیشتری فعالیتهای هستهای و مسائل اقتصادی یعنی برطرف کردن تنگناهایی که ملت را تحت تاثیر قرار داده، رشد اقتصادی و بالابردن درآمد سرانه را مدیریت کنیم.
من نمیدانم که نمایندگانی که طرحهایی مثل اقدام راهبردی را پیگیری میکنند، با چه الزامات کارشناسی این طرح را تصویب کردهاند.ظاهرا نمایندگان به دنبال آن هستند که اهرم فشاری را علیه امریکا و اروپاییان به کار بگیرند که انعطاف بیشتری را در مناسبات با ایران در دستور کار قرار دهند. در واقع هدف نمایندگان این است که مکانیسم تحریمها شکاف بردارد، اما اینکه آیا از منظر کارشناسی یک چنین نتیجهای به وقوع میپیوندد، من مطمئن نیستم. ضمن اینکه هرگز نشست کارشناسی در سطح ملی انجام نشده تا مجموعه کارشناسان در این خصوص اظهارنظر کنند بعد جمعبندی آنها را نمایندگان تبدیل به قانون کنند. مجلس نهادی سیاسی است و معمولا افراد و جریانات مختلف در آن حاضر میشوند تا تصمیمات عمق و اثر افزونتری داشته باشد. وقتی تنها یک جریان فکری، سکان هدایت مجلس را به دست میگیرد، طبیعی است که تصمیمات اخذ شده، مطالبات یک جریان فکری خاص را نمایندگی میکند. معلوم نیست که آیا واقعا در حوزه کارشناسی کارها به درستی صورت گرفته و در راستای منافع ملی بوده است یا نه؟ اگر خروجی این قانون و قوانین مانند آن، کمک کند که امریکا و اروپا انعطاف بیشتری به خرج دهند و موانع پیش روی ایران در چهارچوب تحریمها برداشته شود، اقدام درستی است. اما من ندیدم هیچکدام از کارشناسان مستقل و بیطرفی که دغدغه شکوفایی اقتصادی و سربلندی کشور را دارند، نظر مناسبی نسبت به این مصوبه داده باشند.