روانشناسی بازار و مساله عدم قطعیت
محمدحسین ادیب
فعالان اقتصادی کشور در شرایط فعلی با سه مساله روبهرو هستند و برای حل این مسائل نیز به سه راهحل نیاز د ارند. نخست، مساله عدم قطعیت است که فعال اقتصادی تلاش میکند تا از دل افزایش سطح آگاهیهای خود این عدم قطعیت را به قطعیت بدل کند. در واقع فعال اقتصادی از تحلیلگران و اساتید اقتصادی میخواهد که آینده را برایش پیشبینیپذیر کنند. به دلیل این عدم قطعیت فعالان اقتصادی در زندگی روزمره با استرس و اضطراب روبهرو هستند و به دنبال راهی برای پایان این استرس میگردند. اضطراب از دو منظر قابل بررسی است، یکی از منظر روانشناسی که مربوط به روانپزشکان و تحلیلگران امر روان است و مساله بعدی اضطراب در محیطهای کسب و کار است که در ذیل تخصص«روانشناسی بازار» قرار میگیرد. در ارتباط با اضطراب خوب است، تفکیکی که متخصصان روانشناسان بازار در اختیار من قرار دادهاند را برای شما تشریح کنم. روانشناسان بازار میگویند، یک اضطراب در کسب و کار وجود دارد و یک افسردگی. افسردگی برای زمانی است که افراد بازی نمیکنند اما میبازند. اگر راهکارهایی که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی را آنالیز کنید، بیش از 99درصد تحلیلهای ارایه شده، یک پیام بیشتر ندارد. یعنی دستور توقف به فعالیتهای اقتصادی میدهند. بسیاری از تحلیلها پیامش این است که شما به عنوان فعال اقتصادی اینقدرها هم که فکر میکنید، بدبخت نیستید، بلکه بسیار بدبختتر هستید. آنقدرها هم که فکر میکنید اوضاع بدنیست، بلکه اوضاع بدتر است، اینقدرها که فکر میکنید از تورم، جا نماندهاید، بلکه بسیار بیشتر جا ماندهاید و... مجموعه این تحلیلها در مخاطب افسردگی ایجاد میکند و این پیام را میدهد که فعالیت اقتصادی نکنند. در حالی که رویکرد عاقلانه در یک اقتصاد پویا آن است که به این پرسش پاسخ دهد که در شرایط بحرانی و پرنوسان چطور میتوان ارزش افزوده ایجاد کرد و بیشتر پول درآورد. چطور میتوان در همین شرایط بحرانی، کارها را گسترش داد و به سمت پیشرفت گام برداشت. مردم نیازی به تزریق افسردگی ندارند به اندازه کافی در کشور و فضای مجازی در گوش فعالان اقتصادی خوانده میشود که کار نکنید و توقف کنید. اما باید راهکارهایی را پیدا کرد که در همین شرایط پول درآورد و ارزش افزوده ایجاد کرد. نخستین قدم برای تحقق یک چنین دستاوردی، حل مساله اضطراب است. هرچند افسردگی برای کسب و کار سم است، اما از اضطراب گریزی نیست، منتها میشود اضطراب را کاهش داد.
اگر از من سوال شود که اضطراب را به وسیله چه روشی در ذهن فعال اقتصادی کاهش دهیم، اولین پاسخ بنده این است که فعال اقتصادی باید استراتژی داشته باشد. استراتژی یعنی کارهایی که نباید انجام دهد و برنامه مفهومی است که فعال اقتصادی باید در دستور کار قرار دهد. تحقیقی که موسسه رتبهسنجی شیکاگو انجام داده حاکی از آن است که 80 درصد فعالیتهای اقتصادی افراد شکستخورده مربوط به فعالیتهایی است که نباید انجام میشده، اما صورت گرفته است. یعنی 80 درصد انرژی فعال اقتصادی صرف اموری شده که اساس نمیبایست انجام میگرفته، بنابراین طبیعی است که اضطراب و شکست ایجاد شود. من به عنوان متخصص ریسک به مخاطبان میگویم که فعال اقتصادی باید استراتژی داشته باشد تا اضطراب کمتر شود. یعنی اداره شرکت باید سیستم داشته باشد. سیستم سامان یافته اضطراب را کاهش میدهد. سیستم یعنی اینکه مدیر یک شرکت هر سوالی داشت زمانی پاسخ آن، قائم به حضور یک فرد مشخص در اتاق آقای رییس نباشد، اگر اینگونه شد این معنا را دارد که این شرکت، سیستم ندارد. مدیران باید بتواند پرسشهای مرتبط با کسب و کار خود را به راحتی از طریق لپ تاپ و از دل یک ساختار معقول و پویا دریافت کند. باید بدانیم، اگر کسی میلیاردها دلار سرمایه داشته باشد اما سیستم نداشته باشد، به مرور همه سرمایهاش را از دست خواهد داد. بنابراین ایجاد سیستم سامانیافته یکی از مهمترین المانهایی است که میتواند بنگاهها را در مسیر رشد قرار دهد و از اضطراب فعالان اقتصادی جلوگیری کند. من بر اساس تجربهام میگویم، کاهش بیشتر از 90 درصد از اضطرابهایی که فعالان اقتصادی در حوزه کسب و کار دارند، در گرو مدیریت ریسک است. رویکردی که در فضای اقتصادی ایران کمتر به آن توجه میشود و نتایج مخرب آن گریبان اقتصاد کشور را میگیرد. بنابراین در شرایط فعلی یکی از مهمترین پروندههای پیش روی اقتصاد کشور، دست یافتن به راهکارهایی است که بتوان بر اساس آن حتی در شرایط بحرانی نیز پول درآورد و ارزش افزوده ایجاد کرد. این امر در گرو کاهش اضطراب فعالان اقتصادی است و برای رسیدن به این ارامش باید مدیریت ریسک و سیستماتیک کار کردن در اقتصاد ترویج شود.