دست مالیات بر گردن تولید
مهدی علیپور
اصلاح نظام بودجهریزی نیاز به یک برنامهریزی بلندمدت و حرکت به سمت بهبود زیرساختها دارد و نمیتوان شرایط به وجود آمده در اقتصاد ایران را صرفا با یک طرح یا شعار تغییر داد. در سالهای گذشته دولتهای مختلف، همواره نسبت به لزوم کاهش وابستگی بودجه به نفت صحبت کردهاند اما در عمل، هنوز هیچ برنامهای برای کاهش این وابستگی ارایه نشده است. هرچند در سالهای اخیر دولت مجبور شد اتکای خود به درآمدهای نفتی را کاهش دهد اما این صرفا یک اجبار بود و با توجه به اینکه اصلاحات ساختاری صورت نگرفته، باز اگر شرایط برای فروش نفت فراهم شود، دولت به شرایط قبل بازمیگردد. برای اصلاح ساختار، دو اولویت مهم وجود دارد. نخست موضوع تغییر در دیگر درآمدهای ثابت دولت است. در بسیاری از کشورهای جهان، بخش عمدهای از درآمدهای دولت از طریق مالیات به دست میآید و دولتها با توجه به اهمیتی که برای این موضوع قائل هستند، در عمل برنامههای جدی و مدونی را طراحی کردهاند. برای مثال در تمام کشورهای توسعهیافته، رصد اطلاعات بانکی و تراکنشها به شکل جدی صورت میگیرد. افراد در اظهارنامههای مالیاتی خود متوسط درآمدی را مشخص میکنند و اگر در حسابهای بانکیشان پولی بیش از این اظهارات بیاید جرایم جدی در انتظار آنهاست. در ایران اما میبینیم که نه تنها حسابها رصد نمیشود که افراد به راحتی با دلالی و سفتهبازی، درآمدهای کلان کسب میکنند و حتی نیازی به ارایه هیچ توضیحی در رابطه با آنها نمیبینند. در چنین شرایطی گروهی بیشترین ضرر را متحمل میشوند که کار اقتصادی شناسنامهدار و مولد انجام میدهند. یک تولیدکننده در گام نخست فعالیت خود، باید شرایط درآمدی، تراکنشهای مالی، تامین اجتماعی و بسیاری از اطلاعات دیگر را به ثبت برساند و در پایان سال مالیات آن را پرداخت کند. این در حالی است که اگر همین فرد به سمت سفتهبازی حرکت میکرد نهتنها سود سرشاری به جیب میزد که حتی خبری از مالیات نیز نبود.
ما باید در ایران این فرایند غلط را اصلاح کنیم. در صورت انجام این اصلاحات، از سویی دولت، درآمد بیشتری از محل مالیات از گروههایی که تاکنون فرار مالیاتی میکردهاند به دست میآورد و از سوی دیگر امکان حمایت از تولید نیز فراهم میشود. حتی در کشورهایی که سختگیرانهترین قوانین مالیاتی را دارند نیز به تولیدکنندگان تسهیلات قابل توجهی ارایه میشود اما در ایران عملا دست مالیات بر گردن تولید است و سایر بخشها به راحتی کار خود را ادامه میدهند. تداوم این شرایط در اقتصاد ایران باعث فرار سرمایه از تولید، برهم خوردن نظم بسیاری از بازارها و در نهایت اتکای دولت به درآمدهای ناپایدار شده که فضای امروز کشور، نتیجه این فرایندهای غلط است.