دلایل بروز تورم در ایران
محمدحسین ادیب
چرا در ایران تکانههای تورمی پیدرپی وجود دارد؟علل مختلفی دارد. ولی تورم اخیر در سال جاری به یک دلیل عمده باز میگردد. در سال جاری دولت با مصوبه قانونی بیش از 7میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و بانک مرکزی ریال آن را در اختیار دولت قرار داده است. اما این منابع به خاطر تحریمها در خارج از کشور قفل بوده است و بانک مرکزی این پول را از حساب دولت به حساب خودش منتقل کرده، اما نتوانسته است، آنها را به داخل منتقل کند. اما ریالش را چاپ کرده و در اختیار دولت قرار داده است. در این میان دولت میگوید که کسری بودجه ندارد از بانک مرکزی استقراضی نداشته است و از منابع صندوق توسعه ملی استفاده کرده است.ولی بانک مرکزی معادل ریالی، 7میلیارد اسکناس چاپ کرده و در اختیار دولت قرار داده است. این همان چاپ اسکناس بدون پشتوانه است. این رویکرد بر اساس قرائتی خاص، کسری بودجهای پنهان است. یعنی پولی را که بانک مرکزی به دلیل تحریمها نمیتواند آزاد کند و به فروش برساند، تبدیل به ریال شده و در اختیار دولت قرار گرفته است تا مشکلات بودجهای خود را پوشش دهد. مشکل به کجا باز میگردد؟ یکی از مهمترین عوامل بروز تورم در 6 ماه نخست سال به آثار تزریق این 7میلیارد دلار بازمیگردد. منابعی که سال قبل ریالش چاپ شده و به فاصله 7الی8 ماه آثار تومی آن نمودار خواهد شد. چرا این مشکلات دامنهدار در اقتصاد و مدیریت ایران رخ میدهد؟ موضوع بسیار روشن است، دولت میبایست هزینههایش را کم میکرده است و از طریق بهرهوری، سطح کیفی خدمات خود را ارتقا میداد که این امر لحاظ نشده است. به عبارت روشنتر، بزرگترین عامل بروز تورم در ایران، برآمده از فقدان این ضرورت بنیادین است که دولت میبایست در مسیر کوچکسازی قرار میگرفته که این کار انجام نشده است. دولت به جای کم کردن هزینههایش به سمت استفاده از ارز و دلاری رفته که هم هست و هم نیست. یعنی هرچند ایران ظرفیتهای ارزی قابل توجهی دارد، اما از آنجا که دسترسی به این منابع ندارد، ناچار است دلار را بدل به ریال کند. برای مهار تورم در ایران باید به عوامل مختلفی توجه شود. یکی از این ضرورتها آن است که دولت به اندازهای خرج کند که به واقع میتواند درآمد کسب کند. نه از طریق جابهجایی پلها و ارزی که بانک ارزی قادر به تبدیل آنها نیست. از سوی دیگر در کشور نیازمند تعریف دوبارهای از برخی مناسک و رخدادهای عمومی، اجتماعی و فرهنگی هستیم. به عنوان مثال با نرخ ارز فعلی، مناسک ازدواج؛ آیین ازدواج و هزینههایی که برای این منظور صورت میگرفت باید کنار گذاشته شود و راهکارهای جدیدی به کار گرفته شوند. در مدل جدید عروس و داماد باید به دفترخانه بروند و بعد زندگیشان را آغاز کنند. هر شخص و آشنایی که میخواهد کمکی به این عروس و داماد کمکی کند، پولی را در اختیار آنها قرار میدهد تا بتوانند شرایط خرید خانه را فراهم کنند. اساس حرف بنده این است که با این نرخ ارز باید رویکردهای تازهای را در خصوص امورات مختلف در پیش بگیرد. تداوم الگوهای قبلی که با دلار 4200تومانی امکانپذیر بود، در شرایط فعلی از منظر اقتصاد غیرممکن است و این غیر از اینکه مسائل مهمی مانند ازدواج را با بن بست مواجه کند، نتیجه دیگری ندارد. آیینهای فرهنگی و اجتماعی در کشور نیز باید خود را با شرایط جدید اقتصادی و ارزی هماهنگ کند.