بورس در دام تصمیمات سیاسی

۱۳۹۹/۱۰/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۵۰۷۳
بورس در  دام تصمیمات سیاسی

محمد علی   رفیعی|

بورس ایران پس از روی کار آمدن دولت یازدهم می‌رفت تا جایگاه واقعی خود که همانا تاثیرگذاری بیشتر در اقتصاد و تولید ایران بود را به دست آورد. جایگاهی که به دلیل برخی نگاه‌های سنتی به اقتصاد و بازار، در دهه‌های گذشته هیچگاه نتوانست به یک اصل تبدیل شود. دولت حسن روحانی با وزیری که می‌کوشید اقتصاد را از سیاست‌زدگی جدا کند کارهای خوبی در زمینه اعتماد‌سازی در بازار سرمایه انجام داد. خوشبختانه در همان ماه‌های اول روی کار آمدن بازار، بحث برداشته شدن تحریم‌های جهانی و گفت‌وگوی هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ جهان دلیل آرام گرفتن بازار و تثبیت وضعیت اقتصادی کشور شد. برجام و تلاش‌های بعد از آن نیز توانست به خوبی نقش خود را بر بازار سرمایه کشور ایفا کند و به دلیل کاهش سطح تحریم‌ها، توانست تاثیر خوبی بگذارد.

    تکرار یک داستان بعد از گذشت 6 سال!

اما تغییر روند بازار سرمایه در 2 سال آخر فعالیت دولت دهم و 2 سال ابتدایی دولت یازدهم، نشان می‌دهد تغییرات بورس در سال 92 بسیار سریع اما در ابتدای سال 93 با کندی عجیبی رو به رو می‌شود. در جدول ذیل تغییرات شاخص بورس در سال‌های 91، 92 و ابتدای سال 93 قابل مشاهد است. در سال‌های 91 و 92 تغییرات نرخ ارز، عدد 200 درصد را به نام خود ثبت می‌کند و قیمت دلار در بازار آزاد از 1200 تومان به عدد 3600 می‌رسد. شاخص بورس نیز پس از وقفه‌ای کوتاه از کانال 25 هزار در شهریور 91 عبور کرده و تا مرز 75 هزار حرکت می‌کند. البته همان‌طور که در جدول بالا مشاهده می‌شود شاخص در دی ماه 92 به عدد 89 هزار نیز می‌رسد اما در پایان سال 92 با ریزش همراه بوده و با عدد 79 هزار سال 92 به پایان می‌رسد. در اولین ماه از سال 93 اتفاقی در بازار سهام رخ داد که گویی قرار است در سال 99 نیز تکرار شود یعنی ریزش هنگفت و سنگین بازار که تنها در مدت دو روز یعنی 23 تا 24 فروردین ماه، بیش از 9 هزار میلیارد تومان خسارت بر باد آورد.

    نگاه بدون پشتوانه علمی طیب‌نیا

به بازار سرمایه

علی طیب‌نیا وزیر اقتصاد دولت یازدهم در آخرین روزهای سال 92 اعتماد مردم به بازار سرمایه را یک موفقیت برای دولت متبوع خود و وزارتخانه تحت امرش دانست. وی در جمع فعالان بازار سرمایه ضمن بیان این مطلب که مردم نیاز دارند دارایی و پس‌اندازهای خود را با بالاترین بازدهی و کمترین میزان ریسک حفظ کنند، بورس را بهترین انتخاب برای رسیدن به این هدف دانست. جدا از اینکه بخواهیم عملکرد طیب نیا را به عنوان وزیر اقتصاد دولت یازدهم نقد یا تایید کنیم اما ذکر این نکته بسیار ضرورت دارد که ورود گله‌ای مردم به بازار سرمایه بدون داشتن کمترین دانش مالی و سواد بورسی و بدون محدودیت نقطه منفی وزارت همین آقای وزیر است. تصمیمی که باعث شد در دولت دوازدهم نیز میلیون‌ها نفر با بازی‌های رسانه‌ای و سیاسی هرچه داشتند را به پول نقد تبدیل کرده و وارد بازاری ناشناخته شوند. ایرانی‌ها از دیرباز دوست داشته‌اند یک شبه پولدار شوند و وقتی وزرای به ظاهر باسواد و اقتصاد دان دولت تنها برای پر و پیمان شدن گزارش‌های سالانه خود، مردم را فریب می‌دهند، بی‌شک مردمانی که در مثل نیز خواب یک شبه ره صدساله را پیمودن را بارها دیده‌اند، وارد بازی شده و هر آنچه که دارند را از کف می‌دهند.

     بورس نیازی به سواد مالی ندارد؛ تنها...!

شاید تا قبل از سال 92 و به دلیل اعتقادی که رییس دولت‌های نهم و دهم به بازار سرمایه نداشت و تبلیغی که رخ نداد، میزان شناخت مردم ایران از این نوع سرمایه‌گذاری در حد اساتید دانشگاه و برخی فعالان اقتصادی و فرنگ رفته‌ها محدود می‌شد امابه لطف نگرش دولت یازدهم و دوازدهم به بورس و تبلیغات گسترده که به کمک رسانه‌های به ظاهر تخصصی رخ داد، اشتیاق برای ورود به این چالش جدید سرمایه داری بیشتر شد زیرا همگان فکر می‌کردند اگر امروز سهمی را 120 تومان خریدند، یکماه بعد می‌توانند 1000 تومان بفروشند و این مهم در حالی که پایه حقوق حتی 1 میلیون تومان هم نمی‌شد یعنی ثروت یک شبه! جالب اینجاست که حتی اتفاقات رخ داده در اوایل دهه 90 شمسی و ریزش شدید شاخص سهام نیز باعث نشد تا دوستان دولتی از خواب ناز بیدار شوند زیرا این خواب هزار بار می‌ارزد به بیداری.  خوابی که تمام بدهی نظام بانکی، کسری بودجه سال‌های مختلف از جمله 99 و بی‌کفایتی‌های وزارت خانه‌ها و شرکت‌های مختلف دولتی و شبه دولتی در پشت ابر نهان شد. متاسفانه مدیران بازار سرمایه که در مصاحبه‌های خود بارها اعلام می‌کردند ورود به بورس و سرمایه‌گذاری نیاز به سواد مالی دارد اما در عمل جوری دروازه‌های این ورود را به طلا و جواهر مزین کردند که شکاک‌ترین افراد به این حوزه را نیز واداشت تا ورود کنند.

    بودجه 99 و نوشدارویی به نام حقیقی‌ها

دولت حسن روحانی از سال 92 تا به امروز سعی کرده است حداقل در حرف اعلام کند که بازار سرمایه را می‌شناسد، می‌فهمد و درک می‌کند که چه کمک‌هایی می‌تواند به اقتصاد بیمار ایران بکند اما در اصل این دولت 7 ساله به خوبی نشان داده است نه تنها این بازار را به خوبی نمی‌شناسد بلکه بر عکس دولت احمدی‌نژاد حتی نقش بازی کردن نیز بلد نیست. کسری 220 هزار میلیارد تومانی دولت که در بهمن ماه 98 اعلام شد خبر از سالی سخت برای دولت و ملت ایران می‌داد البته این عدد تا قبل از پایان سال 98 به 180 هزار میلیارد تومان و در فصل بهار 99 به صفر رسید! اتفاق عجیب اینکه در مدت یادشده هیچ اتفاق مثبتی در اقتصاد ایران و سطح روابط بین‌المللی کشور رخ نداده بود که دولت بتواند کسری بودجه را به صفربرساند بنابراین؛ تنها راهی که برای به صفر رساندن این میزان کسری وجود دارد، برداشت از صندوق توسعه ملی است که امکانش وجود ندارد و دومین راه که راحت‌تر است برداشت این کسری از جیب مردم بود که همین مهم رخ داد. دولت به کمک مجلس، بازار سرمایه و اطرافیان این بازار و متاسفانه برخی از رسانه‌های تخصصی، در سال 98 و اوایل 99 جو بسیار مثبتی در اطراف این بازار ایجاد کردند و یک کلمه از ریسک، نیاز سواد مالی، خطرات فروش سرمایه‌های فیزیکی و وارد کردن آنها به بورس و ...گفته نشد یا اگر هم مطلبی در این مورد منتشر شد، در هیاهوی ایجاد شده و تبلیغات سایت‌ها و خبرگزاری‌های وابسته به سازمان بورس و برخی از نهاد‌های دیگر اقتصادی هیچ‌وقت دیده نشد.

    زیان 60 تا 80 درصدی حقیقی‌ها

در کمتر از 6 ماه!

در سال 99 در ابتدای سال بازار با یک اصلاح قابل پیش‌بینی رو به رو شد که این اصلاح با مثبت شدن لیدرهای بازار که در آن زمان شبندر و شپنا سر لیست آنها بودند، بازار به حالت ثبات برگشت البته این مهم تنها تا ماه دوم مرداد دوام آورد و از اواسط مردادماه، بازار سرمایه وارد اصلاحی تاریخی شد که تا امروز ادامه دارد. تبلیغات بیش از حد در رسانه‌ها و بزرگنمایی این مطلب که بورس ریسک ندارد، دلیل ورود میلیونی مردم به بازاری شد که تنها خوشی‌های آن را دیده وهیچگاه قرمزی آن را تصور هم نمی‌کردند. در حال حاضر بسیاری از اهالی بازار سرمایه با زیان‌های 40 تا 60 درصد دست به گریبان هستند و دیدن فرش سبز بازار به جای سرخپوشی آن تقریبا به یک آرزو تبدیل شده است.

    دست بردن در صورت‌های مالی

و چالش حقیقت

بازار سرمایه در سال 98 با آرزوی رسیدن به شا خص بالای یک میلیون تومان کار خود را آغاز کرد و در حالی که تقریبا به این آرزو رسیده بود با یک اصلاح به عدد 650 هزار رسید و این رویا نیز تا زمستان 98 در حد همان آرزو باقی ماند. در زمستان 98 شاخص بهبود یافت و وارد کانال 900 و سپس یک میلیون شد که این مهم نیز تا ابتدای سال 99 ادامه و بعد از آن ریزش جدیدی آغاز شد. دستکاری در صورت‌های مالی و غلو در اظهارنظرهای بورسی دلیل روند رو به رشد بازار سرمایه در روزهای پایانی بهار و روزهای ابتدایی تابستان شد. بازار رکورد شاخص 2 میلیون را نیز به نام خود ثبت کرد اما این رکورد غیر واقعی همچنان که ماه پشت ابر نمی‌ماند پشت صورت‌های مالی نتوانست تا ابد پنهان شود و بعد از خروج دولت از روند بازار سرمایه، ریزشی تاریخی شکل گرفت. متاسفانه همه این اتفاقات به دلیل درآمدزایی نامتعارف دولت و برای رفع کسری بودجه با برنامه‌ریزی قبلی محقق شد و در این میان تنها حقیقی‌های بازار ضرر کرده و دولت و دوستانش چنان سودی به جیب زدند که باورش برای خودشان نیز سخت بود.

    درآمد دولت از عرضه سهام در

بازار سرمایه 35 هزار میلیارد تومان بوده است

محمدباقر نوبخت در حاشیه جلسه ستاد بودجه ۱۴۰۰ در جمع خبرنگاران گفت پیش بینی ما این بود از طریق عرضه سهام دولتی در بازار سرمایه حدود ۱۱ هزار و ۹۰۰ میلیون تومان کسب کنیم، اما در ۵ ماه نخست سال بالغ بر ۳۵ هزار میلیارد تومان از این طریق کسب کردیم و در سال آینده بازار سرمایه برای دولت از طریق عرضه سهام‌های دولتی منابع قابل توجه دیگری کسب خواهد کرد تا بتوانیم سیاست‌های خروج از رکود و افزایش اشتغال را دنبال کنیم.

اعتراف خواسته یا ناخواسته دولت به سود 35 هزار میلیاردی دولت از بازار سرمایه در 5 ماه ابتدایی سال 99  کاملا نشان می‌دهد که بازی دولت با بازار سرمایه تنها برای جبران بی‌کفایتی و عدم تحقق برنامه‌های وزارت خانه‌هایی است که میلیارد‌ها میلیارد بودجه مملکت را برباد دادند اما هیچ چیزی به کشور و اقتصاد ایران اضافه نشد. بازار سرمایه زیان میلیاردی دولتی‌ها را از جیب مردم برداشت کرد و حالا نیز با قیافه حق به جانب در مورد دلایل زیان مردم سخن می‌گویند گویی خودشان از این بازی خبر نداشتند.

دوستان یادشان می‌رود که ماه پشت ابر نمی‌ماند!

Taadol-04