نوسان دلار افزایشی یا کاهشی نشانه حساسیت زیاد است
محمدقلی یوسفی
واکنش بازار و فعالان اقتصادی به نوسان دلار چه افزایشی یا کاهشی نشانه حساسیت زیاد اقتصاد، دولت، بازار، فعالان اقتصادی، نهادهای کشور، مجلس و... به دلار است و مناسب برای اقتصاد ایران نیست و دولت باید از اقتصاد حساسیتزدایی کند و نباید فعالیتهای اقتصادی و سیاسی به دلار تا این حد حساس باشد. این موضوع نشان میدهد که روند نرخ دلار متاثر از تحولات سیاسی چه افزایشی باشد و چه کاهشی برای اقتصاد مضر است و در زمان افزایش نرخها همه خریدار میشوند و برای حفظ ارزش پول ذخیره میکنند و موقع کاهش همه فروشنده میشوند تا ضرر نکنند. در حالی که اقتصاد باید روی توان داخلی و سیاستهای پولی و مالی خود حساب باز کند و کمتر وابسته به خارج و دلار باشد. اگر توان اقتصاد و تولید داخلی تقویت شود، وابستگی و حساسیت نسبت به دلار نیز کاهش خواهد یافت. نزدیک به یک دهه است که نرخ ارز حساسیت بالایی را در اقتصاد داخلی ایران ایجاد کرده است.
در حالی که در اغلب کشورهای جهان، نرخ ارز یک کشور خارجی صرفا برای معاملات بینالمللی است و دولت جز با سیاستهای اقتصادی کلان در نرخ آن دخالتی نمیکند. یعنی دولتها عموما به دنبال باز کردن یا بستن درهای اقتصادی خود با کشورهای دیگر هستند که این امر بر نرخ ارز هم تاثیر میگذارد اما کمتر دولتی است که به صورت مستقیم اقدام به کنترل قیمت ارزهای خارجی کند و یا برای آنها نرخ تعیین کند. اما اقتصاد ایران از این حیث یک استثنا است چرا که تحریمهای خارجی، کاهش فروش نفت و حالا هم شرایط کرونایی باعث شده که درآمدهای ارزی کشور و نوع هزینهکرد و مصارف آن برای دولت اهمیت بالایی پیدا کند. در سالهای گذشته دولت با تعیین نرخ ارز ترجیحی سعی بر حمایت از واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه کرد اما به عقیده کارشناسان این روش ابهامات و ایراداتی داشت که باعث شد دولت در بودجه ۱۴۰۰ نسبت به اصلاح آن اقدام کند. اما به راستی دولت چقدر باید در قیمتگذاری نرخ ارز و یا تخصیص و ترجیح آن دخالت کند؟ واقعیت این است که همه کشورها تلاش میکنند قیمتها را آزاد بگذارند. چرا که ما زمانی میتوانیم به سمت تکنرخی شدن برویم که همهچیز آزاد باشد، یعنی بازار یک کالا تعیین کننده باشد، نه دولت. برای کشورهایی مثل ایران که منابع درآمدی دولت از طریق نفت به دست میآید و نفت هم با ارز خارجی فروخته میشود، لازم است که این منابع روشن و نرخ آن از سوی دولت تعیینشده باشد. بنابراین نرخی وجود دارد که دولت میتواند برای درآمدهای خود محاسبه کند که طبیعی است. چرا که بدون تعیین این نرخ، نمیتوان برنامهریزی و بودجهبندی کرد. اما این کار باید به وسیله یک نهاد مستقل تعیین شود که آن هم فقط در بخش مربوط به درآمدهای ارزی و در ارتباط با فعالیتهای دولت مطرح میشود، نه در مورد دادن این منابع به بخش خصوص.
از اینرو، دولت یک نرخ ارز را برای بودجهریزی خود پیشبینی و تعیین میکند، اما این نرخ نباید در محاسبات بانک مرکزی و در ارتباط با سایر دستگاهها مطرح شود. چرا که در صورت هدایت مستقل درآمدهای ارزی، هم دولت نمیتواند در اقتصاد مداخله کند و هم نرخ ارز تغییر نمیکند و این امر لازمه پذیرش این موضوع است که نرخ تعیین شده در بودجه فقط مربوط به درآمدهای دولت است و بقیه موارد توسط بازار تعیین میشود و مابهالتفاوت آن به صندوق درآمدهای صندوق توسعه ملی ریخته میشود.
همه کشورها باید تلاش کنند به سمت تکنرخی شدن ارز پیش بروند، چرا که بدیهی است که ارز دونرخی فساد به وجود میآورد و تخصیص منابع را به صورت غلط هدایت میکند. اما برای کشورهای نفتی که درآمدهای دولت از نفت است، این امر اجتنابناپذیر است که دولت نرخ مورد نظر خود را در بودجه تعیین کند اما این تنها مربوط به درآمدهای دولت است و ربطی به نرخ رسمی و نرخ واقعی ارز برای بازار و بخش خصوصی ندارد.
نرخگذاری با ارقامی مثل ارز ۴۲۰۰ تومانی معنی نمیدهد و از ابتدا هم غلط بود که حتی باعث ایجاد فساد و رانت شد و تداوم آن هم وضعیت را تشدید میکند. چون باید پذیرفت که این دولتمردان نیستند که نرخ ارز را تعیین میکند بلکه این بازار است که نرخ را تعیین میکند. در نتیجه بانک مرکزی و بقیه نهادها هم مجبور هستند نرخی که در بازار است، بپذیرند.
دولت باید حساسیتها نسبت به نرخ ارز را کاهش دهد، کار دولت و بانک مرکزی باید کمک کردن به عملکرد بازار باشد نه آنکه دولت جای بازار را بگیرد و تعیین نرخ کند.من نمیدانم چرا کسی نمیگوید که قیمت مسکن که بالا رفته دونرخی یا تکنرخی است و کسی حساسیت نشان نمیدهد که چرا این همه قیمت کالاها بالا رفته ولی وقتی قیمت ارز مطرح میشود، همگی حساسیت نشان میدهند.این یک حساسیت بیمورد است چون قیمت ارز هم مثل بقیه کالاها در بازار تعیین میشود و بدیهی است که به دلیل کمبودهایی که در بازار وجود دارد، قیمت ارز هم تغییر کند. لذا کسی نمیتواند بگوید دولت باید قیمت را پایین بیاورد؛ دولت چرا قیمت مسکن را پایین نمیآورد و یا برای بقیه کالاها نرخ تعیین نمیکند؟
نباید نرخ ارز را به اقتصاد داخلی گره بزنیم. برخی میگویند که ما ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنیم و مابهالتفاوت آن را به مردم یارانه بدهیم، نرخ ارز چه ربطی به پرداخت یارانه دارد؟ نرخ ارز یک مقولهای است که اقتصاد داخلی را به خارج وصل میکند، بنابراین این در مورد دادوستدهای بینالمللی مطرح است و کمک به معیشت مردم یک موضوع داخلی است و نباید این دو مورد را به هم گره زد. اینکه این ارز ۴۲۰۰ تومانی را تغییر دهیم، ربطی به این مساله ندارد که اگر دولت بتواند به مردم کمک کند. چرا که یارانه دولتی ربطی به قیمت ارز خارجی ندارد و دولت میتواند شرایط داخلی را تشخیص دهد و کمکهای لازم را بکند؛ خصوصا در این شرایط کرونایی که در همه جای دنیا، دولتها همین کار را انجام میدهند، بنابراین اینکه این درآمد از کجا تامین شود، این را دیگر بانک مرکزی و دولت با توجه به اولویتهای خود میتوانند تشخیص دهند. واقعیت این است که به هیچ عنوان تعیین نرخ حتی ۱۱ هزار تومانی هم معقول نیست و باید دلیل روشنی برای این کار وجود داشته باشد. چون از نظر علم اقتصاد، بهترین چیزی که میتوانیم بگوییم آن است که نرخ ارز را بازار تعیین کند و نوسانات آن هم در دست بازار باشد تا دولت و بانک مرکزی هم کمتر در آن دخالت کنند، چون کار بانک مرکزی کنترل قیمتها نیست و این کلمه کنترل را باید حذف کنیم. بانک مرکزی باید در راستای یکسانسازی نرخ ارز و آزادسازی قیمتها حرکت کند، بانک مرکزی میتواند منابع را بر اساس آنچه بازار تشخیص میدهد، هدایت کند. یعنی کار دولت و بانک مرکزی باید کمک کردن به عملکرد بازار باشد نه آنکه دولت جای بازار را بگیرد و تعیین نرخ کند.دولت و بانک مرکزی میتوانند کمک کنند که شفافیت بیشتری در بازارهای مالی وجود داشته باشد تا بازار بهتر تصمیم بگیرد.