فقر و غنا بر اساس شانس و تصادف!
احمد زیدآبادی
پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات امریکا، بهای سکه و دلار در بازار ایران رو به کاهش گذاشته و در روزهای اخیر این روند تشدید شده است. اینکه پیروزی بایدن به لحاظ روانی بر بازار ایران تأثیر بگذارد، امری قابل پیشبینی بود، اما آنچه این روزها در بازار دلار و سکه رخ میدهد چیزی فراتر از تأثیر روانی به نظر میآید. آیا عوامل موثر در اقتصاد ایران، به خودی خود متقاعد شدهاند که با حضور بایدن در کاخ سفید گشایشی در نظام تحریمها حاصل خواهد شد؟ یا اینکه مقامهای دولتی به عمد به سطح انتظارات در این زمینه دامن میزنند و بازار را گمراه میکنند؟ یا اینکه پشت هر نوسانی، به ادعای برخی از اقتصاددانان، فرمولی پیچیده برای جبران بخشی از کسری بودجه کشور در جریان است؟ یا اینکه در آستانه انتخابات سال آینده، عواملی غیراقتصادی به منظور برخی اهداف سیاسی در پشت کاهش ارزش نرخ دلار به کار افتاده است؟ این در حالی است که همزمان با کاهش ارزش دلار، بازار بورس نیز در حال سقوط است. در توجیه این داستان میتوان گفت چون ارزش داراییها بر اساس نرخ برابری دلار در حال کاهش است، پس بطور طبیعی بورس هم باید سقوط کند. اما اگر کاهش ارزش دلار را ناشی از فضای روانی مثبت پیروزی بایدن بدانیم، این فضا خواهناخواه باید به بازار بورس هم منتقل شود و سهامداران را نسبت به آینده اقتصاد خوشبین کند بطوری که در حفظ سهام خود بکوشند و سبب تقویت بازار آن شوند. اما ماجرا کاملاً معکوس است!
عجیب اینکه با وجود کاهش شدید ارزش ارز و طلا، بهای اقلام مصرفی به خصوص انواع خوراکیها همچنان رو به افزایش است بطوری که گویی بین قیمت دلار و این کالاها رابطهای یکسویه و موقت برقرار است! یعنی وقتی ارزش دلار بالا میرود، قیمت انواع کالاها هم بالا میرود، اما وقتی دلار به سراشیبی میافتد، از کاهش قیمت کالاها خبری نیست! شاید گفته شود که این تأثیر با فاصله زمانی مشخصی خود را نشان میدهد. این فاصله زمانی اما مگر چقدر است؟ در هر صورت، تاکنون هیچکدام از تحریمها علیه ایران عملاً لغو نشده است و چشمانداز لغو آنها هم چندان ساده به نظر نمیرسد، پس چه اتفاقی در بازار ایران افتاده که این میزان از سقوط ارزش طلا و ارز را توجیه کند؟ کاش اقتصاددانان کشور با زبانی همه فهم به این مسائل بیشتر میپرداختند و افکار عمومی را روشن میکردند تا مردم کمتر دچار خسران شوند. متأسفانه نوسانات شدید بازار، معمولاً حاصلش این است که ارزش داراییهای شمار بزرگی از مردم بطور اتفاقی از بین میرود و جیب جمعی دیگر هم بطور اتفاقی پر میشود. به سخن دیگر، در چنین وضعی پولدار یا فقیر شدن ناشی از هیچ نوع لیاقت یا عدم لیاقت افراد نیست، بلکه صرفاً به شانس و تصادف، یعنی زمانی که کالایی خریده یا فروخته میشود، بستگی دارد! با این اقتصاد پرنوسان به واقع سطح معیشت مردم را شانس و تصادف رقم میزند!
منبع: صفحه شخصی نویسنده
در فضای مجازی