انتظار محال در دستورات کاغذی
حدود هشت ماه از بخشنامه شهردار تهران در مورد ممنوعیت زبالهگردی کودکان میگذرد، بخشنامهای که قرار بود براساس آن شهرداری تهران با تشدید نظارت خود بر پیمانکاران بازیافت، مانع از به کارگیری کودکان در این بخش شده و مسوولیت قانونی خود در این بخش را ایفا کند، اما حالا باید دید این بخشنامه آن هم از سوی مقام ارشد شهرداری چه دستاوردی داشته است. ۲۵ خرداد ماه سالجاری به مناسبت ۱۲ ژوئن به عنوان روز جهانی «منع کار کودک» شهردار تهران در بخشنامهای اعلام کرد: هر اقدام موثر برای کاهش و نهایتاً پایان دادن به کار کودک باید مداخله را از سختترین نوع مشاغل آغاز کند. در میان اشکال مختلف کار کودک، پدیده بهکارگیری کودکان در فرایند جمعآوری و تفکیک پسماند خشک، مصداقی از کار کودک در مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود. این نقد همواره به مدیریت شهری در طول سالهای گذشته وارد بوده که نظارت کافی بر پیمانکاران خود در این بخش نداشته و در نتیجه زمینهای برای سوءاستفاده از کودکان فراهم شده است.
بخشنامه شهردار به مناطق، سازمانهای مربوطه و... ابلاغ شد و بعد از آن جوادی یگانه معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران که این طرح پبشنهاد معاونت وی بوده در گفتوگویی با ایسنا به تشریح راهکار اجرای این بخشنامه میپردازد و با تاکید بر انجام بررسیهای مختلف که بیش از یکسال به طول انجامیده، میگوید: بررسیها نشان داد که معمولا این کودکان در جمعهای کوچک خانوادگی کار میکنند و معمولا از کشور افغانستان و از شهر هرات آمدند که بر اساس روابط خانوادگی در گاراژها و گودهای خارج از تهران دور یکدیگر جمع شده و مشغول زبالهگردی هستند و همچنین بررسیها نشان میدهد که این افراد معمولا ظهرها سوار خودرو شده و به تهران میآیند و هر پنج الی شش خیابان در اختیار یک گروه است که موظف هستند مخازن این خیابانها را گشته و پسماند خشک آن را بردارند و معمولا تا ساعت ۱۲ تا ۲ بامداد نیز فعال هستند و بعد از آن به همراه زبالههایشان توسط خودروهای پوشیده شده به گاراژها برگردانده میشوند و صبحها نیز به تفکیک زباله مشغول هستند.
پیمانکاران شهرداری
مشتری زبالههای کودکان کار
او با بیان اینکه معمولا پیمانکار پسماند خشک شهرداری مشتری این زبالهها است، میگوید: از آنجایی که گودها و گاراژهای آنها خارج از شهر تهران است نمیتوانیم در مورد محل فعالیت آنها اقدامی انجام دهیم اما میتوانیم بر روی پیمانکار شهرداری نظارت داشته باشیم.
جوادی یگانه با بیان اینکه طبق قراردادی که شهرداری با پیمانکار پسماند خشک امضاء میکند، پیمانکار موظف به تفکیک است، میافزاید: پیمانکار باید با استقرار غرفه یا ماشینهای ملودیدار اقدام به جمعآوری زبالههای خشک کند و همچنین حق استفاده از اتباع و کودکان کمتر از ۱۵ سال را نیز ندارد اما به صورت غیررسمی پیمانکار این اقدامات را انجام میدهد.
مردم در صورت مشاهده کودکان زبالهگرد با ۱۳۷ تماس بگیرند
او در ادامه به دستوالعملی با امضای شهردار تهران در خصوص مقابله با بهکارگیری کودک در فرآیند جمعآوری پسماند تهران اشاره میکند و میگوید: بر اساس آن شهرداران مناطق باید با پیمانکارانی که از کودکان استفاده میکنند برخورد کنندو هر مخزنی یک کد دارد که شهروندان میتوانند در صورت مشاهده کودکان زباله گرد با ۱۳۷ تماس گرفته و گزارش دهند و شهرداران مناطق نیز باید با پیمانکارانشان که از کودکان استفاده میکنند برخورد کنند و این موضوع در ارزیابی شهرداران مناطق لحاظ میشود. حالا حدود هشت ماه از این بخشنامه میگذرد و تلاشهای ما برای انجام مصاحبه با شهردار تهران به عنوان صادر کننده بخشنامه بی نتیجه مانده است تا از وی در مورد تاثیرات و خروجی این بخشنامه سوال کنیم، اما در این میان رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران معتقد است که انتظار معجزه از یک بخشنامه، محال است چراکه معجزه تغییر و بهبود وقتی رخ میدهد که مساله را درست شناخته باشیم، این مساله اقتصادی-خدماتی را اگر بخواهیم حل کنیم، همه باهم باید با بهکارگیری دانش و تجربه و همکاری برای آن وقت بگذاریم و کار کنیم. الهام فخاری در مورد سرانجام این بخشنامه و میزان اثر گذاری آن میگوید: همانطور که میدانید، بخشنامه تاکید بر یک الزام اداری و اجرایی است و صدور بخشنامه و ابلاغ آن به واحدهای شهرداری البته که کاری لازم بوده ولی چنان که در شهر میبینید قطعا کافی نیست.
بخشنامه لازم بود، اما کافی نیست
او با بیان اینکه زبالهگردی و ماجرای پسماند در کلانشهر پیچیدهای چون تهران، مسالههایی ازجمله زبالهگردی و زبالهکاری کودکان و نوجوانان را به دنبال دارد، میافزاید: گرچه این مساله فقط با یک بخشنامه حل نمیشود ولی ابلاغ این مقررات اداری یکی از گامها است و آموزش کارکنان واحدها، پیمانکاران و آگاهسازی درباره پیامدهای قانونی بهکارگیری کارگر کودک یا نوجوان هم کار بایسته دیگری است. افزون بر همه اینها باید ضمانت اجرایی برای اجرای قانون و مقررات باشد و هم با کسانی یا گروههایی که قانونشکنی کنند یا قانون را دور بزنند برخورد جدی، پرهزینه و سازمانیافتهای صورت بگیرد. رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه به گمان من حلقه گمشده ماجرا اینجاست که واحد شهری و پیمانکار متخلف هنوز هم چنان که باید سزای قانونشکنی خود را نمیبیند، میگوید: از سوی دیگر هنگامی میتوان سخن از کاهش موثر به کارگیری کارگر کودک و نوجوان در فرایند گردآوری و بازیافت پسماند به میان آورد که فرایند این کار تغییر کرده باشد. مثلا پاکسازی هنگام برف کاری حاکمیتی و نیازمند کنش مستقیم شهرداری به مثابه نهاد عمومی است و هنگامی که در قالب پیمانکاری واسپاری میشد هر سال ماجرا درست میکرد، ولی امسال دوباره مستقیم خود شهرداری پایش و پاکسازی هنگام بارش را مدیریت کرده که خوشبختانه حواشی گذشته را کم کرده است. در مقایسه میتوان گفت که مرحله گردآوری پسماند که در واقع کالای گرانبها و البته دارای تاریخ مصرف و همراه با آلودگی و به هم ریختگی هم هست یک کار نیازمند مدیریت مستقیم حاکمیتی است و آن چه میتوان به پیمانکار واسپاری کرد مرحلهای است که پسماند جمعآوری شده، آماده تحویل به مراکز تفکیک و بازیافت یا دپو شده باشد و تا زمانی که پیمانکاران درگیر مرحله سیال، غیرقابل نظارت و پایش همهجانبه در گستره شهر باشند، خطر به کارگیری کارگر غیررسمی و غیرقانونی از اتباع غیرایرانی تا کودک و نوجوان، باقی خواهد بود.
پسماند تهران نیازمند تیم بازرسی ویژه
فخاری ادامه میدهد: کارگاههای جداسازی و بازیافت مکان ثابت و مشخص دارند و در این مرحله هم البته وظیفه نظارتی دیگر دستگاهها به ویژه بازرسی و ناظران وزارت رفاه، کار و امور اجتماعی تعیینکننده است. از سویی چه بسا مساله پسماند در تهران نیازمند تیم بازرسی ویژه برای پایش دقیق و برخورد قاطع با متخلفان در سطح استان و از سوی استانداری یا سازمان شهرداریها باشد. مساله تهران، چون پایتخت و هم دربردارنده حدود ۱۷ درصد از جمعیت کشور است، در بسیاری زمینهها ملی یا استانی و فراتر از خود شهر تهران و محدودههای رسمی آن است.
محاق جمعآوری مکانیزه زباله
فخاری میافزاید: این مساله در تهران پررنگ است چون همه تلاشها برای جمعآوری مکانیزه و سازماندار کردن فرایند طی سالها به محاق رفته است. چنین مسالهای به این شکل مثلا در اصفهان به عنوان یک کلانشهر بزرگ ایران نیست چون فرایند جمعآوری تا بازیافت یا امحاء به گونهای برنامهریزی، انجام و پایش شده که هم جداسازی از خانه درست و به سامان پیش میرود و هم جمعآوری به نوعی حاکمیتی صورت میگیرد و در نهایت از هنگام تحویل به مقصد معاملات مالی و پیمانکاریها جریان دارد و طبیعی است که زبالهگردی هم به این شکل که در تهران میبینید در کلانشهرهای دیگری مانند اصفهان دیده نمیشود و وقتی زبالهگردی ندارید، کارگر غیرقانونی و کودک یا نوجوان هم مطرح نیست. اوادامه میدهد: این بایستهها و کمبودها البته نباید ما را از پرداختن به وضعیت کنونی و کارگاههای پیدا و پنهان بازدارد. ما باید برای این مساله راهحل و برنامهای اقتصادی - خدماتی طراحی کنیم چون مساله پسماند در کلانشهر مسالهای صرفا خدماتی نیست.
انتظار محال از یک بخشنامه!
فخاری با تاکید بر اینکه ما با مُسکنهای موضعی و مقطعی نمیتوانیم مشکلی مانند وضعیت پسماند تهران را حل کنیم، ادامه میدهد: نه ما، نه هیچ فرد یا گروه دیگری نمیتواند، چراکه حل این مساله البته که شدنی است ولی نیازمند یک کار همگانی و همزمان مردم و دستگاههای مختلف ازجمله شهرداری، استانداری، اداره کل رفاه کار و امور اجتماعی و نهادهای مردمی است. هر حلقه این زنجیره که نباشد یا کار نکند، کل کار دچار مشکل میشود.
او ادامه میدهد: عدهای پیرامون پسماند تهران تغذیه میکنند و سودهای سرشار و شگفتآوری نصیبشان میشود. اینها هم قطعا از حوزه نفوذ و منافع خود استفاده میبرند و باید در روند تغییر و اصلاح فرایند مدیریت پسماند تهران به جنبه اقتصادی و سود و زیان این لایه پنهان ولی پرقدرت توجه کرد. کسی هنوز سراغ اینها نرفته و همچنان آسوده به کار خود و در لابهلای آن بهکارگیری کارگران غیررسمی و خانوادگی ادامه دادهاند.فخاری میافزاید: باید بگویم که آن معجزهای که از یک بخشنامه انتظار داشته باشیم، محال است. معجزه تغییر و بهبود وقتی رخ میدهد که مساله را درست شناخته باشیم، این مساله اقتصادی-خدماتی را بخواهیم حل کنیم و همه باهم با بهکارگیری دانش و تجربه و همکاری برای آن وقت بگذاریم و کار کنیم.