خاموشیها تا کی ادامه دارد؟
مریم شاهسمندی
تقریبا یک ماهی میشود که چراغهای اتوبانها و خیابانها خاموش شدهاند و در این مدت مردم بسیاری از ناامن شدن مناطق زندگی خود به واسطه این خاموشیها خبر میدهند، حتی رییس پلیس پایتخت هم در خبری اظهار داشته که این خاموشیها باعث افزایش سرقت در مناطق مختلف شده است و در این بین آمار تصادف در اتوبانها و خیابانها هم بالا رفته و حالا برخی از اعضای شورای شهر خاموشی چراغ پلهای عابر پیاده را هم یکی از دلایل ناامنی قلمداد کردهاند. مساله جالب این است که تا به حال هیچ مسوولی در این باره توضیحی نداده و همچنان همان جمله معروف که مردم باید کمتر برق مصرف کنند تا مشکلاتی از این دست نداشته باشند، حرفی است که از زبان مسوولان شنیده میشود. تا قبل از این خاموشیها، سوخت مازوت نیروگاهها باعث شده بود که نفس کشیدن در شهرهای بزرگ بسیار دشوار شود و حالا که انگار استفاده از سوخت مازوت کمتر شده و هوایی برای تنفس شهروندان فراهم است، خاموشیها باعث شده تا از مشکلات دیگری بر مشکلات قبلی افزوده شود.
تردد در اتوبانها آن هم در حالی که ساعت 6 بعد از ظهر هوا کاملا تاریک میشود در شرایطی که تمام چراغها خاموش است، میتواند بسیار خطر آفرین باشد. رانندگی با نور بالا هم میتواند دید رانندگان لاین رو به رو را کور کند و هم میتواند خطر تصادف را افزایش دهد، اتفاقی که این روزها به دلیل تاریکی سراسری اتوبانهای شهر زیاد رخ میدهد، رانندگان برای اینکه دید بهتری داشته باشند از نور بالا استفاده میکنند و این امر خود باعث بروز تصادف میشود. از سوی دیگر تاریکی معابر و گذرگاهها باعث شده تا عابران پیاده با انواع و اقسام خطرها مواجه شوند. از سقوط در چالهها و جویهای آب گرفته تا گرفتار شدن در دست زورگیرها و جیب برها که با استفاده از تاریکی به راحتی میتوانند کارشان را انجام دهند. اما هیچ کدام از این اخبار و اعتراضهای مردمی باعث نشده تا مسوولان شهری فکری به حال این تاریکیها کنند. البته که مثل همیشه مشکل میشود توپی که مسوولان آن را به زمین یکدیگر میاندازند و هیچ کس هم مسوولیت حل آن را به عهده نمیگیرد.
شهرداری مساله خاموشیهای معابر شهری را در حوزه اختیارات و وظایف خود نمیداند، وزارت نیرو هم مدعی میشود که پرداخت هزینه این مصرف انرژی بر عهده شهرداری است و بدهیها باعث این قطعی شده است. از سوی دیگر هم این مردم هستند که جان و مالشان به خطر افتاده و صدایشان به هیچ کجا نمیرسد. چرا که اگر زنجیره این بدهیها را دنبال کنیم، ابتدا پای بدهی میلیاردی دولت به شهرداری به میان می آید، بعد موضوع بدهیهایی است که شهرداری به وزارت نیرو دارد و بعد از آن هم بدهیای است که وزارت نیرو به نیروگاهها باید پرداخت کند. مبالغ این بدهیها هم به بیش از صدها میلیارد تومان میرسد. در این بین مردم هستند که باید سختی پرداخت نشدن این بدهی را به دوش بکشند. مثلا کمبود ناوگان حمل و نقل عمومی به این خاطر است که دولت بدهی خود به این بخش را پرداخت نمیکند. قطعی برق معابر به این خاطر است که دولت بدهی خود به شهرداری را نمیدهد، پس شهرداری هم پولی ندارد که با آن هزینههای برق معابر شهری را پرداخت کند، به این ترتیب وزارت نیرو هم پولی ندارد که هزینه نیروگاهها را پرداخت کند و در نتیجه خاموشی نصیب مردم میشود، همانطور که استفاده از ناوگان حمل و نقل
عمومی نصیب مردم میشود و ازدحام در مترو و اتوبوس در این شرایط کرونایی نصیب مردم شده است.