انتخاب مالی و چشم‌انداز گفت‌وگو

۱۳۹۹/۱۱/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۵۵۷۱
انتخاب مالی   و چشم‌انداز گفت‌وگو

مهدی مطهرنیا

«رابرت مالی شخصیتی است که در سال 2008 به دلیل تلاش‌هایی که برای مذاکره با حماس داشت با فشارهای لابی‌های قدرتمند رژیم صهیونیستی در امریکا از کابینه باراک اوباما کنار گذاشته شد.» این جمله به تنهایی تصویری مشخص از  شاکله رفتاری و شخصیتی رابرت مالی را پیش روی ایرانیان نمایان می‌کند. این شخصیت یک دیپلمات شناخته شده ایالات متحده در دولت فدرال است که به دیدگاه‌هایی که اوباما در صحنه سیاسی امریکا ایجاد کرد، نزدیک است. کاراکتری که یک یهودی الاصل مهاجر است که در دستگاه دیپلماسی امریکا سبقه‌ای قابل توجه دارد. او از دیپلمات‌هایی است که معتقد است، مذاکره حتی با گروه‌های رقیب و معاند نیز نباید از دستور کار خارج شود. البته بیش از مذاکره به هدف‌ها و راهبردهای مذاکراتی در راستای منافع کلان امریکا معتقد است. بنابراین انتخاب رابرت مالی این واقعیت را نمایان می‌کند که بایدن به دنبال استفاده از ابزار گفت‌وگو در خصوص ایران است از این منظر انتخاب رابرت مالی به عنوان نماینده دولت بایدن در امور ایران از وجوه مختلف می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد. از یک طرف گروه‌های سیاسی داخل ایران که بنا به هردلیلی مخالف هر نوع مذاکره میان ایران و امریکا هستند؛ انتخاب این شخصیت را به عنوان نماینده بایدن در امور ایران خطرناک می‌دانند. چرا که رابرت مالی از ابزار مذاکره برای رسیدن به اهداف کلان امریکا بیشترین بهره‌برداری رسانه‌ای، دیپلماسی و... را برداشت خواهد کرد. همان‌طور که در بالا اشاره شد در سال 2008 میلادی به واسطه مذاکره با یکی از رهبران حماس به دلیل لابی صهیونیست‌ها در امریکا از تیم دیپلماسی اوباما کنار گذاشته شد. بالتبع باید تاکید کرد که او ابزار مذاکره را حتی با گروه‌های مخالف صهیونیست‌ها را نیز در کارنامه دارد. مالی معتقد است می‌توان از ابزارهای مذاکره و گفت‌وگو با جامعه هدف مخالفان امریکا دستاوردهای بیشتری را کسب کرد. در عین حال هزینه‌های کمتری را نیز پرداخت کرد. از طرف دیگر جناح‌های سیاسی طرفدار مذاکره و گفت‌وگو در ایران که اغلب گروه‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب در ایران را تشکیل می‌دهند، معتقدند که انتخاب مالی و پیوند خوردن او با چهره‌هایی چون بلینکن، سالیوان و... می‌تواند زمینه‌های مذاکراتی بیشتری را فراهم کند. از این طریق ایران خواهد توانست از طریق دیپلماسی به عنوان یک ابزار موثر در جهت برداشتن تحریم‌های اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی مطلوب‌تر بهره‌برداری کند. اما نکته قابل توجه آن است که نه امریکا با انتخاب یک چهره خاص خواهد توانست از منافع کلان خود در منطقه و شاکله به هم پیوسته اهداف شرکای منطقه‌ای‌اش کوتاه بیاید و نه ایران به واسطه بافت خاص ایدئولوژیک و ساختار هویتی خود در مقابله با امریکا خواهد توانست به سهولت دیوار قطور بی‌اعتمادی میان دو طرف را از میان بردارد و بدون هیچ مشکلی به برجام و مناسبات ارتباطی با امریکا بازگردد. هر دو کشور تلاش خواهند کرد با تمام ابزارهای ممکن بیشترین دستاورد را به سود منافع کلان خود کسب کنند. بنابراین انتخاب رابرت مالی به عنوان نماینده امریکا در امور ایرانیان هرچند می‌تواند زمینه افزایش دامنه‌های مذاکره و گفت‌وگو را میان دو طرف فراهم کند، اما این زمینه مطلوب با توجه با اصطکاک بالای میان دو کشور و بستری مملو از تعارض، مشکل و عداوت میان دو کشور به این سادگی‌ها نخواهد بود. مساله کلیدی در این میان، درکی است که دو طرف در خصوص منافع کلان ملی خود باید مورد توجه قرار دهند تا مبتنی بر آن بتوان از چالش‌های موجود عبور کرد.