پاک‌کردن صورت مساله با ساماندهی

۱۳۹۹/۱۱/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۶۰۷۴
پاک‌کردن صورت مساله با ساماندهی

بین کودکان ایران و افغان فرق نگذاریم

گلی ماندگار| پدیده کودکان کار خیابان هم یکی دیگر از معضلاتی است که به سبب وضعیت اقتصادی کشور رخ می‌دهد. این پدیده طی سال‌های گذشته به یکی از آسیب‌های اجتماعی کشور تبدیل شده و در این بین هر از گاهی مساله ساماندهی این کودکان از سوی مسوولان بهزیستی مطرح می‌شود. اما آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد، حضور مداوم آنها در خیابان‌های شهرها است. جایی که با فروش گل و فال و دستمال کاغذی به رهگذران پیاده و سواره می‌خواهند، درآمدی هر چند کم داشته باشند و باری هر چند کوچک را از روی دوش خانواده‌هایشان بردارند. کودکانی که بی سامانی آنها را باید در نابسامانی اقتصادی کشور جست‌وجو کرد و به این مساله پرداخت که آیا واقعا تنها ساماندهی این کودکان می‌تواند معضلی به نام کودکان کار و خیابان را برای همیشه حل کند؟

  ساماندهی، پاک کردن صورت مساله است

پروانه خوشرو، روانشناس در این باره به تعادل می‌گوید: اصلا این موضوع ساماندهی به چه معنایی است، کودکی که مجبور است برای گذران زندگی کار کند، چطور قرار است ساماندهی شود؟ اینکه کودکان را از سطح شهر جمع آوری می‌کنند و اما دو روز بعد همان کودکان را در خیابان‌های دیگر شهر می‌بینیم، چه دردی را قرار است از جامعه ما درمان کند. ساماندهی یعنی اینکه شرایط یک زندگی عادی را برای این کودکان فراهم کنیم، یعنی اول از همه سعی کنیم آسیب‌های روحی و روانی که به این کودکان وارد شده را درمان کرده، شرایط اقتصادی خانواده هاشان را به نوعی فراهم کنیم که دیگر نیازی به کار این کودکان نداشته باشند و مهم‌تر از همه فراهم آوردن شرایط تحصیل برای این کودکان است. در واقع اگر مسوولان می‌خواهند این کودکان را ساماندهی کنند، باید این کارها را انجام بدهند. ساماندهی با این روش که در حال انجام است فقط و فقط پاک کردن صورت مساله است. 

  آسیب‌های روحی و روانی بر کودکان کار

او در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: بسیاری از این کودکان با انواع و اقسام آسیب‌های روحی و روانی مواجهند. آنها در کوچه و خیابان مورد تعرض، رفتارهای پرخاشگرانه و ... عابران و رهگذران قرار می‌گیرند. در واقع آنها هر روز هزاران خراش بر روح و روانشان وارد می‌شود که هیچ کس از آن با خبر نمی‌شود. این کودکان با انواع و اقسام عقده‌ها و کمبود‌ها بزرگ می‌شوند و خیلی بعید نیست که در دوران نوجوانی و جوانی تبدیل به بزهکارانی بشوند که از بالقوه به بالفعل رسیده‌اند. نحوه زندگی این کودکان باید مورد بررسی قرار بگیرد. باید تیمی متشکل از روانشناسان و جامعه شناسان بر روی این کودکان کار پژوهشی انجام بدهند. باید سعی کنیم زخم‌هایی را که جامعه به آنها وارد کرده درمان کنیم. این کارها می‌تواند به عنوان ساماندهی باشد، نه تنها جمع آوری کردن آنها از خیابان‌ها.

  کودکان در کارگاه‌ها وضع بدتری دارند

مصطفی اقلیما، جامعه شناس نیز در این باره به تعادل می‌گوید: کودکان کار تنها به کودکانی که در سطح شهر دستفروشی می‌کنند، خلاصه نمی‌شود، ضمن اینکه وضع این کودکان خیلی بهتر از آنهایی است که در کوره‌های آجر پزی و کارگاه‌های زیر زمینی مشغول به فعالیت هستند. این کودکان خیلی در معرض دید نیستند و اغلب با رفتارهای نابهنجار با آنها برخورد می‌شود. جامعه‌ای که قرار است پویا و کارآمد باشد، باید از همین الان برای کودکان خود برنامه‌ریزی کند، قرار نیست این جامعه تنها به دست کودکانی که در خانه‌های لاکچری زندگی می‌کنند، ساخته شود. همه کودکان این سرزمین باید سهم یکسانی از آموزش، پرورش، بهداشت و درمان، تغذیه و ... داشته باشند. در واقع مسوولان با اعلام این ساماندهی‌ها می‌خواهند بار مسوولیت را از روی شانه خود بردارند وگرنه تا به حال چنین طرح‌هایی جوابگو بوده که حالا باشد؟

  با شعار نمی‌توانیم به جنگ مشکلات برویم

رییس انجمن مددکاری ایران در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: معضلات و مشکلات و آسیب‌های اجتماعی مساله‌ای نیست که با شعار بتوان آنها را حل کرد. اینکه اعلام می‌کنند، کودکان کار را ساماندهی کرده ایم یعنی کار خاصی انجام نگرفته است. جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند شایسته سالاری است. اگر می‌خواهیم آینده ایران را درست بسازیم باید بدانیم که این آینده قرار است به دست همه کودکان این سرزمین ساخته شود. پس همه آنها باید مورد حمایت دولت و حکومت باشند. مساله کار کودکان تنها در ایران نیست، اما بهتر است از روش‌هایی که کشورهای موفق در زمینه ریشه کنی این معضل انجام داده‌اند، استفاده کنیم. معضل کودکان کار با حرف و شعار حل نمی‌شود. نمی‌توانیم آمار و ارقام بدهیم در حالی که در مرحله عمل هیچ نتیجه مثبتی کسب نکرده‌ایم.

  فرقی نمی‌کند کودک ایرانی یا غیر ایرانی

اقلیما در پاسخ به این سوال که مسوولان همیشه تاکید کرده‌اند، بیش از 80 درصد این کودکان از اتباع خارجی هستند، این مسوولیت آنها را در قبال این کودکان کاهش می‌دهد، می‌گوید: این عذر بدتر از گناه است، چه فرقی می‌کند، کودک ایرانی یا افغان یا تبعه هر کشور دیگری، آنها در ایران زندگی می‌کنند، در این کشور سکونت دارند و تبعه این کشور هستند، پس باید از حقوق برابر برخوردار باشند. به هر حال این کودکان در کوچه و خیابان‌های این سرزمین دستفروشی و گدایی می‌کنند. اگر مسوولان می‌خواهند این مشکل را حل کنند، نباید به نژاد و رنگ و گویش این بچه‌ها توجه کنند، باید به حقی که از آنها ضایع شده توجه داشته باشند و تلاش کنند، که یک زندگی خوب را به این کودکان هدیه بدهند.

   ۵۰۰ کودک کار و خیابان ساماندهی شدند

این در حالی است که رییس سازمان بهزیستی کشور روز گذشته در جلسه شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه خیابان جای کار کودک نیست، گفت: در طرح اخیر ساماندهی کودکان کار و خیابان که بعد از شیوع کرونا عملیاتی شده و سازمان بهزیستی در حال اجرای آن است بیش از ۵۰۰ نفر از کودکان کار و خیابان، بدون حاشیه و آسیب، ساماندهی شدند. در طرح اخیر برای هر کودک اقدام موردی انجام می‌شود زیرا برای هر کودک باید اقدام تک نسخه‌ای انجام داد و نگاه فله‌ای اشتباه است. در اجرای این طرح هیچ رویکردی منتفی نیست و هم کاهش آسیب و هم رفع آسیب مدنظر است. وحید قبادی دانا افزود: مساله کودکان کار، مساله با ابعاد گسترده است و در همه روستا و شهرها و کارگاه‌های زیرزمینی مشهود است اما تمرکز ما برای ساماندهی این موضوع - که مانند کوه یخی است که نوک آن را می‌بینیم - بر کودکان کار و خیابان است و کار خود را از آنجا (خیابان) آغاز کردیم. الگو و اساس موضوع ما این است که هدف‌گیری ما کودک نیست بلکه هدف‌گیری ما حمایت از کودک برای جلوگیری از آسیب وارده به کودک است. کودک قربانی این مساله است. کودک کار و خیابان مجرم نیست و برخورد با او نباید مجرمانه باشد بلکه باید مانند کسی باشد که در معرض خطر است. رییس سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: خیابان، جای کار برای کودک نیست و همه تلاش ما بر این است که این مساله رفع شود. نخست بررسی کردیم که کودکان سر چهارراه‌ها چه کسانی هستند. آیا کسانی هستند که الزاما والدین آنها بیمار هستند و برای تامین هزینه درمان آنها کار می‌کنند یا الزاما اعضای باندهای قاچاق کودک هستند. همچنین مسائلی مانند ایرانی بودن و نبودن آنها و اینکه آیا از منظر حقوق بشر و حقوق کودک باید تفاوتی بین این دو قائل باشیم، بررسی شد. چه کودک ایران یا افغان باید از او حمایت کنیم. بنابراین نیاز به اقدام مدیریت مورد در این زمینه هست. اینکه نگاه فله‌ای نسبت به این موضوع داشته باشیم، نگاه بسیار اشتباهی است. اینکه به فکر ایجاد اردوگاهی برای پاک کردن صورت مساله برای کودکان کار و خیابان باشیم، موضوع آزموده و اشتباهی است. اینکه بیاییم در اقدامی ضربتی، سیستم خاصی در شهر و کشور بیاید و بگوید ۱۰ روز تا شب عید وقت داریم آنها را جمع کنیم، نگاه اشتباهی است.

    نگاه فله‌ای اشتباه است

قبادی دانا افزود: باید دید هنگامی که در خودروی شاسی بلند خود نشسته‌ایم، این کودکان را می‌بینیم خاطرمان مکدر می‌شود و می‌خواهیم آنها را نبینیم و از صحنه خارج کنیم یا اینکه وجدان ما به درد می‌آید که چرا این کودک باید در این وضعیت قرار بگیرند. بنابراین با الگوریتم مدیریت مورد در این مساله پیش رفتیم. یک سال روی آن کار کردیم که برای کودکان صفر تا هفت سال، ۶ تا ۱۲ سال، ۱۲ تا ۱۸ سال و بالاتر از ۱۸ سال و برای کودکان در آغوش مادران چه باید کرد. برای کودکان ایرانی و افغان، کودکان خانواده‌دار یا بی سرپرست و برای کودکی که روز در خیابان و شب در گودها است یا با کودک قاچاق شده چه باید کرد. اقدام تک نسخه‌ای برای هر فرد باید انجام دادنگاه فله‌ای اشتباه است. او با بیان اینکه طبق آمار مشخص ما بیش از ۸۰ درصد این کودکان اتباع غیرایرانی هستند، افزود: تصویب قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان بر این تصریح می‌کند که اگر کودک در وضعیت مخاطره‌آمیز قرار گرفت ما باید کودک را از آن وضعیت خارج کنیم مانند آنکه والدین معتاد شرایط سختی را برای کودک ایجاد کرده‌اند که همه موارد آن در قانون احصا شده است. یکی از وظایف ما این است که اگر کودکی در خیابان قرار گیرد به آن معناست که در وضعیت مخاطره‌آمیز قرار گرفته است. باید بررسی شود آیا خانواده دارد و خانواده کفایت دارد یا نه.