افزایش قیمت نفت و معادله fatf
نرسی قربان
موضوع افزایش قیمت نفت به محدوده 65 دلاری در کنار بازگشت ایران به بازار نفت بعد از احیای احتمالی برجام، پرسشهایی را پیشروی تحلیلگران قرار داده است که پاسخگویی به این پرسشها تصویری از چشمانداز پیشروی بازار نفت را در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی نمایان میکند. در بسیاری از برهههای تاریخی به دلیل عدم تحلیلهای درست از تحولات بازار نفت در کشورمان، تصمیماتی اخذ شده که نه تنها کمکی به بهبود شاخصهای اقتصادی کشور نکردهاند بلکه خود مشکلساز نیز شدهاند.
اینکه همزمان با افزایش درآمدهای نفتی دروازههای کشور به روی کالاهای وارداتی غیرضروری باز شود و درآمدهای نفتی که یک سرمایه بینالنسلی است در راستای امور غیرمولد به کار گرفته شوند، مسیر اشتباهی است که در برخی دورهها در مواجهه با افزایش درآمدهای نفتی در پیش گرفته میشود. به نظرم در دوره جدید آغاز فعالیتهای روتین ایران در بازار نفت باید به رفتاری منطقی، معقول و غیرهیجانی برای استفاده بهینه از درآمدهای نفتی در پیش گرفته شود.
نخستین نکتهای که در ارزیابیهای تحلیلی در خصوص بازار نفت باید مورد توجه قرار بگیرد، آن است که باید بدانیم، افزایش قیمت نفت ممکن است بلندمدت و پایدار نباشد و با بروز متغیرهای جدید این روند معکوس شود. بنابراین نباید این تصور ایجاد شود که افزایش قیمت نفت بلندمدت و پایدار است.
در واقع وقتی قیمت نفت به 65، 70 یا بالاتر میرسد، به این معنا نیست که الیالابد این روند افزایشی تداوم دارد. ذات بازار نفت و اساسا بازارهای اقتصادی با نوسان و تحولات متنوع، همخوانی دارد. همان طور که سه ماه قبل، قیمت نفت معمولا حول و حوش 40 دلار یا کمتر قرار داشته است و امروز به بالای 60 دلار رسیده است ممکن است باز هم روند بازار معکوس و کاهشی شود.
کشورهای تولیدکننده نفت، معمولا در زمان افزایش قیمت نفت، به گونهای برنامهریزی میکنند که از منابع برآمده از صعودی شدن قیمت نفت برای روزهای مبادایی که قیمت نفت در دالان نزولی مستمر قرار میگیرد، بهرهمند شوند. افزایش فعلی قیمت نفت از یک طرف به دلیل بروز سرمایه شدید در امریکا و از سوی دیگر، کاهش تولید در کل قاره امریکا (شامل امریکا و کانادا) ظهور و بروز پیدا کرده است. با افزایش دمای هوا یا رشد تولید نفت در امریکا و کانادا ممکن است، این روند متوقف و معکوس شود. موضوع دیگری که در تحلیل چشمانداز بازار نفت باید مورد توجه قرار بگیرد، حضور ایران در بازار نفت است. ضمن اینکه نباید فراموش کرد، بعد از احیای برجام و بازگشت ایران به بازار نفت، حدود 2 میلیون بشکه نفت تازه وارد بازار خواهد شد. این حضور تبعاتی در بازار نفت خواهد داشت. از سوی دیگر قیمت بالای نفت، این امکان را در اختیار ایران قرار میدهد که بدون نگرانی از کاهش چند دلاری قیمت نفت سهمیه از دست رفته خود در بازار نفت را احیا کند و جای پای خود را در بازار محکم کند.
البته سایر کشورها تلاش خواهند کرد تا همزمان با حضور ایران در بازار نفت سهمیههای فروش خود را افزایش دهند. در این میان برای ایجاد رقابت در بازار نفت، ایران باید سرمایهگذاری لازم را در حوزه زیرساختی صنایع نفتی خود انجام دهد تا بستر لازم برای افزایش تولید نفت فراهم شود. اما شاه کلید موضوع فروش نفت و نوسانات قیمتی نفت، آن است که ایران اساسا بدون تصویب fatf قادر نخواهد بود، درآمدهای نفتی خود را به هر اندازه یا میزانی که باشد، وصول کند.
بدون تعیین تکلیف fatf برای اقتصاد ایران تفاوتی نمیکند، نفت خود را به قیمت 100دلار به فروش برساند یا 10 دلار. قبل از هر تصمیمی، مسوولان باید تکلیف fatf را روشن کنند تا حتی به فرض برداشته شدن تحریمهای اقتصادی و احیای برجام، اقتصاد ایران بتواند منابع برآمده از داد و ستد اقتصادی خود را به داخل کشور منتقل کند. با این توضیحات معتقدم فراتر از اینکه قیمت نفت چه عدد و رقمی است، هرچه سریعتر باید مشخص شود چه تصمیمی قرار است در خصوص fatf گرفته شود، چیست. چرا که بدون تعیین تکلیف این موضوع سایر برنامهریزیهای اقتصادی در فضای معلق و مبهم خواهد بود و این فضای تعلیق به نفع تولید، تجارت، بازرگانی و کشاورزی کشور نخواهد بود.