سرنوشت بازار در آخرین ماه سال چگونه خواهد بود؟
گروه بورس|
شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات آخرین هفته بهمن ماه به رقم یک میلیون و ۲۳۸ هزار واحد رسید که در مقایسه با پایان هفته گذشته خود حدود ۲ درصد رشد داشت. همچنین شاخص کل (هموزن) در پایان هفته گذشته ۴۲۳ هزار و ۶۵ واحد بود که در هفته جاری این عدد به ۴۳۸ هزار و ۹۶۶ واحد و شاخص قیمت (هموزن) از ۲۷۶ هزار و ۶۸۳ واحد به عدد ۲۸۶ هزار و ۹۵۷ واحد رسید.
با این وجود بورس تهران در آخرین روزکاری خود در ماه بهمن قرمز پوش شد و تنها به کمک دامنه نوسان نامتقارن و حجم مبنا توانست هفته معقولی با رشد ۲ درصدی را پشت سر بگذارد. سهامداران حقیقی تالار شیشهای نیز که حالا ۸ هفته پیاپی است که در زمین فروش سهام فعالیت میکنند، در هفته جاری ۷۹۶ میلیارد تومان سهم نقد کردند. این نوسان بازار درحالی رخ میدهد که بازارهای جهانی به عنوان یک عامل بسیار مهم و تاثیرگذار بر روی بیش از ۶۵ درصد ارزش بازار، روزهای سبزی را پشت سرمی گذارد. حتی نفت نیز به محدوده قیمتی ۶۴ دلار نیز رسیده است و مس نیز در آستانه قیمتی ۸۵۰۰ دلار بر هر تن معامله میشود. اما ترس غیر بنیادی که درحال حاضر با محدودتر کردن دامنه نوسان چاشنی هیجان را نیز در بردارد، مانع از افزایش تقاضا در بورس تهران میشود. با این وجود وارد آخرین ماه سال میشویم. کمتر از ۲۵ روز فرصت در بازار باقی مانده و اسفندماه نیز افزایش عرضهها برای تامین نقدینگی از سوی سهامداران عمده بازار رقم میخورد و در نتیجه پیش بینی میشود خاطرات خوبی برای سهامداران در سال جاری رخ ندهد.
صعود و نزول تنها در ۵ روز کاری
روز شنبه هفته گذشته بازار سرمایه وضعیت بسیار مطلوبی داشت و بسیاری از کارشناسان وفعالان بازار این وضعیت مطلوب را تنها ناشی از هیجان سهامداران در بازار میدانند اما این هیجان از کجا آمد؟ سازمان بورس در تصمیمی جدید، دامنه نوسان بازار سرمایه را به نوسان نامتقارن تبدیل کرد و این موضوع باعث شد وضعیت بازار کمی تغییر کند و سهامداران نسبت به بورس امیدوار شوند.
براین اساس سهامی که در شرایط عادی اجازه نوسان ۱۰ درصدی در بازه مثبت و منفی ۵ را داشتند، عرصه را تنگتر دیدند و اعلام شد تا اطلاع ثانوی دامنه نوسان نامتقارن در محدوده مثبت ۶ و منفی ۲ درصدی برای سهام اصلی بورس و فرابورس اعمال میشود. هر چند در ابتدای هفته دلار به یاری شاخص کل آمد و شاهد رشد ۹/۳ درصدی دماسنج بازار بودیم. اما صفنشینی سهامداران در سمت خرید سهام به روز دوم نکشید و در مقابل این صفهای فروش بودند که سنگین شدند. این وضعیت تا پایان هفته ادامه داشت تا بار دیگر کارشناسان بورسی را به انتقاد از دامنه نوسان نامتقارن وا دارد. واقعیت این بود که دلار نیز از کانال ۲۶هزار تومانی، عقبنشینی کرده بود و دیگر بهانهای برای تداوم رشد نداشت. حالا این دامنه نوسان نامتقارن بود که به قفل شدن سرمایهها در صف فروش ۲ درصدی انجامید. بر اساس آمار طی معاملات روز یکشنبه بیش از هزار میلیارد تومان نقدینگی در صفهای فروش به انتظار خروج از گردونه معاملات نشست. این رقم در دادوستدهای دوشنبه به ۱۴۰۰ میلیارد تومان رسید و سهشنبه و چهارشنبه به ترتیب شاهد انتظار ناکام ۱۹۰۰ و ۱۶۰۰ میلیارد تومانی در صفهای فروش بودیم. این همه ماجرا نبود. ارزش معاملات خرد سهام نیز که به عنوان معیاری برای تخمین میزان نقدشوندگی بازار مورد استفاده قرار میگیرد به محدوده ۴ هزار میلیارد تومانی کاهش یافت که بیش از نصف میانگین روزانه ارزش معاملات در زمستان داشت.
تقریبا ۸ هفته متوالی است که سهامداران حقیقی بیوقفه و بدون توجه به چند و چون وضعیت سهام از منظر بنیادی، تنها راه خروج را در پیش گرفتهاند و گویا قصد ماندن در این بازار را ندارند. به نظر میرسد بیثبات بودن قوانین و مقررات در این بازار نابالغ اصلیترین دلیل ناامیدی سهامدارانی است که در دو سال گذشته برای دور نگه داشتن سرمایه خود از نوسانات تورمی راهی این بازار شده بودند.
در هفتهای که گذشت بیشترین خالص فروش حقیقیها در دو گروه کامودیتیمحور یعنی شرکتهای چند رشتهای صنعتی و محصولات شیمیایی جمعا به ارزش ۵۱۱ میلیارد تومان رقم خورد. در مقابل اما پالایشیها با اقبال سهامداران خرد همراه شدند و خالص خرید ۱۸۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان را تجربه کردند. پس از آنکه پالایشیها از گزارشهای ۹ ماهه جذاب خود روی سامانه کدال رونمایی کردند، روز چهارشنبه شاهد اقبال نسبی بورسبازان به این دسته از نمادها هستیم.
پیشبینیها درخصوص بورس
چه میگویند؟
مهدی سوری، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگوی اخیر خود اظهار داشت: در حال حاضر به دلیل اینکه بزرگترین محرک اتفاقاتی که در بازار میافتد، تصمیمات اشخاص تصمیمگیرنده و مسوول است که خیلی هم قابل پیشبینی نیست فردا چه تصمیمی میگیرند و این تصمیمات خیلی متغیر است، به همین خاطر نمیشود پیشبینی خیلی قطعی در مورد آینده کرد و ابهام بازار از هر زمان دیگری بیشتر است. از نظر پارامترهای اقتصادی خیلی از سهمهای بازار در ارزندهترین حالت ۶ماهه گذشتهشان هستند. دقت کنید که نمیگویم به صورت مطلق ارزنده، میگویم نسبت به هر روز دیگری در ۶ماه گذشته ارزندهتر هستند. به این دلیل که قیمتهای جهانی افزایش پیدا کرده است مبادلات تجاری دنیا رونق پیدا کرده است و با تغییراتی که در سیاست خارجی امروز اتفاق افتاده قاعدتا انتظار روزهای پررونقتری را هم برای اقتصاد جهان، هم برای مبادلات درون مرزی خودمان خواهیم داشت. قیمت دلار نیز در قیمتهایی تثبیت شده است. این کارشناس بازار سرمایه توضیح میدهد: یک مقدار بازار دارد به قیمت دلار بیش از اندازه وزن میدهد که هر روزی که قیمت دلار کاهش پیدا میکند، بازار فروشنده میشود و هر روزی که قیمت دلار افزایش پیدا میکند، بازار خریدار میشود که این دیدگاه، دیدگاه درستی نیست. چون باید نگاه کرد در چه صورت دلار کاهش پیدا میکند. این کاهش در صورتی است که ما تبادلات تجاریمان بهتر شود؛ شرکتها بتوانند اجناسشان را به فروش رسانند؛ پول را وارد کنند و قاعدتا دلار وارد کشور شود و در آن صورت باعث میشود دلار کاهش پیدا کند. پس اگر ما کاهشی در قیمت دلار داشته باشیم در اثر رونق تجارت و رونق اقتصادی بوده است که این اتفاقا میتواند پارامتر خوبی باشد. چون دیگر شرکتها مجبور نیستند اجناسشان را با تخفیف به خارجیها بفروشند و برای آوردن پولشان هم مشکلی ندارند. پس از نظر چشمانداز دلاری هم بازار چشمانداز نسبتا مناسبی دارد. این از نظر فرصتهایی که در بازار وجود دارد. از نظر تهدیدهایی که در بازار وجود دارد اولین آنها، تصمیمات غیرکارشناسی و دوم سهامداران خسته هستند که زیان زیادی کردند. بسیاری از آنها منتظرند قیمتها نزدیک قیمتهای خریدشان برسد و از بازار خارج شوند و دیگر سراغ بازار بورس نیایند. به همین خاطر در رشدهای بازار قاعدتا فشار فروش زیادی را از طرف مردمی که واقعا خسته شدند، خواهیم داشت.
وی اضافه میکند: فروش حقوقیها و از سمت دیگر تصمیمات عجولانه مسوولان و از سوی دیگر سواد عمومی بازار از تهدیدهایی هستند که متوجه بازارند. در اواخر سال ۱۳۹۴ با امید اینکه برجام اتفاق بیفتد، سهمها صف خرید شده بودند. پس مردم برجام را برای بازار بورس یک اتفاق مثبت میدانند. اما الان وقتی اسم همان برجام میآید مردم آن را به عنوان تهدید فرض میکنند. چون فقط به اشتباه به قیمت دلار نگاه میکنند. این هم اگر اطلاعرسانی و آگاهیبخشی شود به عنوان تهدیدات بازار است. حال اینکه قیمتها به چه سمتی میرود را هیچکس نمیتواند پیشبینی کند اما به این بستگی دارد که برآیند این نیروهای مثبت و منفی در نهایت به چه سمتی بروند. در تصمیماتی که شورای عالی گرفتند و اتفاقاتی که در سازمان افتاد، تنها چیزی که بین آن تصمیمات بلافاصله قابلیت اجرایی شدن داشت و انجام شد بحث محدودیت دامنه نوسان بود. محدودیت دامنه نوسان در کنار تغییراتی که در سازمان بورس اتفاق افتاد فرصتی را به مسوولان داد که توجه بازار به آنها جلب شود. دقیقا مثل این است که به فروشندهها گفته باشید یک لحظه دست نگه دارید! و اینها دست نگه داشتند. فروشندهها ایستادند و تا اینکه بخواهند صبر کنند، ببینند چه خبر شده، چه اتفاقی افتاده، تاثیرش چیست باعث شد ما چند روزی بازار را مثبت ببینیم. یعنی فشار فروشمان کاهش پیدا کرد. سوری ادامه داد: اما در چه صورتی این تصمیمات درست بود؟ وقتی ما توجه مردم را جلب میکنیم باید بلافاصله بعد آن یک خبر خوب داشته باشیم. یک خبری که در ارزش سهمها به صورت واقعی در بازار تاثیر داشته باشد. مانند کاهش نرخ خوراک پالایشیها، انتشار اوراق تبعی بهطور مثال برای سهام پالایشگاهی به اندازه شناوریشان، دولت ملزم شود که بخشی از پولی را که از بازار برده به بازار برگرداند، دولت ملزم شود
ETFهایی که به مردم فروخته را حداقل در محدوده NAV خودش بازارگردانی کند. یک اتفاقی است که باید باشد. پس این تصمیمات در صورتی درست بود که ما یک سلسله تصمیمهای درست داشته باشیم و بخواهیم توجه مردم را به آن تصمیمات درست جلب کنیم اما اگر تصمیم دیگری نداشته باشیم؛ اگر اتفاق مثبت واقعی نخواهد بیفتد؛ اتفاقا این تصمیمات اشتباه بود. محدودیت دامنه نوسان اشتباه بود. چرا؟ زیرا ما توجه مردم را جلب کردیم و حرفی برای گفتن نداریم. قاعدتا خود همین اتفاق میتواند بیاعتمادی در بازار را بیشتر و شرایط بازار را بدتر کند. در حال حاضر مردم یک مقدار نگاهشان به تکسهمهاست. اگر بخواهیم از نظر ارزندگی بنیادی عرض کنم، در پتروشیمیها بهطور ویژه در صنعت اوره، شرایط نسبتا خوبی داریم. در فلزات اساسی، در فولاد شرایط فوقالعادهای داریم. در سهمهای فولادی، آن سهمهایی که مقداری کوچکترند یا زنجیره ارزششان کامل است. و در صنعت مس که افق دنیا بسیار افق بسیار مثبتی است؛ سهمهای ارزنده در گروههای مختلف بسیار زیاد است.