مدیریت چهارراه استانبولی ارز
آلبرت بغزیان
اظهارنظرهای عجیبی طی روزهای اخیر در خصوص مدیریت بازار ارز از سوی مسوولان اجرایی مانند رییس دفتر رییسجمهوری و متعاقب آن رییس کل بانک مرکزی منتشر شد که بررسی تحلیلی این اظهارات، تصویری از واقعیات اقتصادی کشور را نمایان خواهد کرد. آقای همتی متعاقب اظهارات واعظی اعلام کرد که نهاد تحت مدیریت وی دستاوردهای قابل توجهی در مهار نوسانات ارزی داشته و از این منظر کارنامه خود را قابل قبول ارزیابی کرده است. این شاید از طنزهای تلخ روزگار باشد که یک نهاد پولی و مالی که بیشترین نوسانات ارزی را در طول تاریخ اقتصادی کشوری به ثبت رسانده، اعلام میکند که این عملکرد را باید به عنوان دستاورد ثبت کرد. در وهله نخست معتقدم تمام نوسانات نرخ ارز طی سالهای اخیر، زیر سر بانک مرکزی و برآمده از نوع تصمیمسازیهای این نهاد پولی و مالی است. همواره بر این نکته تاکید کردهام که اگر اقتصادی، رابطه پولی و مالی خود یعنی با دلار و یورو و... را به دلالان چهارراه استانبول و خیابان فردوسی بسپارد، اساسا باید در یک چنین بانک مرکزی را تخته کرد. نهادی مانند بانک مرکزی ایجاد شده تا بازار ارزی، پولی و مالی کشور را مدیریت کند، نه اینکه خودش توسط سوداگران خیابان فردوسی و چهارراه استانبول مدیریت شود. بنابراین اینکه رییس کل بانک مرکزی اعلام میکند که توانسته نوسانات بازار ارز را مهار کند باید دقیقا مشخص کند که این مدیریت در چه بخشهایی و به چه صورتی محقق شده است. یعنی منظور آقای همتی این است که اگر دخالت نمیکرد قرار بود ارز به حول و حوش 50هزار تومان برسد؟ از منظر کارشناسی بررسیها نشان میدهد نحوه مدیریت بانک مرکزی در بسیاری از موارد نهتنها به آرامش بازار کمکی نکرده، بلکه در اغلب موارد بر دامنه نوسانات افزوده است.
تحلیلهای دقیق میدانی نشان میدهد که ابتدا بانک مرکزی تابلوی مورد نظر خود را اعلام میکند، بعد بازار ارزی کشور نرخ مورد نظر خود را بدون توجه به اعلام نرخ بانک مرکزی بر روی مانیتورها تثبیت میکند. باید پاسخ داده شود که چطور ناگهان 4هزار تومانی به 32 هزار تومان میرسد؟ چه فرآیند مدیریتی طی شده که یک چنین نوسانات فزایندهای رخ داده است. وقتی صحبتهای آقای واعظی در خصوص بازی با نرخ ارز مطرح شد، بسیاری از ابهامات بر طرف شد. پیش از این در بسیاری از موارد کارشناسان به عینه مشاهده میکردند که انگار تصمیمسازان میلی به کاهش نرخ ارز نشان نمیدادند. ضمن اینکه نرخ ارز در تبادلات کالایی گاهش اوقات حتی به بالای 40هزار تومان هم محاسبه میشود. مثلا شما خودروهای خارجی 2021 را چنانچه به ریال محاسبه کنید، متوجه میشوید که نرخ ارز محاسباتی در این اقلام به مراتب بیشتر از قیمت رسمی ارز است. چرا این نوع محاسبات انجام میشود؟ چون فروشنده میداند نگاه مدیران پولی و مالی کشور در راستای مهار نوسانات نیست. این در حالی است که دولت به راحتی میتوانست نیازهای مالی خود را با روشهای معقولتر اقتصادی جبران کند. اساسا دلیلی وجود نداشت که دولت برای تامین نیازهای مالی خود از نرخ ارز استفاده کند. تجربههای تاریخی نشان میدهد در بسیاری از برهههای تحریمی با مدیریت درست بازار ارز، دستاوردهای مناسبتری کسب شده بود. همین امروز شما میبینید بازار بدون توجه به تصمیمسازیهای بانک مرکزی مبتنی بر المانهای بیرونی نرخ خود را تعیین میکند. مثلا خبر میرسد، 2میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده ایران قرار است به کشور باز گردد، نرخ ارز مبتنی بر این خبر واکنش نشان میدهد و دست به اصلاح خود میزند. اما به دلیل سوءمدیریتهایی که بانک مرکزی در خصوص نرخ ارز داشته، قیمت مرغ به بالای 30هزار تومان میرسد و تخم مرغ به بالای 2500 تومان صعود میکند. حتی مردم عادی کوچه و بازار هم میدانند دست بردن در نرخ ارز باعث افزایش قیمت مجموعه اقلام و کالاهای مصرفی مردم میشود. چطور رییس کل بانک مرکزی از این واقعیت مبرهن آگاه نیست و دست به اقداماتی میزند که بر دامنه نوسانات میافزاید. با این توضیحات معتقدم هم رفتار رییس دفتر رییسجمهوری در اعلام راهبرد دولت در خصوص نرخ ارز اشتباه و در واقع عذر بدتر از گناه است و هم ادعای رییس کل بانک مرکزی در خصوص اینکه نهاد تحت مدیریت وی دستاوردهای قابل قبولی در حوزه مدیریت بازار ارز داشته است، بیپایه و اساس است. به هر حال زمانی که مدیری ادعایی در این سطح را مطرح میکند باید استدلال متناسب با ادعای خود را هم ارایه کند. اگر استدلالی ارایه نمیکنند به این دلیل است که واقعیت با اظهارات مطرح شده فرسنگها فاصله دارد.