در ستایش سکوت در اقتصاد
پیمان مولوی
گاهی یک جمله، یک عبارت و یک مطلع، گویاتر از ساعتها سخنرانی و استدلال میتواند واقعیت درونی نهادها، سازمانها، جریانات و افراد مختلف را بازگو کند. در عین حال در متون فرهنگی و ادبی ایران زمین حاشیهسازی و پرگویی و بیهوده سخن گفتن، زایلکننده عقل و سکوت و صبر و به موقع سخن گفتن، باعث آرامش و رشد توسعه افکار معرفی شده است. این خودداری و به موقع سخن گفتن در قلمروی اقتصاد، اهمیتی به مراتب افزونتر پیدا میکند. چه بسا اظهار یک سخن بیموقع که کل ساختارهای پولی و مالی کشور را دچار التهاب و تکانه کند و چه بسیار اظهارات خردمندانهای که از حجم نوسانات و مشکلات اقتصادی میکاهد. مخاطبان و کاربران شبکههای اجتماعی روز جمعه در توییتر روابط عمومی بانک مرکزی، شاهد دو پیام توییتری بودند که به هیچوجه با شأن بانک مرکزی ایران و قدمت آن و ارزش و مقام اقتصاد ایران، همراستا نبود. از جنس همان اظهارنظرهایی که اگر بادقت و وسواس بیشتری، مطرح میشدند، بدون تردید دستاوردهای افزونتری متوجه بانک مرکزی کشور میشد.
البته سالهاست که نهاد بانک مرکزی در حال دور شدن از اصل خود است. نهادی که آرامآرام استقلال خود را به نفع دولت و به ضرر فعالان اقتصاد و مردم واگذار میکند و در نقش هماهنگکننده برنامههای اقتصادی دولت قرار میگیرد. برای درک بهتر چرایی این مشکلات بد نیست نگاهی به محتوای توییتهای منتشر شده بیندازیم. در متن توییت اول روابط عمومی بانک مرکزی آمده است: «نقد: نصف نقدینگی تاریخ ایران در سه سال اخیر خلق شد؛ پاسخ: وقتی به دلیل مشکلات ساختاری متوسط رشد نقدینگی در ۲۰ سال گذشته ۲۷.۶ درصد است، ریاضیات پایه به ما میگوید هر ساله نقدینگی دوبرابر میشود. فرقی نمیکند سیاستگذار پولی چه کسی باشد.» نقدی که به این توییت روابط عمومی بانک مرکزی میتوان ارایه کرد مبتنی بر این رویکرد تحلیلی است:
نقد نخست: روابط عمومی یعنی اعلان نظر کلیت بانک مرکزی، آیا این نحوه بیان مورد تایید رییس کل بانک مرکزی است یا یک رویکرد غیرمسوولانه و غیرتخصصی؟ نقد دوم: دقیقا وقتی که ریاست محترم بانک مرکزی سکان هدایت بانک مرکزی را به عهده گرفتند از مشکلات ساختاری نقدینگی آگاهی نداشتند؟ و اگر داشتند چگونه در برهههای مختلف در خصوص کنترل آن و سیاستگذاری نرخ تورمی ۲۰ درصدی ارایه برنامه کردند؟ نقد سوم: دعوت به مطالعه ریاضیات پایه از منتقدان به منزله تحقیر دانش آنهاست یا بانک مرکزی علاقهمند است یک امتحان ریاضی از تمام ارکان آن بانک و البته منتقدان گرفته شود تا عیار کار مشخص شود؟ چهارم: بسیار ناخوشایند است که مسوولان و مدیران اجرایی و اقتصادی در بدو ورود به حوزه فعالیتهایشان، وعده و وعید بدهند و در هنگام ترک مسند یا در زمانی که مشکلات یکی پس از دیگری از راه میرسند، تمام تقصیرات را به گذشتگان حواله کنند، پرسشی که به این توضیحات میتوان طرح کرد آن است که آیا این توییت چنین قصدی را دنبال میکند؟ پنجم: فلسفه وجودی نهادهایی راهبردی از جنس بانک مرکزی آن است که در زمان بحرانها و نارساییها بتوانند از طریق ارایه راهکارهای موثر به مهار بحرانها و عادیسازی شرایط بپردازند. اگر بود و نبود سیاستگذار فرقی ندارد، چرا باید این همه منابع کشور در بانک مرکزی به هدر برود. پس شأن وجودی بانک مرکزی چیست؟ بعد از انتشار توییت نخست، توییت دوم نیز توسط روابط عمومی بانک مرکزی منتشر شد؛ متاسفانه در توییت دوم که آن هم در فضایی هیجانی منتشر گردیده است، بیان شده: «سوال درست این نیست که چرا نرخ رشد نقدینگی چون دهههای گذشته بوده است؟ بلکه باید پرسید: چگونه با وجود فشارهای حداکثری به اضافه کرونا که فقط امریکا نرخ رشد نقدینگی را ۶.۷ به ۲۵.۸ درصد رسانده، نرخ تفاوت چندانی با گذشته نداشته است؟»
متاسفانه در هنگام مقایسه، الگوهای اقتصادی کشورهای توسعهیافته از جمله ژاپن، امریکا و اروپا در مسیر توسعه پایدار میشوند نمونه و رفرنس، اما در خصوص الگوگیری در مسیر توسعه، این کشورها به عنوان کشورهای درجه چندم معرفی میشوند که نمیتوان از تجربیاتی که آنها در مسیر توسعه کسب کردهاند، بهره برد. این روند باز هم در این توییت به چشم میخورد و به جای جوابی روشن و دقیق بیشتر به دنبال انحراف افکار عمومی است. امیدوارم روزی بانک مرکزی ایران بتواند بر اساس استانداردهای روز دنیا با منتقدان، صاحبنظران و مردم ارتباط برقرار کند. به گونهای که هم مردم و کارشناسان اقتصادی نسبت به استدلالهای مطرح شده از سوی متولیان بانک مرکزی قانع شوند و هم فضای اقتصادی کشور و حوزههای کسب و کار در اثر راهبردهایی که این بانک در پیش گرفته است، در مسیر بهبود حرکت کنند. البته تا آن روز راه درازی در پیش است و برنامهریزهای کاربردی فراوانی باید در دستور کار قرار بگیرد.