زنگ هشدارآدم کشی با اسلحه گرم
مرگهای با اسلحه تعدادشان در ایران قابل توجه شده است. از اسلحهکشی در خیابان سعادتآباد تهران بگیر تا کوچه پسکوچههای شیراز و حالا هم در اهواز مردی که گفته میشود معتاد بوده 8 عضو خانوادهاش را به گلوله بسته و بعد هم خودکشی کرده است. اینکه همیشه بعد از ارتکاب چنین قتلهایی ماجرا را با گفتن یک ترکیب «مرد معتاد» جمعبندی میکنیم، نشان میدهد که اصلا چنین اتفاقاتی از نظر روانشناختی و جامعهشناختی مورد بررسی قرار نمیگیرد. چرا مردی که به شیشه اعتیاد دارد، دو همسر در دو شهرستان مختلف داشته باشد. چه اتفاقی رخ داده که او همسر اولش را میکشد و بعد هم سراغ پدر و مادر همسر دومش میرود و آنها را میکشد. این پدر چرا باید بچه خود را بکشد؟ چرا باید برادزاده همسر دومش را بکشد و سپس خودکشی کند. اصلا او چطور توانسته بعد از ارتکاب به قتل در شهر اهواز به شهرستان کارون برود و قتلهای دیگری را انجام بدهد. این سوالات و بینهایت سوال دیگر در مورد چنین اتفاقاتی مطرح میشود که نیاز به پژوهش و بررسی ویژه دارد و صرفا نباید از بعد جنایی و پلیسی مورد بررسی قرار بگیرد.