فیل چین در تاریکی
مجید گودرزی
برنامه جامع همکاری مشترک ایران و چین طی روزهای اخیر باعث به وجود آمدن دامنه وسیعی از اظهارنظرهای متفاوت و در برخی موارد متضاد شده است؛ اظهارنظرهایی که مانند دو روی سکه مخالف یا موافق تلاش میکنند بخشی از ابعاد این موضوع را مورد بررسی قرار دهند و مطابق معمول هم کمتر شاهد تحلیل عالمانه، مستند و علمی در خصوص این برنامه راهبردی هستیم. از منظری خاص داستان حضرت مولانا در خصوص دیدن فیل در تاریکی و تفسیرهایی که از این واقعه منتشر شد، امروز مشابه داستان قرارداد ۲۵ ساله چین با ایران است و تعبیر و تفسیرهایی که نه میشود رد کرد و نه پذیرفت؛ ماجرایی که در آن افراد مختلف در تاریکی با موجودیتی مواجه میشوند که پیش از آن درک درستی در خصوص آن نداشتند و هرکدام از ظن خود تصویری از احتمالاتی که تصور میکردند ارایه میدادند. شخصی فیل را مانند ستون، دیگری مانند یک سطح پهن و سایرین آن را در شکل یک خرطومدراز و... میبیند. اما یکی از دلایلی که باعث نگرانی مردم ایران از همکاری با چینیها شده سابقه برخی بیاخلاقیهای تجار ایرانی و واردات گسترده کالاهای بنجل چینی در سالیان گذشته است که عزت ملی را لگدمال و بسیاری از صنایع و کارخانجات را ورشکسته کردند. در واقع این رویکردهای غیرمولد باعث شده برخی افراد در ایران تصور کنند هر نوع تعامل و همکاری با چینیها به همین شکل و شمایل است. به هر حال بخشی از نگرانیها شاید بجا و مسبوق بهسابقه باشد و بخش دیگر گمانهزنیهای بیپایه و اساس هستند. اما نحوه تعامل معقول با چینیها چگونه باید باشد؟ ایران هم باید شریک تجاری راهبردی داشته باشد. غرب نشان داده که در خصوص همکاری با ایران فرصتسوزی میکند. برای جلوگیری از سوءاستفاده غربیها ایران به ساختاری برای تعادل بخشیدن به مناسبات ارتباطی خود نیاز دارد که مانند لنگر در مناسبات ارتباطی با غرب عمل کند. پیش از این مناسبات ارتباطی و قراردادهای همکاری ایران با اروپاییها (قرارداد با پژو، ایرباس، شرکتهای نفتی غربی و...) به نتایج مورد نظر ختم نشد و شرکتهای غربی در میانههای راه، بدون انجام تعهدات خود ایران را ترک کردند. به نظر میرسد ایران قبل از هر عاملی باید تلاش کند ظرفیتهای داخلی خود برای توسعه پایدار را به کار بگیرد. ما اگر نتوانیم بحران ارزشافزوده خود را حل کنیم، از نیروی انسانی نخبه خود به درستی استفاده کنیم، جلوی فساد و ویژهخواری را بگیریم، موانع پیش روی تولید را برطرف کنیم، از گسترش فقر مطلق جلوگیری کنیم و... نه مشارکت راهبردی با چین، نه ارتباط با غرب و نه افزایش لجامگسیخته نقدینگی هم نمیتواند درمان دردهای اقتصادی ما باشد. مسیر توسعه و رفاه ابتدا از درون و از بطن تواناییهای داخلی کشور میگذرد. بعد از حل این مشکلات است که میتوان از ظرفیتهای ارتباطی با سایر کشورها بهره برد و سرعت توسعه کشور را افزایش داد.