بازی بازرگان
مهدی بیک
میگویند افلاطون ورزش را وسیلهای برای آماده کردن مردان صالح برای رسیدن به مدینه فاضله میدانست یا سقراط ورزش و فعالیت بدنی را فرصتی برای رسیدن به اندیشه برتر ارزیابی میکرد. ابوعلی سینا تحرک بدنی را دلیلی برای سلامت بیشتر و ژان پل سارتر آن را دلیلی برای تعالی انسانیت ارزیابی میکرد. با گذشت هزاران سال از دورانی که افلاطون و سقراط میزیستند، امروز ورزش نه عاملی برای رسیدن به مدینه فاضله، بلکه دستاویزی برای کسب سود بیشتر بدل شده است. فرقی نمیکند که این فعالیت بدنی در لیگ NBA جریان داشته باشد یا در بطن لیگ قهرمانان اروپا در هر حال، جدای از همه شوقها و شعفها، اشکها و لبخندها و غمها و شادیها، این سرمایه است که سایه سنگین خود را در ابعاد و زوایای گوناگون ورزش جاری ساخته است. یک دهه پیش زمانی که آرسن ونگر سرمربی پرافتخار آرسنال در خصوص ضرورت راهاندازی سوپرلیگ اروپا با حضور قدرتهای اصلی فوتبال باشگاهی سخن گفت، کسی تصور نمیکرد، این ایده به سرعت برق و باد عملیاتی شود و 12غول فوتبال اروپا، سنگ بنای سوپرلیگ اروپا را بنیانگذاری کنند. اما همانطور که ونگر عنوان کرده بود، رویای کسب سود بیشتر و ثروت افزونتر، باعث شد تا 12تیم برتر اروپا حساب خود را از سایر باشگاههای اروپایی جدا کنند و آغاز عصر جدیدی را در فوتبال جهان اعلام کنند. عصری که در آن حکمرانی فوتبال بهطور کامل در اختیار قدرتهای برتر قرار میگیرد و تیمهای کوچک آرام آرام صحنه را به نفع بزرگان ترک میکنند. برخی اندیشمندان چپ در این میان پرده برانداختند و از خانه برون تاختند و اعلام کردند.
این حرکت تیر خلاص را بر پیکره تیمهای کوچک، قدیمی و رویاهای نوستالژیک خواهد زد و گروهی دیگر نیز این حرکت را سیری طبیعی در بستر جریان سیال تاریخ فوتبال ارزیابی کردند. هر کدام از این روایتهای متفاوت را که قبول داشته باشیم به نظر میرسد بعد از کرونا، هنگامه دیگری از راه رسیده باشد. کرونا همانطور که بخشهایی از وجود انسان در این عصر را ویران کرد، نظامات تازهای را نیز در عرصههای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ورزش و...برپا کرده است. ویرانی و بازآفرینی نشانه بارز عصر ماست. عصری که در آن خرده فرهنگها باید به نفع یک فرهنگ جامع کنار بکشند و کوچکها در ساختارهای بزرگتر تعبیه شوند. در یک چنین عصری صحبت کردن از مدینه فاضله مورد نظر افلاطون بیشتر به یک رویای در دور دست شبیه خواهد بود تا حقیقتی که بتوان بر روی آن حساب جدی باز کرد. باید دید بعد از تحولاتی که کرونا در شؤون مختلف جامعه ایجاد کرده، سرنوشت اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... در عرصه جهانی چه سمت و سویی پیدا میکند. آیا رویای فرزندان آدم برای بهرهمندی از عدالت، برابری، همکاری و... به اسطورههایی دستنیافتنی بدل خواهند شد تا اینکه از دل این همه تضاد و نابرابری و تفوت آدمی معنای تازهای را درک کرده و مسیر تازهای را برای رشد خواهد ساخت.